چرا در انتخابات ۱۳۸۸ وضعیت ایران همانند مصر نشد؟

خامنه ای به تازگی طی سخنان جنجالی خود در روز یکشنبه ۶ مرداد ماه ۱۳۹۲ اعلام کرد: «مسألۀ‌ اصلى این است که یک جماعتى در مقابل جریان قانونى کشور، به شکل غیرقانونى و به شکل غیرنجیبانه ایستادگى کردند و به کشور لطمه و ضربه وارد کردند؛ این را چرا فراموش می کنید؟» خامنه ای در این جا معترضان را به اردوکشی خیابانی، ایجاد هزینه برای کشور، قرار دادن کشور بر لبۀ پرتگاه، تلاش برای رو در رو کردن گروه های مردم با یکدیگر و طفره رفتن از پاسخگویی، متهم و اضافه کرد که این افراد با آن که در جلسات خصوصی اعتراف می کنند تقلبی اتفاق نیفتاده، عذرخواهی نمی کنند. رهبر جمهوری اسلامی به جزئیات این جلسات خصوصی اشاره نکرده و توضیح نداده است که چه کسانی در این جلسات حاضر بوده اند (هرچند بدیهی است که روی سخن او موسوی و کروبی است)؛ او گفت: «صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومى، نخیر، به شکلى که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خوب، چرا عذرخواهى نمی کنند؟»

در پی این موضع گیری و خط و نشان کشیدن مجدّد، «مشاور ارشد» میر حسین موسوی در پاریس، آقای اردشیر امیر ارجمند طی مصاحبه ای در «بی بی سی» (۱) اعلام کرد که موسوی نه تنها مسبب درگیری های خیابانی در جریان انتخابات ۱۳۸۸ نبوده، بلکه عامل اصلی و بازدارنده ای بوده است برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به آن چه که در مصر رخ داد و به برکناری حسنی مبارک شد. این نخستین بار است که از سوی طرفداران «جنبش سبز»، رسماً و بازهم برای نشان دادن حسن نیت به مقام رهبری، به نقش بازدارندۀ موسوی و کروبی در حرکت توده ای جامعه در مخالفت با نظام جمهوری اسلامی در ۱۳۸۸، اعتراف می شود؛ آقای امیر ارجمند می گوید: «آقای خامنه ای فرمودند که اگر سال ۸۸ فلان می شد، به مانند مصر می شد. دقیقاً! حرف ایشان درست است. سال ۸۸ می توانست به مصر تبدیل شود؛ ولی چرا نشد؟ به جهت نجابت آقای موسوی و آقای کروبی؛ به جهت این که آن ها منافع ملی، همبستگی ملی و حفظ نظام را با تغییر دمکراتیک در اولویت قرار می دادند. آن ها هم می توانستند سال ۸۸ مردم را در خیابان نگاه دارند… ولی نمی خواستند این اتفاق بیفتد».

گرایش مارکسیست های انقلابی ایران در همان روزها از طریق انتشار «نامۀ سرگشاده به میر حسین موسوی» و سپس توزیع آن در میان معترضین در حدّ توان و امکانات موجود، نقش بازدارندۀ موسوی را افشا نمود. جالب این جاست که در همان مقطع، جریان هایی، تاکتیک نامۀ سرگشاده را که همیشه به عنوان یک سنت مبارزاتی در میان فعالین و مبارزین- چه در داخل زندان و چه خارج از آن- مطرح بوده است، به «توهم نسبت به شخص موسوی» تعبیر کردند. این جریان ها هرگز درک نکردند که برای افشای کسانی مانند موسوی و کروبی به عنوان موانع خروج اعتراضات از خط و مرزهای نظام، نمی توانند به شکل قیم مآبانه، از بالا و با تحکم، آن هم بدون دخالتگری در درون اعتراضات، کاری را پیش ببرند. تاکتیک نامۀ سرگشاده، سطح آگاهی موجود در اعتراضات را مفروض می گیرد، و سپس سعی می کند تا آن را گام به گام به موازات تغییر شرایط عینی ارتقا بدهد. در غیر این صورت، بسیاری از شعارها و بحث ها- ولو کاملاً صحیح- صرفاً از بالای سر توده های معترض خواهد گذاشت و مابه ازایی مادی در اعتراضات نخواهد یافت؛ این اصلی است که امسال نیز در قالب  تحریم فعّال انتخابات از جانب ما درنظر گرفته شد (۲). به دنبال مطرح شدن مجدّد این مسأله، و بحث هایی که حول سخنان خامنه ای و نمایندۀ ارشد میرحسین موسوی شکل گرفته است، نامۀ سرگشادۀ مذکور که در جزوه ای تحت عنوان «از انتخابات تا انقلاب» (۳) درج گردیده بود، برای اطلاع خوانندگان میلیتانت مجدداً انتشار می دهیم. شورای دبیری

**********

نامۀ سرگشاده به میرحسین موسوی

از: مازیار رازی سخنگوی «گرایش مارکسیست های انقلابی ایران»

آقای میرحسین موسوی بسیاری از جوانان در دهمین دورۀ “انتخابات ریاست جمهوری” شرکت کرده و به شما، به عنوان نامزد مطلوب خود رأی داده اند. امّا بدون تعارف باید گفت که این انتخاب، از روی ناچاری بوده است؛ چرا که 4 نامزد انتخاباتی، من جمله خود شما، از سوی شورای نگهبان “انتصاب” شدند. بدون تردید، اگر انتخابات از ابتدا آزاد می بود و نامزد های انتخاباتی از گرایش های مختلف جامعه-از جمله نمایندگان واقعی کارگران، زنان، دانشجویان و غیره – شرکت می کردند، آرای اکثریّت مردم زحمتکش و جوانان به آن ها تعلّق می گرفت و نه امثال شما. نخستین سؤال جوانان از شما این است که شما که امروز مورد ارعاب و اجحافات دولت احمدی نژاد قرار گرفته اید، چرا پیش از این به غیردموکراتیک بودن کلّ انتخابات اعتراضی نکردید؟ مگر شما نمی دانستید انتخاباتی که در آن تنها ۴ تن از میان ۴۰۰ نفر و با گذشتن از یک پروسۀ غیر شفاف از سوی شورای نگهبان “انتصاب” می شوند و در شرایطی که هزارها تن از مخالفان دولت سرمایه داری ایران سرکوب یا دستگیر می گردند و در نتیجه، حقّ انتخاب نمایندۀ خود را ندارند، یک انتخابات غیر دموکراتیک است؟ چرا در تبلیغات انتخباتی خود اشاره ای به این موضوع نداشتید؟ آیا اگر شما به جای احمدی نژاد انتخاب می شدید، این مسألۀ محوری را هم چنان مسکوت می گذاشتید؟ آیا اصل دموکراسی برای همه، برای شما مفهومی ندارد؟ در بیانیۀ خود خطاب به مردم می نویسید:” اقداماتی که در طی این چند روز شاهد آن بوده ایم، تاکنون در جمهوری اسلامی سابقه نداشته است”. آیا واقعاً شما اعتقاد دارید این نخستین بار است که ما شاهد این اقدامات در نظام جمهوری اسلامی بوده ایم؟ خیر آقای موسوی، تاریخ سی سالۀ جمهوری اسلامی مملو از این اقدامات بوده است. راه دور نرویم: ماه پیش (اوّل ماه مه امسال)، قریب به ۲۰۰۰ نفر از کارگران شریف ایران در پارک لاله گرد هم آمدند تا مراسم اوّل ماه مه را به شکل مسالمت آمیز جشن بگیرند. همین دوستان سابق لباس شخصی تان، پیش از برگزاری مراسم، بیش از ۱۵۰ نفر را بدون مجوّز قانونی دستگیر نمودند، به طوری که هم اکنون برخی از آنان هنوز در زندان به سر می برند. پیش از آن اکثر رهبران سندیکای شرکت واحد دستگیر و مورد آزار قرار گرفتند، چرا که تنها خواهان تشکیل سندیکای آزاد و مستقل بوده و هستند. یورش سال پیش به زنان و دانشجویان را به یاد می آورید؟ “شلاق زدن” فعالین کارگری در کردستان را به یاد می آورید؟ به همین ترتیب می توان باز هم به عقب رفت… اعدام بیش از ۴۵۰۰ نفر زندانی سیاسی و روانه ساختن پیکرهای متلاشی شدۀ زیر شکنجۀ آنان به خاوران را در دهۀ سیاه شصت، درست همان زمانی که شما در سِمَت نخست وزیری بودید، به یاد دارید؟ گذشته را به کنار می گذاریم. آیا شما اصولاً از وقایع “اخیر” در جنبش های اجتماعی ایران آگاه بوده اید؟ اگر آگاه بوده اید (که ناگزیر باید به عنوان نامزد ریاست جمهوری آگاه می بودید) چرا در مقابل این اقدامات غیر دموکراتیک سکوت کردید؟ و چگونه است که الآن تهاجم به خود را یک اقدام “بی سابقه” اعلام می کنید؟ علّت این فراموشکاری از سوی شما آشکار است: یا خود شما در این تصمیمات سهیم بوده اید و یا در بهترین حالت اعتراضی به آن ها نداشته اید. آقای موسوی، شعار خوب را همه جا می توان سر داد، امّا چه می توان کرد که کارنامۀ شخص شما و سکوت چندین ساله تان، ما را نسبت به صحّت وعده هایتان سخت بی اعتماد ساخته است. شما در بیانیه می نویسید:” ما به عنوان کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن پایبندیم، اصل ولایت فقیه را یکی از ارکان این نظام می دانیم و حرکت سیاسی را در چارچوب های قانونی دنبال می کنیم.” آقای موسوی! سؤال جوانان از شما این است که اگر مسبّب اصلی و طرّاح تقلّب انتخابات و سرکوب های متعاقب آن، همان ولایت فقیه باشد (که هست) چه؟ شما چگونه می توانید این تناقض در گفتار و کردارتان را حل کنید؟ با موضع گیری خامنه ای در حمایت از احمدی نژاد و مواضع شتابزده و غیرقانونی او در تأیید ریاست جمهوری احمدی نژاد، امروز بر کسی من جمله شما پنهان نیست که شخص ولی فقیه خود مسبّب این وقایع است. حال شما چگونه می خواهید به شخصی که خود مرتکب جرم شده است، شکوائیه بنویسید و از او انتظار داشته باشید که به این وقایع رسیدگی کند؟ در انظار جوانانی که به شما رأی داده اند، این عمل شما چیزی بیش از یک شوخی نیست. شما چگونه می توانید از یک سو به اصل ولایت فقیه التزام داشته باشید و از سوی دیگر خواهان دموکراسی در ایران باشید؟ این دو در تناقض آشکار با یکدیگرند. آقای موسوی، شما باید بدانید تنها آن قانونی مقدّس است که حافظ منافع توده های مردم باشد. کیست که نداند قوانین ارتجاعی سرمایه داری جمهوری اسلامی، تنها حافظ منافع طبقات حاکمه است و اصولاً غیر از این نمی تواند باشد؟ پس چگونه می توان از حرکات سیاسی و رسیدن به دموکراسی در “چارچوب های قانونی” صحبت کرد؟! این نیز تناقضی است که شما باید پاسخ دهید. آقای موسوی! شما برای برگزاری تظاهرات روز دوشنبه، ۲۵ خرداد، درخواست مجوّز قانونی کردید. این مجوّز به شما داده نشد و بلافاصله ستاد انتخاباتی شما راهپیمایی را به تعویق انداخت. البته بعداً مطّلیع شدید که گویا “کار از کار گذشته” و توده های مردم به درخواست تعویق “نه” گفته اند. این جا بود که شما صرفاً برای دعوت آن ها به “آرامش” در راهپیمایی شرکت کردید. آقای موسوی شما نمی توانید تا ابد میان دو صندلی قرار بگیرید. یا باید به سوی مردمی که به شما رأی داده اند جهت گیری کنید و یا به سوی ولی فقیه و ابزار سرکوب دولتی آن. “در خدمت مردم بودن” یعنی گسست از تمامی ابزار دولتی موجود. زیرا این دولت مشروعیّت خود را به ویژه با تقلّب گسترده میان جوانان ایران از دست داده است.

شما می گویید: “توصیۀ مؤکّد و مجدّد این خدمتگزار شما آن است که به صورت مسالمت آمیز و با رعایت اصل عدم برخورد، مخالفت های مدنی و قانونی خود را در سراسر کشور ادامه دهید” بسیار عالی! آقای موسوی، شما اطّلاع دارید که در تظاهرات دیروز، دست کم ۷ نفر از حامیان شما کشته شدند و چند نفر مورد اصابت گلولۀ موتور سواران حزب اللهی قرار گرفتند. آیا شما می خواهید این جنایتکاران را محاکمه کنید؟ آیا دولت احمدی نژاد و دادستان تهران قرار است این را افراد را تحت پیگرد قانونی قرار دهند!؟ اگر چنین اظهاراتی را ایراد کنید، اکثر حامیان جوان شما که دیروز در خیابان ها راهپیمایی می کردند با صدای بلند به شما خواهند خندید! شما که خود بخشی از هیئت حاکمه بوده اید و امروز حتی نمی توانید از حقّ خود دفاع کنید، چگونه قصد دارید از حامیان خود-که به دستور وزارات اطّلاعات و تأیید همان ولی فقیه تان مجروح و دستگیر می شوند و یا حتی به قتل می رسند- حمایت کنید؟ آقای موسوی! بدیهی است که توده های مردم، چه حامی شما و چه مخالف شما، به صورت مسالمت آمیز در راهپیمایی شرکت می کنند. مطمئن باشید هیچ فردی با انگیزۀ تخریب و توطئه و تشنّج به تظاهرات نمی آید (تنها تبلیغات احمدی نژاد خلاف این حرف را به شکل تهوّع آوری تکرار می کند) پرسش این جاست: زمانی که مزدوران دولت به مردم حمله ور می شوند و آن ها را به ضرب چماق، کابل و اسلحه از پای در می آورند، مردم بی گناه چه باید کنند؟ آیا شما حتی حقّ “دفاع از خود” را برای آن ها قائل نیستید؟ یا شاید می ترسید که اقداماتِ بالأجبار خشونت آمیز از سوی جوانان و حامیان شما، اعتبارتان را زیر سؤال ببرد؟ آقای موسوی! بی شک خود شما به تمامی این نکات واقف هستید؛ امّا صرفاً برای “خوش رقصی” در مقابل ولی فقیه و بنا به درخواست مستقیم خامنه ای در ملاقات اخیرتان با او، می خواهید نشان دهید که مخالف “هرگونه” حرکت تندی از سوی حامیان خود هستید؛ حتی اگر مقاومت جوانان به منظور دفاع از خود باشد!  آقای موسوی! شما بر سر دو راهی قرار گرفته اید: از یک سو حفظ نظام موجود و تمامی ابزارهای سرکوب، ارعاب و تحمیق آن و از سوی دیگر، دفاع از مطالبات دموکراتیک میلیون ها نفر از مردم. در همین چند روز نشان داده اید که با وجود از دست دادن مقام ریاست جمهوری، راه اوّل را برگزیده اید. شما ترجیح داده اید که مردم با “سکوت” مخالفت های خود را نشان دهند. شما تظاهرات روز دوشنبه را لغو کردید و فقط به منظور خاموش کردن آتش خشم توده های مردم در آن شرکت نمودید. به سخن دیگر، شما به دولت سرکوبگر احمدی نژاد تمکین کردید. آقای موسوی! جوانان ایران بدون رهبری شما هم به این مقاومت ادامه خواهند داد؛ همان طور که دیروز به تظاهرات آمدند. اگر هم این بار متحمّل شکست شوند، مطمئن باشید نسل نوینی از توده های مردم با گستت از هرگونه اصلاح طلبی به بدیل های واقعی انقلاب روی خواهند آورد. جوانان ایران پاسخی برای مزدوران خواهند یافت. آنان رهبران خود را پیدا خواهند کرد و در مقابل این دولت یا هر دولت سرمایه داری سرکوبگر دیگری مقاومت کرده و در نهایت دولتی برای رسیدن به دموکراسی سیاسی و اقتصادی در آینده خواهند یافت. مطمئن باشید!

۲۶ خرداد ۱۳۸۸

*********

(۱) مصاحبۀ بی بی سی با اردشیر امیر ارجمند مشاور ارشد موسوی در پاریس (دقیقۀ ۵ تا ۸)

 http://www.bbc.co.uk/persian/tv/2011/04/000001_ptv_newshour_gel.shtml

 (۲) برای اطلاع از مواضع گرایش مارکسیست های انقلابی ایران پیرامون انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ و پیروزی روحانی، به جزوۀ «ویژه نامۀ انتخابات» در لینک رجوع کنید:

  http://militaant.com/?p=2508

(۳) برای دریافت این جزوه، به لینک زیر رجوع کنید:

  http://militaant.com/?p=1085

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *