درود بر جوانان دلیر ایران!

آیا سرنگونی مترادف با قتل عام و خونریزی است؟

اصلاح طلبان رژیم، سال هاست که برای حفظ وضع موجود و مشخّصاً عليه تفکر سرنگونی رژیم و تدارک برای انقلاب، کارزار تبلیغاتی وسيعی به راه انداخته اند، با این ادّعا که امر سرنگونی مترادف است با گسترش «خونريزی» و «کشتار جمعی» ؛ تمام اين ادّعاها خلاف واقعيّت های تاريخی هستند.

این امر صحیح است که در هر انقلابی عدّه ای کشته می شوند. امّا، تاريخ همواره نشان داده است که کشتار و قتل عام را همواره نيروهای «ضدّ انقلاب» و ارتجاعی بر جامعه تحميل کرده اند. در آستانۀ انقلاب بهمن ماه ۱۳۵۷ و سرنگونی رژيم شاه کشتار جمعی و قتل عامی رخ نداد! امّا کشتار و قتل عام ها درست زمانی آغاز شد که يک دولت سرمايه داری جدید، یعنی رژیم جمهوری اسلامی، به جای رژيم کهنۀ سابق مستقر گشت. رژيم خمينی، پس از خلع سلاح از مردم، دست به تهاجمی همه جانبه زد (یورش وحشیانه به کردستان، ترکمن صحرا و خوزستان، بعد ها کشتارهای دهۀ شصت و به خصوص شهریور سال ۱۳۶۷ و إلی آخر) کشتاری که رژيم خمينی از طريق سرکوب و جنگ بر مردم ايران تحميل کرد به مراتب بيشتر از آن چیزی بود که در حين انقلاب رخ داد. کشتاری که رژيم کنونی  در طی دو دهۀ گذشته انجام داده است (از قتل های زنجیره ای و حذف عناصر اپوزیسیون داخل یا خارج کشور گرفته تا وقایع دردناکی چون کشتار خاتون آباد در بهمن ۱۳۸۲ تا سرکوب های امروزی در خیابان های ایران ) اگر نگوییم بیشتر که کمتر از کلّ انسان هايی نبوده است که در آستانۀ انقلاب جان باختند.

در ايران طی ۶۵ سال گذشته، سرکوب و اختناق از سوی دو رژيم شاه و خمينی -خامنه ای و پس از استقرار حاکميّت شان بر مردم اعمال شدند. «ساواک» و «ساواما» مسئول ناپديد شدن و به قتل رسيدن عدّۀ بی شماری از مبارزان راه آزادی بوده اند. به عبارت ديگر، مسبّبين اصلی کشتارها، دولت های حاکم سرمايه داری بوده اند. درست برعکس، در دورۀ چند ماه آغازين انقلاب ۱۳۵۷، جامعه از نظم، استواری و آرامش بسياری برخوردار بود. مردم مسلح در شهرها، نظم و امنيّت عمومی را به بهترين نحوی که در تاريخ بی سابقه بود، برقرار نمودند. زيرا مردم عادّی ماهیتاً نه جنایتکار هستند و نه خواهان به کارگیری خشونت. تنها دولت سرمایه داری و کسانی که بر رأس آن قرار دارند هستند که به منظور حفظ منافع طبقاتی و قدرت سیاسی خود، دست به کشتار و قتل عام می زنند و مردم را در جایگاهی قرار می دهند بالضروره از ابزار قهر و خشونت استفاده کنند. همانند مزدورانی که امروز در حال دستگیری و شکنجه و قتل جوانان ایران در زندان ها می باشند. در ساير انقلاب ها نيز چنين بوده است. در سال ۱۳۸۸ چنان چه جوانان از روز نخست اعتراضات خیابانی  توصیه های موسوی ها را نمی پذیرفتند و  در خیابان ها، در مقابل مزدوران مسلّح رژیم دست تسلیم بالا نمی برند و سکوت نمی کردند، اگر آن ها خود را برای دفاع از خود و مقابله با  چماق داران و لباس شخصی ها آماده می کردند، شعارها و مطالبات خودشان را با صدای بلند فریاد می زدند، برای مقابلۀ درازمدّت به سازماندهی و برنامه ریزی می پرداختند، مطمئناً امروز، هم عزیزان کمتری را از دست می دادند و هم در موقعیّت بهتری برای سرنگونی این نظام قرار می گرفتند. درود بر جوانان دلیر ایران که این روز ها در سراسر ایران در خیابان ها در مقابل اوباش و مزدوران رژیم مقاومت می کنند. درس های ناشی از این مقاومت در تاریخ ایران به ثبت خواهد رسید.

مازیار رازی

۱۱ دی ۱۳۹۶

 

 

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران