رژیم ایران و تشدید اقدامات شووینیستی بر ضدّ مهاجرین افغانی

از میلیتانت شماره ۵۱

مراد شیرین

ترجمه: کیوان نوفرستی

رژیم کنونی به­اصطلاح “ضدّ امپریالیست” ایران باری دیگر نشان داده است که چقد قدر خوب می تواند با تشدید اقدامات ضدّ افغانی خود، از بسیاری جهات از همان سیاست های حامی امپریالیسم رژیم شاه در گذشته تبعیت کند.

نظام “ولایت فقیه” به عنوان شکل منحصر به فرد دیکتاتوری نظامی-آخوندی بورژوایی در ایران که پس از به خاک و خون کشیدن انقلاب 57 در این کشور مستقر شد، درست از همان بدایت امر، اکثر سیاست های دیکتاتوری نظامی-سلطنتی بورژوازی را که تماماً با حمایت امپریالیست ها مسلح و تربیت می شد، ادامه داده است.

سیاست های شووینیستی و حتی نژادپرستانۀ دولت ایران علیه کردها، عرب ها، بلوچ ها و سایر اقلیت های ملی، بدون ذره ای کاهش، تدوام یافته و حتی در پاره ای موارد از سبعیّت رژیم سلطنتی هم فراتر رفته است.

یکی دیگر از “سنت”های ملی بورژوازی ایران که چندان شناخته شده هم نیست، تبدیل کردن مهاجرین افغان به اصطلاحاً “بُز طلیعه” خود، و انداختن گناه مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور به گردن آنان است. در دورۀ حکومت شاه هم هرگونه قانون شکنی از سوی هر افغانی- صرف نظر از ابعاد این تخطی از قانون- به وسیله ای برای تحریک احساسات ضدّ افغانی در بین ایرانیان- و به­ویژه پان ایرانیست ها- تبدیل می شد. بدین ترتیب، جرم یک افغانی در رسانه ها به گونه ای مطرح می شد که گویا تمامی افغانی ها مجرم هستند.

“بُز طلیعه” در دورۀ بحران

البته جمهوری اسلامی، زهر خود را هم به این سیاست “سنتی” اضافه کرده است. با افزایش شمار پناهندگان افغانی در ایران- به­خصوص پس از تهاجم اتحاد شوروی، بروز جنگ داخلی، ظهور طالبان، و سپس تهاجم ایالات متحده- کارزار تبلیغاتی و اقدامات ضدّ افغانی تشدید شد.

سیاست های شووینیستی و نژادپرستانۀ دولت ایران ابعاد و جوانب مختلفی دارد؛ از موارد کوچک گرفته تا موارد بسیار قابل ملاحظه و زننده. از موارد نوع اول می توان ممنوعیت ورود افغانی ها به پارک صفه در اصفهان در روز سیزده بدر را مثال زد.

اما موارد نوع دوم، دربرگیرندۀ “سازمان های کارگری” جعلی رژیم- مانند خانۀ کارگر- می شود که افغانی ها را مسئول بیکاری معرفی می کنند و خواهان اخراج آن ها می شوند!

هرچند در این کارزار عوام فریبی، نه مستقیماً به افغانی ها، بلکه به “اقلیت های ملی” اشاره می شود، ولی واضح است که آن ها نه 100،000 مهاجر عراقی در ایران، که افغانی ها را مدنظر دارند. در همان حال که گمان می رود تقریباً 1 میلیون افغانی پس از سرنگونی طالبان به دست امپریالیسم ایالات متحده به کشور خود بازگشته اند، گمان می رود که حدود دو تا سه میلیون افغانی هنوز در ایران به سر می برند.

طبق گفتۀ رژیم نزدیک به دو سوم افغانی ها “مهاجرین غیرقانونی” هستند و به همین جهت اخیراً دولت قانونی را به تصویب رسانده است که طی آن اعطای مجوز اقامت تنها به آن دسته از افغانی هایی محدود می شود که در سه استان (از 31 استان کشور) زندگی می کنند. طبق گزارش خبرگزاری مهر، فهرست شهرها و استان هایی که پناهندگان افغانی فاقد مجوز سکونت در آن ها هستند، عبارت است از: تهران، اصفهان، مشهد، مازندران، کرمان، فارس، خراسان، سمنان، قم، قزوین، زنجان، ایلام، البرز، گیلان، و لرستان.

اخیراً استان فارس هم حتی فروش موادّ غذایی به افغان ها را ممنوع کرده است! مقامات دولتی در استان فارس اعلام کرده اند که فروش مواد خوراکی و ارائۀ خدمات حمل و نقل، خدمات درمانی و نظایر آن به ملیت های بیگانۀ “غیرقانونی” ممنوع شده است! به مغازه ها و سایر مراکز ارئۀ خدمات نیز هشدار داده شده است که در صورت تخظی از این قانون، با آن ها به شدت برخورد خواهد شد.

به گفتۀ خبرگزاری ایسنا، اواخر خردادماه امسال، حسین دهدشتی- مديركل اتباع ومهاجرين خارجی استانداری خوزستان- حمل و نقل و جابه­جایی اتباع خارجی “غیرقانونی” را ممنوع اعلام کرد. و ضمناً اضافه کرد که “حمل و نقل و جابه­جايی اتباع خارجی غيرمجاز بر اساس مصوبۀ شورای عالی امنيت ملی ممنوع است و مجازات آن در مرحلۀ نخست، توقيف خودرو و معرفی رانندۀ متخلف است. در صورت تكرار تخلف، خودروی متخلف به مدت شش ماه توقيف و رانندۀ متخلف به مراجع قضايی معرفی می ‌شود.”

بلایای اقتصادی

تشدید بیشتر تحریم های آتی علیه رژیم ایران از سوی کشورهای امپریالیستی، تأثیر بزرگی بر اقتصاد ایران داشته و خواهد داشت. آخرین تحریم ها، که روز اول ژوئیه اجرایی شد، شامل ممنوعیت خرید نفت خام از ایران یا تحریم شرکت های بیمۀ محموله های نفتی ایران از سوی اتحادیۀ اروپا می شود. این اقدامات ضربات سختی به رژیم ایران وارد آورده است. تیتر روزنامۀ محافظه کار رسالت که می گوید “از اتاق جنگ اقتصادی بیرون نروید!” (10 تیر 1391) به خوبی همه چیز را عیان می کند.

کارگران ایران چندین دهه است که در “اتاق جنگ اقتصادی” به سر می برده اند! حداثل دستمزد ماهانۀ امسال، 389 هزار و 754 تومان از سوی رژیم تعیین شد. این رقم شدیداً پایین تر از خط فقر 820 هزار تومانی قرار دارد که از طرف برخی نهادهای دولتی تعیین شده است! نرخ تورم رسمی (که پایین تر از میزان واقعی تخمین زده می شود)، 22.2 درصد اعلام شده. به علاوه تأثیرات فاز اول برنامۀ حذف سوبسیدها به قدری شدید بوده است که رژیم مجبور به تعویق فاز دوم آن گشته!

علاوه بر افزایش عمومی نرخ تورم، در حال حاضر ما شاهد بحران تولید در ایران نیز هستیم. حتی طبق ارقام رسمی، طی سال گذشته بالغ بر 100 هزار کارگر اخراج شده اند. کارخانه های بزرگ شاهد سقوط 40 درصدی تولید بوده اند و این رقم برای بخش تولید وسایل نقلیه 60 درصد است! نرخ بیکاری رسمی (که باز هم کم­تر از میزان واقعی برآورد می شود)، 11.8 درصد گزارش شده است که در این بین، نرخ بیکاری جوانان (یعنی افراد ردۀ سنی 15 تا 29 ساله) در سطح 22.5 درصد قرار دارد.

سیاست های شووینیستی و نژادپرستانۀ اخیر رژیم به وضوح تاحدودی تحت تأثیر تحریم ها و وضعیت رو به وخامت اقتصادی قرار دارد. با این حال از آن جا که تاریخچۀ تبلیغات و سیاست های ضدّ افغان ها به هر دو رژیم بورژوایی ایران بازمی گردد، روشن است که تاوقتی کارگران ایرانی و افغانی برای سرنگونی سرمایه داری متحد نشوند، فرجه ای برای افغان ها وجود نخواهد داشت.

منبع:

http://marxist.cloudaccess.net/polan/312-anti-afghan-chauvinis

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *