نبرد کوبانی بر سر دوراهی

موقعیت کوبانی، مسألۀ کردها را باری دیگر در مرکز توجه جهانی قرار داده است. کانتون کوبانی، به عنوان بخشی از روژاوا (یا کردستان غربی)، از اواسط ماه سپتامبر تاکنون تحت محاصرۀ جانیان «دولت اسلامی» (داعش) بوده و به یکی از نقاط مرکزی مقاومت در برابر سبعیت و وحشی گری جهادیون مبدل گردیده است.

درهمان حال که بخش اعظم سوریه در یک جنگ فرقه ای ارتجاعی غرق گردیده، نیروهای رژیم اسد در سال 2012 از سه ناحیۀ اکثراً کردی روژوا دست کشیدند. نیروهایی که از آن مقطع تحت تسلط حزب اتحاد دمکراتیک (PYD)، به عنوان شاخۀ سوری «حزب کارگران کردستان» (PKK) قدرت سیاسی را به دست آوردند، «خود مدیریتی» و خودمختاری منطقه ای را در روژوا اعلام داشتند، و توازن قومی و مذهبی، ولو به شکل شکننده، حفظ گردیده است. هویت و زبان کرد که مدت ها انکار شده بود، همراه با حقوق رسمی برای اقلیت های قومی و گروه های مذهبی به رسمیت شناخته شد.

داعش از تقریباً تمامی جهات با سلاح های سنگین نظیر تانک و موشک درحال حمله به کوبانی، این آسیب پذیرترین و بی دفاع ترین کانتون روژاوا بوده است و بیش از پنج هفته در تلاش بوده که مقاومت شهر را درهم بکشند. روژاوا و مدل مشخصاً سکولار آن، بیانگر یک رویارویی و تقابل مستقیم با برنامۀ تئوکراتیک ارتجاعی داعش است. وجود زنان مبارز مسلح به کلاشینکف در خط مقدم مبارزه علیه گروهی تامغز استخوان زن ستیز، احساسات تحسین آمیز بسیاری از مردم جهان را برانگیخته است.

در مقابل وحشی گری هایی که همه روزه در بخش اعظم عراق و سوریه رخ می دهند، کانتون های روژاوا به سمبل و نماد مقاومت برای میلیون ها نفر از کردها، کارگران و جوان در منطقه تبدیل شده است. تظاهرات، اشغال و اعتراضات در سرتاسر اروپا در حمایت از مبارزۀ کوبانی شدت گرفته و اعضای CWI نیز در آن به طور مرتب شرکت داشته اند.

دستاوردهای روژاوا و مقاومت در کوبانی، یک پل بالقوه در مسیر کردها به سوی حق تعیین سرنوشت خود، و به طورکلی تر یک مرجع ممکن برای احیای مبارزۀ کارگران و فقرا علیه رعب و وحشت داعش و رژیم های استبدادی خاورمیانه ایجاد کرده است. با این وجود، تمامی پیچیدگی ها و مخاطرات سیاسی آن چه که اخیراً در این ناحیه آشکار شده، باید مورد توجه قرار بگیرد؛ چرا که شکست مبارزه، می تواند برعکس به مصایب بیش تری برای مردمان منطقه دامن بزند.

کوبانی در حال مقاومت

بسیاری از مفسرین پیش بینی می کردند که کوبانی تنها طی چند روز سقوط می کند، اما با وجود کنترل جهادیون بر بخش هایی از شهر، سرنوشت آن هنوز نامعلوم و درخطر است. «حزب اتحاد دمکراتیک» (YPD) و واحد های نظامی آن، یعنی «یگان دفاع مردمی» (YPG) و «یگان های دفاع زنان» (YPJ) قهرمانانه مشغول نبرد بوده اند. در واقع آن ها تاکنون تنها نیروی رزمندۀ زمینی مؤثر علیه پیشروی های داعش بوده اند. این در قیاس با عملکرد ضعیف ارتش تماماً فاسد عراق و نیروهای پیشمرگه (نیروهای مسلح «حکومت اقلیم کردستان» در شمال عراق) که کوه های سنجر و سایر نواحی را بدون تقریباً هرگونه نبردی به داعش واگذار کرد، به راستی برجسته است، و نشان می دهد که وقتی مردم هدفی جدی برای جنگیدن دارند، روحیه و عزم می تواند تا درجه ای حتی بر سطح پایین فنی و نظامی آن ها هم غلبه کند.

همین امر امپریالیزم امریکا و لشکرکشی نظامی اش علیه داعش راکه تاکنون هیچ موفقیت حقیقی نداشتهتحت فشار شدیدی قرار داده است. در ابتدا استراتژیست های امریکا آماده بودند که تسخیر کوبانی به دست سربازارن داعش را ببینند. جان کری، در اواخر ماه سپتامبر گفت: «مشاهدۀ رخدادهای کوبانی تکان دهنده است، اما باید از این رویدادها فاصله گرفت و هدف استراتژیک را درک کرد». اما دو هفته پیش، ایالات متحده ناگهان از معدودی حملۀ هوایی از سر بی میلی و با خسّت، به تلاش مصممانه تر برای کمک به مبارزان YPG، از جمله ارسال هوایی بسته های سلاح، مهمات و کمک های پزشکی، تغییر جهت داد و ادعا کرد که «عدم کمک به کسانی که درگیر نبرد با داعش در کوبانی هستند، از لحاظ اخلاقی دشوار و عدم مسئولیت پذیری» خواهد بود. برای روشن ساختن این تغییر جهت، اکنون یک نماینده از YPG در مرکز عملیات مشترک ائتلاف در اربیل، پایتخت عراق شمالی، برای هماهنگ کردن حملات هوایی در کوبانی با ارتش امریکا منصوب شده است.

انگیزۀ پشت این چرخش در سیاست، این بود که تسخیر شهر به دست داعش، یک ضربۀ تحقیرآمیز به پرستیژ و اعتبار امریکا محسوب می شد و تحقق چنین چیزی لحظه به لحظه نزدیک تر می گردد؛ در نتیجه از این جا به بعد می توانستند ادعا کنند که اوباما فرصت یک پیروزی نظامی دیگر را از داعش دریغ کرد. به علاوه این که بگذارند یک گروه مرتبط با آن چه که ایالات متحده و اتحادیۀ اروپا هنوز به عنوان سازمانی تروریستی در فهرست دارند ( یعنی سازمان PKK) بخش اصلی مبارزۀ زمینی علیه نظامیان داعش را انجام دهد، برای قدرت های غربی چندان صورت خوشی نداشت. از همین جهت امپریالیزم امریکا نیاز داشت که ابتکار عمل را بازپس گیرد.

سیاست های تکه پارۀ ترکیه

این یک حقیقت محرمانه نیست که ارتش ترکیه مرزهای خود را باز گذاشت تا به جهادیون اجازۀ ورود به قلمرو سوریه را بدهد؛ ترکیه حتی به داعش اجازه داد که برای برخورداری از کمک های پزشکی و همین طور فروش نفت در بازار سیاه مجدداً وارد خاک ترکیه شود. انگیزۀ این مانورها بخشاً توهمات «نئو عثمانی» اردوغان و «حزب عدالت و توسعۀ» او بود. این توهمات منجر به این شد که رهبر ترکیه در مراحل نخستین جنگ داخلی سوریه فکر کند که رژیم اسد به سرعت سرنگون و ترکیه به بخشی کلیدی از محور سنی منطقه تبدیل خواهد شد. اما سیر رویدادها این سایست را تکه پاره کرد.

به هیمن ترتیب، حکومت ترکیه به روشنی خواهان مشاهدۀ شکست کوبانی به دست داعش بود تا درس محکمی به جنبش کردها در ترکیه بدهد. بسیاری از مردم شاهد تصاویر تلویزیونی از ده ها تانک ترکیه بودند که لب مرز ترکیه و سوریه صف کشیده بودند، اما نبرد در کوبانی در تنها چند مایلی آن در جریان بود. البته اکثر کردها حق داشته اند که هرگونه مداخلۀ ارتش ترکیه در این منطقه را طرد کنند، چرا که این مداخله تنها برای ارضای عطش قدرت و هژمونی طبقۀ حاکم ترکیه و نه قطعاً حقوق مردم منطقه صورت می گرفت. مطالبۀ اصلی آن ها باز شدن مرز برای تقویت نیرو و تجهیزات بود؛ اما ارتش ترکیه مانع رسیدن کمک ها به رزمندگان کوبانی شد و هزاران نفر را از عبور از مرز و پیوستن به دفاع از شهر تحت محاصره بازداشت.

برداشت مردم جهان از این که رژیم ترکیه مشغول معاملات پشت پرده با داعش علیه کردهای سوریه است، قوت بیش تری می گرفت اعتراضات و شورش های توده ای اخیر کردها در ترکیه (درگیری ها میان فعالین کرد و نیروهای دولتی ترکیه، و همین طور با بنیادگرایان اسلامی کرد و ناسیونالیست های راست افراطی ترک) که جرقه هایش به تحریک سیاست اردوغان در قبال کوبانی روشن شد، به 44 کشته انجامید. این رویدادهای به رژیم یادآوری کرد که حفظ جنگ پنهانی علیه کردهای سوریه بدون تنازعات جدید برای کردهای ترکیه بسیار دشوار است.

فرایند صلح در لبۀ پرتگاه

طی پیامی که سه شنبۀ گذشته منتشر شد، عبدالله اوجالان، رهبران دربند PKK، گفت که فرایند صلح که از ابتدای سال 2013 بین PKK و دولت ترکیه آغاز شد، «وارد مرحلۀ جدیدی شده» است، و افزود که او اکنون «خوش بین تر» است. این بیانیه درست بعد از آن که انفجار خشم مردم کرد ترکیه داده شد، و این نشان می داد که توده های کرد ظاهراً در این دیدگاه های «خوش بینانه» سهیم نیستند. در این بین، وقایع خشونت باری که نیروهای دولتی ترکیه و مبارزین کرد را دربر می گرفت، طی هفته های اخیر چندین برابر شد.

اکثریت عظیم مردم ترکیه، چه کرد و چه ترک، خواهان بازگشت به یک وضعیتی جنگی نیستند. برای جلوگیری از چنین سناریوی خونینی، طیف چپ کرد و ترک، همین طور جنبش کارگری، وظیفه ای اساسی در بازسازی مبارزۀ توده ای برای حقوق مردم کرد و پیوند آن با مبارزۀ ضروری برای سازماندهی کلیۀ کارگران، جوانان و فقرا، فارغ از تقسیم بندهای قومینی و مذهبی، علیه رژیم سرمایه داری «حزب عدالت و توسعه» دارند.

عقب گرد اردوغان

اردوغان و حلقۀ حاکم او، علناً PYD و داعش را سازمان های «تروریستی» خطاب می کردند. در واقعیت امر، اردوغان به وضوح جانب موضع جهادیون را گرفته است. این موضوع برای مردم ترکیه قطعاً بدون پیامد نخواهد بود. داعش جذب افراد به شبکه ها و هسته های عملیاتی را در درون ترکیه پیش برده است، و صفوف آن سرشار از صدها جوان ترک است. خطر یک «ترکش» تروریستی در ترکیه، واقعی است.

تنش های میان امریکا و رژیم اردوغان رو به رشد بوده است. طبقۀ حاکم امریکا به شکلی روزافزون از ترکیه، متحد عضو «ناتو»ی خود، ناراضی است. واشنگتن اعتقاد دارد که ترکیه درحال حمایت از نیروهایی بوده که ایالات متحده در طول هفته های اخیر بمباران می کرده و این، عدم «تمایل» برخی شرکای ایالات متحده در ائتلافی را به تصویر می کشد که به اشتباه ائتلاف کشورهای «مایل» نامیده شده است!

با درنظر داشتن تمامی این عوامل، حکومت ترکیه نهایتاً مجبور به پذیرش یک عقبگرد در ارتباط با کوبانی شد. اردوغان ضمن نارضایتی از تصمیم یک جانبۀ ایالات متحده برای کمک به PYD، تلاش کرد که بدون از دست دادن وجهۀ خود، گزینه ای آلترناتیو پیدا کند؛ در این جا بود که اجازه داد 150 پیشمرگه، وابسته به حکومت اقلیم کردستان در شمال عراق، از طریق ترکیه به کوبانی بروند.

رژیم اردوغان روابط بسیار نزدیکی با رهبران بدنام، فاسد و حامی سرمایه داری در «حکومت اقلیم کردستان» داشته است. رئیس جمهور «حکومت اقلیم کردستان»، مسعود بارزانی و حزب او، یعنی «حزب دمکرات کردستان» (KDP) که ظاهراً تا همین اواخر از مشاهدۀ درهم شکسته شدن YPG در کوبانی خرسند بودند، خود تاریخی از همکاری مستقیم با ارتش ترکیه در تلاش برای محو مبارزین PKK در قلمرو تحت حاکمیت KDP پشت سر دارند.

قرار است این پیشمرگه ها از خط مقدم در کوبانی دور باشند. در واقع اهمیت سیاسی این حرکت، ارتباط به مراتب بیش تری از توجیه نظامی آن دارد. با این مانور، حاکمان ترکیه تلاش می کنند که نفوذ PYD را سست و خنثی کنند، و با آوردن شرکای دست راستی خود به صحنه، جای پایی در کردستان سوریه به دست بیاورند. این واقعیت که پیشمرگه ها قادرند از مرز عبور و مرور کنند، ولی بسیاری از معترضین کرد از ترکیه و همین طور پناهندگان از کوبانی به طور سیستماتیک از انجام چنین کاری باز داشته می شوند، دسایس وطرح های ریاکارانۀ اردوغان را به تصویر می کشد.

سوسیالیست ها و نبرد کوبانی

تا مدت ها قبل از آن که نبرد کوبانی زیر نورافکن رسانه ها قرار بگیرد، CWI نیاز به ایجاد هیئت هایی غیر فرقه ای و تحت مدیریت دمکراتیک را به عنوان مبنایی برای سازماندهی یک دفاع توده ای و مردمی در برابر نه تنها داعش که همین طور سایر گروه های افراطی مذهبی، نیروهای وحشی و فرقه ای رژیم های سوریه و عراق، و علیه مداخلۀ امپریالیستی برجسته کرده بود؛ این مورد آخر، اساساً مسئول رشد گروه های جهادیونی است که اکنون کوبانی را مورد یورش و تجاوز قرار داده اند.

برای تحکیم اتحاد در فراسوی خطوط ملی، قومی و مذهبی، چنین مبارزه ای نیاز دارد به برنامه ای سیاسی مجهر شود که بی هیچ سازشی در دفاع از حقوق برابر کلیۀ توده های تحت ستم در منطقه و حق تعیین سرنوشت به دست آن ها موضع بگیرد.

مدافعین کوبانی و بسیاری از کردها در سرتاسر جهان در مواجهه با خطر قتل عام قومی به دست آدمکشان داعش، از «جامعۀ جهانی» درخواست کرده اند که آن ها را در برابر واحدهای به مراتب مجهز تر داعش یاری رسانند. با درنظر داشتن وضعیت، چنین درخواستی قابل درک به نظر می رسد؛ با این حال این رویکری اشتباه است که توده های کوبانی و سایر بخش های روژوا شاید بهای سنگینی بابتش بپردازند. اگر حکومت های غرب به راستی علاقه مند به سعادت مردم کوبانی یا حتی دفع کردن داعش بدون هرگونه طرح و نقشۀ بعدی بودند، می بایست به مدافعین کوبانی سلاح هایی را که مدت ها قبل نیاز داشتند می دادند، بدون آن که در ازای آن امتیازات سیاسی طلب کنند. با این حال، آن چه اکنون رخ می دهد، داستانی متفاوت است.

کمک های تسلیحاتی ایالات متحده، در واقعیت امر به عنوان باج گیری استفاده می شود تا رزمندگان کوبانی را به اطاعات سیاسی و PYD را به صف سیاست ایالات متحده بکشاند. واشنگتن تلاش کرده است که «کنگرۀ ملی کرد» (KNC)- ائتلافی راست از احزاب کرد مورد حمایت بارزانی در سوریهرا به عنوان وزنۀ تعادل در برابر PYD در روژاوا تقویت کند. اما روز 22 اکتبر، PYD رسماً توافقنامه ای را برای شراکت در قدرت با KNC به عنوان یک ائتلاف حامی سرمایه داری به امضا رساند تا نواحی کردی سوریه را به طور مشترک مدیریت کنند.

سه روز پیش از این، فرماندۀ YPG بیانیه ای را منتشر کرد که می گفت: «ما برای تثبیت مفهوم مشارکت حقیقی برای مدیریت این کشور متناسب با خواسته های مردم سوریه از هر قومیت، مذهب و طبقۀ اجتماعی، کار خواهیم کرد». سابقۀ چنین گفته ای خطرناک است. درهمان حال که قانون اساسی روژوا، حمایت از حقوق کارگران، توسعۀ پایدار و رفاه عمومی را برمی شمارد، این اهداف مادام که خواهان ایجاد هارمونی بین طبقاتی مختلف باشد، دست یافتنی نخواهد بود.

این تغیر و تحولات نشان از تلاش آشکار امپریالیزم امریکا و شرکای آن برای انتصاب یک رهبری کرد مطیع و فرمان بردارتر در روژاوا است. CWI در مورد این تغییر و تحولات هشدار داد: «هرگونه راه حل برای مبارزۀ کردها با اتکا بر حمایت سیاسی از امپریالیزم غرب باید طرد گردد. انتقال سلاح تنها بر مبنای رد شروطتحمیلی از سوی قوای خارجی که مغایر با منافع توده های مردم کرد می باشد، می تواند پذیرفته شود» (نبرد کوبانی، 2/10/2014)

هرچند اقدامات داعش وحشتناک و تهدیدآمیز هستند، اما این تنها خطری نیست که انتظار کوبانی و روژاوا را می کشد. معادات پشت پرده با امپریالیزم باید طرد شود، چرا که این معاملات خطر ایجاد تغییری کیفی در خصلت مبارزۀ موجود را دربر دارند.

حتی رژیم بشار اسد در سوریه و حکومت روسیه نیز از اعزام نیروهای پیشمرگه به کوبانی استقبال کردند. تمام لاشخورها در پروازند تا نفوذ خود را در منطقه بیش تر کنند، با این نیت که «نظم» را تنها مطابق با منافع طبقاتی خود بازگردانند. کوبانی و دیگر کانتون های روژوا می توانند به مهرۀ پیاده نظام مانورهای قدرت های خارجی و جانشینان منطقه ای آن ها تقلیل پیدا کنند؛ کسانی که عناصر حقیقی مقاومت مردمی را به حاشیه می رانند و از پشت به مبارزه ای که هزاران نفر بهای آن را با جان خود پرداخته اند، خنجر می زنند.

مبارزه برای دمکراسی سوسیالیستی

به اعتقاد CWI، قدرت و پایداری مبارزه در روژاوا مستقیماً مرتبط با دخالت فعال توده های منطقه است. درهمان حال که گام هایی در این مسیر برداشته شده اند، مانورهای اشاره شده در بالا، بر فقدان یک شفافیت دمکراتیک در مورد چگونگی هدایت مبارزه و چگونگی اتخاذ تصممیات، صحه می گذارد.

بدون کنترل و نظارت دمکراتیک و خودسازماندهی حقیقی توده ها، همواره این خطر جدی وجود دارد که این خصوصیات بوروکراتیک دست بالا را پیدا کند. مبارزه در تمامی نواحی روژوا، هم از جنبۀ نظامی و هم سیاسی آن، باید تا حدّ ممکن به طور وسیع و دمکراتیک سازمان یابد، آن هم بر پایۀ شفافیت کامل تصمیمات در تمامی سطوح. مجامع و کمیته ها باید گسترش پیدا کرده و دمکراتیزه شوند، همراه با نمایندگانی که هر لحظه قابل عزل و نصب باشند. احزاب سیاسی باید تنها بر مبنای وزن واقعی شان در جامعه، و نه معاملات پنهانی تحمیلی از بالا از سوی قوای خارجی، اعمال قدرت کنند.

در کوبانی تنها چند هزار نفر برای دفاع از شهر باقی ماندند که با شجاعت باورنکردنی و بی نظیری به تنهایی مشغول نبرد بوده اند. اکثریت جمعیت محلی از شهر گریخت. اما پیش از این PYD می توانست خواهان ابتکار عمل کلیۀ کارگران، دهقانان و جوانان شود؛ آن ها را تشویق به اتحاد کند؛ کمیته های دفاع را دایر سازد؛ خیابان ها را سنگربندی کند؛ و بدین ترتیب نقشی فعال در حفاظت و دفاع از شهر خود ایفا کندمانند مقاومت ضدّ فاشیستی در بارسلونا در 1936، هرچند در شرایطی متفاوت. کسانی که در موقعیتی نبودند که بتوانند مستقیماً درگیر نبرد باشند، می توانستند برای کمک به مقاومت در شکل های مختلف (لجستیک، پزشکی و غیره) دخالت داده شوند. متأسفانه روش های چریکی PKK و PYD، بر مبنای این ایدۀ مبارزۀ یک اقلیت شجاع به جای توده ها، مانعی در برابر سازماندهی ده ها هزار نفر از مردمی است که می توانستند نقشی مهم در معکوس کردن روند محاصره به دست داعش ایفاد کنند.

در برابر تهدید مداوم داعش، تودۀ مردم در هر شهر و روستایی در تمامی بخش های روژاوا را باید با تمام قوا تشویق به انجام آموزش های نظامی ابتدایی و سازماندهی هیئت های دفاعی، به صورت غیر فرقه ای کرد. چنین چیزی اجازۀ ایجاد بالاترین درجۀ نیرو، وحدت و تدارک برای مقاومت در برابر محاصرۀ دشمن را می دهد.

مبارزان باقی مانده در کوبانی قادر نخواهند بود که مبارزه را به طور نامحدود در شرایط انزوا ادامه دهند، مگر آن که شمار بیش تری از نواحی اطراف به طور فعالانه به این مبارزه بپیوندند. چنین چیزی به شکستن حلقۀ محاصرۀ کوبانی به دست جهادیون در غرب، شرق و جنوب شهر و همین طور ارتش ترکیه در شمال کمک می کند.

اولین متحد مقاومت کردستان، نه ابرقدرت امپریالیستی امریکا یا هر نیروی سرمایه داری دیگر، بلکه بسیج فعال و مستقل کارگران و فقرا در منطق و در سطح جهانی باید باشد. تضعیف دستاوردهای روژاوا از سوی نیروهای حامی سرمایه داری و امپریالیزم، برعکس یک عقب نشینی خواهد بود؛ چنین چیزی هم مبارزۀ طولانی مدت کردها برای احقاق حقوق خود را بغرنج خواهد کرد، و هم مبارزۀ متحدانۀ به شدت مورد نیاز تمامی فقرا و توده های تحت ستم منطقه در جستجوی یک زندگی بهتر را. به همین دلیل است که تعمیق مبارزۀ کردها و بسط آن در سطح جغرافیایی با گسترش به سوی توده های کارگر و زحمتکش کل منطقه با یک برنامۀ مشخص برای تغییر اجتماعی، ضروری است.

روزنامۀ آلمانی اشپیگل گزارش داد که یک صد کارخانه و کارگاه نساجی در شهر «حلب» سوریه اخیراً به کانتون شرقی روژاوا، عفرین، منتقل شد. رویکرد حکومت محلی عفرین که در جستجوی جذب شرکت های خصوصی به منطقه است، تناقض ذاتی تلاش به ایجاد یک مدل جدید برای عدالت اجتماعی در چارچوب نظام سرمایه داری را نشان می دهد. توسعۀ آن چه که PYD و PKK به عنوان «کنفدرالیسم دمکراتیک» خطاب می کنند، آن هم بدون خلاص شدن از شر ماهیت استثماری و سودآوری مالکیت سرمایه داری، و بدون اجرا و تکمیل اصلاحات ارضی تمام و کمال، به رقابت میان بخش های محلی برای سرمایه گذاری و نتیجۀ منطقی اجتناب ناپذیر آن می انجامد؛ یعنی وقتی نوبت به حقوق کارگران و استانداردهای زندگی برسد، سیاست موسوم به «مسابقۀ رو به پایین» تجدید خواهد شد (یعنی سیاست کاهش دستمزدها و هزینه های نیروی کار و استانداردهای زندگی، برای فروش محصولات در کم ترین قیمت ممکن و افزایش رقابت و سودآوری کارفرمایانم)

همۀ این ها، بر نیاز توده های روژاوا به ارتقای سطح مبارزه به حوزۀ اقتصادی از طریق تسخیر کارخانه ها و اشتراکی کردن زمین و ایجاد شرایط یک طرح سوسیالیستی دمکراتیک تولید، صحه می گذارد. این امر همراه با تضمین کامل حقوق دمکراتیک برای همه، نمونه ای برای توده های سرتاسر منطقه خواهد بود که نشان می دهد راه برون رفت از فقر، جنگ، تعصبات فرقه ای و ستم ملی چگونه ایجاد می شود.

* پیش به سوی همبستگی با مردم کوبانی و روژاوا؛ به تهاجم جهادیون پایان دهید.

* محاصرۀ کوبانی را درهم بشکنید. بازگشایی فوری مرز ترکیه و سوریه به سوی تمامی کسانی که خواهان کمک در دفاع از شهر هستند. اعزام افراد داوطلب که عموماً تحت سازماندهی تشکل های های چپ و اتحادیه های کارگری ترک و کرد هستند، به کوبانی.

* تقویت کمیته های دفاعی توده ای و غیر فرقه ای جهت حفاظت از کلیۀ بخش های روژاوا متکی بر سازماندهی دمکراتیک و از پایین کارگران، جوانان و دهقانان فقیر

* نه به هرگونه اعتماد به امپریالیزم. نه به معاملات پنهانی با قدرت های خارجی و دیگر نیروهای حامی سرمایه داری

* ساختن یک مبارزۀ متحد، متشکل از کلیۀ کارگران و فقرا در ترکیه علیه سیاست های سرمایه داری و حاکمیت تمامیت خواه حزب حاکم «عدالت و توسعه»

* نه به لایحۀ امنیت ملی و کلیۀ قوانین سرکوبگرانه در ترکیه

* حذف ممنوعیت سازمان های کرد در اروپا و ایالات متحده

* حقوق دمکراتیک کامل برای مردم کرد. حق تعیین سرنوشت کردها در تمامی بخش های کردستان، و همین طور کلیۀ اقوام تحت ستم در منطقه

* برای یک «روژاوا»ی دمکراتیک و سوسیالیستی، به عنوان بخشی از کنفدراسیون سوسیالیستی داوطلبانۀ خاورمیانه

http://www.socialistworld.net/doc/6956

31 اکتبر 2014

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران