داعش و سومین جنگ امپریالیستی در عراق

دولت اسلامی عراق و شام (داعش) و سبعیت و وحشی­گری های آن، بیش از سه ماه است که از زمان درنوردیدن موصل در تاریخ 11 ژوئن، به صدر اخبار تبدیل گردیده است. طی چند هفتۀ گذشته، امپریالیزم امریکا درحال بمباران هوایی نیروهای داعش بوده است، درحالی که پیشمرگه های کُرد، «ارتش» شیعی عراق و کماندوهای رژیم ایران از طریق زمینی مشغول این نبرد هستند.

با این حال، درست همان طور که تهاجم امریکا در سال 2003 با تحلیل بردن مقاومت سنتی ها (و حتی بعثی ها) در برابر اشغال، منجر به شکل گیری داعش از درون القاعده در عراق گردید، رأی احتمالی فردا در «وست­مینستر» به نفع بمباران در عراق نه تنها داعش و سایر گروه های سنی جهادی در منطقه را نابود خواهد کرد، بلکه منجر به ایجاد خشم بیش­تر سنی ها و حتی جذب پایه های بیش­تری در سرتاسر جهان برای سازمان هایی نظیر داعش خواهد شد.

سومین جنگ امپریالیستی در عراق (و سوریه) رژیم های بشار اسد و حیدر العبدی و خیرینشان در تهران را تقویت می کند!

آماده سازی اذهان عمومی

ابتدا، وحشی­گری علیه اقلیت های مسیحی، ایزدی و ترکمن عراق وجود داشت. سپس مقاومت پیشمرگه های کرد در برابر داعش و حمایت امریکا از آن – در قالب تأمین تسلیحاتی از طرف سیاسر رسید. به دنبال جایگزین شدن حیدر العبدی با نوری المالکی، به عنوان چهره ای مورد قبول هم برای امریکا و هم برای متحد جدید غیررسمی اش یعنی رژیم ایران، امریکا کمک های بیش­تری در اختیار «ارتش» ازهم پاشیدۀ عراق قرار داد.

با این حال به دلیل دروغ هایی که تا زمان تهاجم 2003 به عراق، یعنی جنگی امپریالیستی که قرار بود جهان را از حملات تروریستی و سلاح های کشتار جمعی ایمن نگاه دارد، به تودۀ مردم حقنه شد، اکنون اذهان عمومی بیش از هر زمانی علیه مداخله در منطقه است.

در اوت 2013، پارلمان امپریالیزم بریتانیا دعوت نخست وزیر دیوید کامرون به بمباران رژیم بشار اسد را رد کرد. در شرایطی که که تقریباً دو سوم مردم امریکا علیه مداخله برای توقف جنگ داخلی سوریه بودند، پرزیدنت اوباما که گفته بود استفاده از سلاح های شیمیایی به وسیلۀ رژیم اسد «خط قرمز» اوست، طرح روسیه برای خلع سلاح را برداشت و برای رأی به حملات هوایی به کنگره نرفت (در واقع اوباما عملاً در مانور، از پرزیدنت ولادیمیر پوتین عقب افتاد).

حتی پس از آن که موصل به دست داعش تسخیر شد، 54 درصد از امریکایی ها هنوز هم مخالف حملات هوایی بودند. سر بردین ژورنالیست های امریکایی، جیمز فولی و استیو ساتلوف در اواخر اوت و اوایل سپتامبر، و ارزشِ تبلیغاتی چنین قساوت هایی برای انگیزه های میلیتاریستی امپریالیزم، اذهان عمومی را تغییر داده است؛ به طوری که اکنون 53 درصد مردم امریکا خواهان حملۀ نظامی هستند! اذهان عمومی در بریتانیا نیز از زمان سر بریدن دیود هینز، مددکار، و تهدید علیه الن هنینگ، رانندۀ کاروان کمک رسانی، تغییر کرده است. طی شش هفته، حمایت برای اقدام نظامی از 37 درصد (در اوایل اوت) به اکنون 53 درصد رسیده است. داعش یک بار دیگر مداخلۀ امپریالیستی در خاورمیانه را قابل پذیرش ساخته است.

عامل مهم دیگری که از مداخلۀ بیش­تر و سریع تر نیروهای نظامی قدرت های امپریالیستی جلوگیری کرده، قید و بندها و فشارهای ناشی از سقوط مالی 2007-2008 و متعاقباً بحران اقتصادی بوده است. از آن جا که وظیفۀ کاستن از کسری بودجه و استقراض در مرکز دغدغه های کلیۀ سیاستمدارانفارغ از آن که نماینده و معرف کدام طبقه باشند!- قرار گرفته است، کارگران، و حتی بسیاری از اقشار خرده بورژوا، مجبور بوده اند تا چندین سال کاهش هزینه های عمومی (شامل همه نوع خدمات ضروری) و دستمزدهای واقعی را تحمل کنند.

سیزده ماه پس از آن که اوباما و کامرون مجبور بودند حرف خودشان در مورد بمباران رژیم اسد را بخورند، درحال حاضر عملاً درحال کمک به او برای مبارزه علیه جدی ترین تهدید نظامی داخلی برای بقایش هستند. بمباران داعش در عراق به وسلیۀ امپریالیسم امریکا و فرانسه و اکنون حملات هوایی امریکا علیه داعش و گروه های مختلف جهادی سنی در سوریه، در حال تقویت رژیم اقلیت علوی است.

مذاکرات دوجانبۀ اخیر میان امپریالیم امریکا و رژیم ایران، و نشست های میان حسن روحانی و دیوید کامرون و فرانسوا اولاند، بخشی از حرکت های نهایی برای ایجاد روابط حسنه میان این دو اردوگاه ارتجاعی است، چرا که منافع آن ها در منطقه تقریباً به طور کامل هم­سو با یک دیگر می شود.

کارگران و تمام توده های تحت ستم و استثمار در منطقه باید این همکاری جدید، و درحال حاضر اعلام نشده، میان امپریالیسم از یک سو و استبداد بورژوایی بنیادگرا و آغشته به خون شیعه در ایران از سوی دیگر را به عنوان یک هشدار نگاه کنند، چرا که اکنون مبارزات آن ها در این منگنه از هر دو سو، یعنی مجموع نیروهای امپریالیسم «دمکراتیک» پیشرفته و قدرت های ارتجاعی منطقه نظیر رژیم ایران، تحت فشار قرار خواهد گرفت.

تنها نیرو در سرتاسر جهان که می تواند این اتحاد ارتجاعی را درهم شکند، بسیج و سازماندهی مستقل طبقۀ کارگر در فراسوی مرزهای ساختگی و تحمیلی خاورمیانه است. جبهۀ کارگری در برابر جنگ، فقر و سایر پیامدهای نظام سرمایه داری، و برای سوسیالیزم به عنوان تنها نظم اجتماعی بدیل در مقابل کل بشریت است، شاید چندین سال تا زمان سر رسیدنش، تنها یک شعار باشد. اما این تنها طرح و نقشه برای ساختن جنبش ها و سازمان هایی است که می توانند چندین دهۀ دیگر قتل عام و تشدید استثمار را پایان دهند و به سرنگونی خود سرمایه داری منجر گردند.

۲۵ سپتامبر ۲۰۱۴

مندرج در سایت «احیای مارکسیستی»:

http://www.marxistrevival.com/?p=522

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران