آیا هر انقلاب سوسیالیستی الزاماً راه شوروی را طی خواهد کرد؟

از میلیتانت شماره ۵۶

از میان مباحثات مارکسیستی در فیسبوک

سال هاست که در رسانه های بورژوایی و دانشگاه ها از این صحبت می شود که سوسیالیزم و کمونیزم، همان چیزی است که در شوروی سابق تجربه شده است و دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیزم الزاماً همان راهی را خواهد رفت که شوروی و اقمار آن پیموده اند. به همین خاطر تئوریسین های نئولیبرال توصیه می‌کنند که مردم به همین نظام سرمایه داری با تمامی کاستی هایش تن دهند، زیرا دست­کم «دمکراسی» در جوامع سرمایه داری باقی‌مانده است، در صورتی که در جوامع «سوسیالیستی» همه شاهد «دیکتاتوری» و سرکوب آزادی‌های ابتدایی بوده اند.

در ابتدا باید ذکر کنم که آن چه در شوروی و اقمارش بوده است، مسلماً سوسیالیزم نبوده، بلکه انحرافی آشکار از آن بوده است. در‌واقع مارکسیست های انقلابی در مقابله با این انحراف در جوامع شوروی در دورۀ استالین بیشترین هزینه را تا سرحد از دست دادن جانشان، پرداخته اند. لذا سوسیالیزمی که ما مد نظر داریم با آ نچه در شوروی و چین و سایر نقاط جهان به نام سوسیالیزم شکل گرفته، متفاوت است. ثانیاً، اگر بپذیریم که سوسیالیزم که آغازش با هدف ساختن جامعۀ بی طبقه پی ریزی شده بود به کجراهه رفته است، ما باید در صدد اصلاح اشتباهات پیشین در دورۀ آتی برآییم. برخلاف نظریات نئولیبرال ها، که سرآمد آن ها طی دوره ای «میلتون فریدمن» بود، سرمایه داری نه دمکراتیک است و نه آینده ای برای بشریت دارد. تنها کافی است که وقایع جهانی و بحران اخیر سرمایه‌داری را در سال های اخیر نگاه کنیم.

به منظور ختم بحث مفهوم سوسیالیزم، ضروری است که به دلایل انحطاط جامعۀ شوروی و دولت کارگری و ظهور بوروکراسی، که خود رهبران حزب کمونیست شوروی از جمله لنین به آن اعتراف کردند، اجمالاً پرداخته شود.

هنگامی كه لنین از ۱۹۲۰ به بعد دولت جدید شوروی را دولتی كارگری با ناهنجاری های بوروكراتیک می نامد، واقعیت تاریخی عملی مشخصی را بازگو می كند. در روسیۀ 1917، طبقۀ كارگر، واقعاً و برای اولین بار در تاریخ، از طریق اعتصاب عمومی و قیام مسلحانه قدرت را در یكی از امپراطوری های قدرت مند آن زمان، یعنی روسیۀ تزاری كه خود ده ها كشور دیگر را در بند داشت، در دست گرفت و حداقل تا سال ١٩١٩ كماكان قدرت را هم در حوزۀ سیاست و هم اقتصاد در دست داشت. بنابراین اول باید از این واقعیت مشخص آغاز كرد. این تأكید مهم است، زیرا سوسیال دموكراسی آن زمان دقیقاً به بلشویک ها این اتهام را می زد كه به نام طبقۀ كارگر «كودتا» كرده اند. اما از سال ١٩١٩ به بعد، به ویژه پس از شكست انقلاب ١٩١٩ آلمان، این قدرت به تدریج از دست طبقۀ كارگر خارج شد و هرچه بیشتر در دست حزب، و در درون حزب هر چه بیشتر در دست بوروكراسی حزب متمركز شد. اما در داخل همین حزب هنوز كسانی بودند مثل خود لنین و تروتسكی که به این ناهنجاری پی بردند. این انقلابیون دیدشان نسبت به اوضاع این بود كه: ما دولتی كارگری ساختیم، ولی این دولت در حال بوروكراتیزه شدن است. با گفتن این حرف، آن ها عین واقعیتی را كه خود در آن به سر می بردند و خود از سازندگان اصلی آن بودند، بیان می كردند. گفتن این كه در همان زمان شوروی نظامی سرمایه داری شده است، به وضوح حرف بی مایه ای بود. از نظر بازیگران اصلی دوران، قدرت هنوز از كف نرفته بود. هنوز امكان احیای قدرت شوراها وجود داشت.

دلایل رشد بوروكراسی متعدد است. نخستین دلیل، از صحنه خارج شدن خود پرولتاریا بود. در دوران بعد از انقلاب و به ویژه با تشدید جنگ داخلی، به دنبال تعطیلی بخش های عظیم صنعت، طبقۀ كارگر شوروی هم از لحاظ کمّی به شدت تضعیف شد و هم پیشروترین عناصر خود را یا به ارتش سرخ و یا به دستگاه اداری واگذار كرد. از طرف دیگر ضعف فرهنگی در جامعه باعث رشد استفاده از بوروكرات ها و یا تكنوكرات های همان دولت سابق شد. این فراشد در زمان خود لنین آغاز شد، و نه فقط لنین كه بسیاری از رهبران بلشویک دربارۀ آن نوشته اند و سخنرانی كرده اند. امید همه اما به انقلاب آلمان بود. شكست انقلاب آلمان، شكست انقلاب روسیه را نیز رقم زد. انقلابات آلمان در ١٩١٩، باز در ١٩٢١ و عاقبت بار سوم در ١٩٢٣، هر سه شكست خوردند. عامل اصلی این شكست، همكاری سوسیال دموكراسی آلمان با سرمایه داری بود. به عبارت ساده تر از لحاظ تاریخی كه به قضایا نگاه كنیم، عامل اصلی شكست انقلاب روسیه، سوسیال دموكراسی آلمان است و نه استالین. اما در هر حال با پیروزی جناح استالین، به تدریج جناح انقلابی از حزب پاكسازی شد و قدرت به طور كامل در دست بوروكراسی مافیایی مخوفی افتاد كه در طی محاكمات سال های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۸ تمام رهبران بازماندۀ بلشویک را اعدام كرد.

آن چه باید تأکید شود این است که تز اصلی ماركسیستی در توضیح دوران گذار طبعاً باید متكی بر انگیزۀ رشد در دوران گذار باشد. اگر در جامعۀ سرمایه داری، افزایش سود انگیزۀ رشد است، پس از سرنگونی سرمایه داری و آغاز انتقال به سوسیالیزم، كاهش ساعات كار، انگیزۀ رشد اقتصادی است. دولت كارگری اگر با افزایش بارآوری كار نتواند ساعات كار را كاهش دهد، پژمرده خواهد شد. و اگر طبقۀ كارگر قدرت را واقعاً در دست نداشته باشد، كسی به جای او انگیزۀ كاهش ساعات كار را دنبال نخواهد كرد.

ماركس و انگلس طبعاً به جزئیات دولت كارگری اشاراتی ندارند و نمی توان گفت با تجربۀ محدود كمون پاریس در شرایطی بودند كه بتوانند این جزییات را بشكافند. اما به جرأت می توان گفت كه اصل بنیادین تئوریک آن ها دربارۀ دولت كارگری در واقع «نا دولت» بودن آن است. دولت كارگری هر چه باشد دولتی نیست كه خود را بر فراز جامعه مستقر سازد و از منافع یک اقلیت استثمارگر در مقابل اكثریت جامعه حفاظت كند. طبقۀ كارگر منافع ویژه ای برای خود ندارد، جز از میان بردن خود و سایر طبقات و انتقال به سوسیالیزم. نزد ماركس و انگلس مفهوم «دیكتاتوری» در «دیكتاتوری انقلابی پرولتاریا» چیزی نیست جز حق وتوی كارگری در جلوگیری از احیای سرمایه داری و تضمین گذار به سوسیالیزم. بنابراین این دولت از همان آغاز در حال پژمرده شدن و از میان رفتن است. استفادۀ انگلس از مفهوم «نا دولت» به همین معنی است.

دولت «كارگری» در سه عرصۀ عمومی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، با خلع ید از بورژوازی به از میان برداشتن تقسیم اجتماعی كار فكری و یدی، یعنی الغای نظامی كه در آن عده ای تصمیم می گیرند كه بقیه اجرا كنند، دست خواهد زد و با الغای هرج و مرج بازار و جایگزینی آن با برنامه ریزی در تولید اجتماعی، مقدمات الغای طبقات و انتقال به مالكیت اجتماعی را فراهم خواهد ساخت. انگیزۀ آن نه ادامۀ استثمار و انباشت مجدد به نفع اقلیتی جدید، بلكه از میان برداشتن كلّ انگیزه های مادی در تولید اجتماعی و جایگزینی كار اجباری با فعالیت خلاق بشری است. پس تنها انگیزۀ رشد نیروهای مولده در دوران انتقالی، كاهش برنامه ریزی شدۀ ساعات كار و تبدیل همۀ طبقات به انسان هایی سوسیالیست است. برخلاف ادعای ایدئولوگ های سرمایه داری مبنی بر این كه بدون رقابت بازار، انگیزه برای رشد بارآوری كار از میان خواهد رفت، در اقتصاد برنامه ریزی شده، برای اولین بار، نیرومند ترین انگیزه برای رشد بار آوری كار كه همانا كاهش ساعات كار باشد، در رأس همۀ تصمیمات قرار خواهد گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *