تئوری مارکسیستی تورّم: ملاحظاتی بر مقولات تورّم و پول

از کارگر میلیتانت شماره ۷۴

الف. عوامل متعدد مؤثر بر قیمت ها

1. عامل اساسی در پشت همۀ قیمت ها، ارزش است؛ یعنی متوسط تعداد ساعات کار اجتماعاً لازم برای تولید یک کالا (بنابراین ارزش کالایی که به 20 ساعت زمان نیاز دارد، دو برابر ارزش کالایی خواهد بود که 10 ساعت زمان می برد، و قیمت نیز متعاقباً تحت تأثیر قرار خواهد گرفت).

2. افزایش یا کاهش ارزش یک کالا، بر قیمت آن تأثیر خواهد گذاشت، هرچند قیمت و ارزش الزاماً یکسان نیستند.

3. تغییرات عرضه و تقاضا در بازار، بر قیمت های منفرد تأثیر خواهد گذاشت، از جمله در حالت خاص وجود انحصار.

4. سوبسیدهای دولتی می تواند قیمت یک کالا را پایین تر از سطحی که در صورت نبود سوبسید به فروش می رسید، نگاه دارد.

5. عوامل نامبرده (به همراه شماری چند از سایر عوامل) بر قیمت های منفرد تأثیر می گذارند، اما عاملی که بر سطح عمومی قیمت مؤثر است، حول پول (اسکناس و مسکوکات) متمرکز می شود.

6. برای جلوگیری از سردرگمی، در این جا اصطلاح تورّم به این جنبه، یعنی سطح عمومی قیمت ها محدود می شود. تورّم عبارت است از کاهش ارزش پول رایج.

7. عاملی دیگری نیز هست که بر سطح عمومی قیمت تأثیر دارد، و آن صعود و افولی است که در مرحلۀ معینی از سیکل شکوفایی، رونق، بحران و رکود رخ می دهد. هنگامی که تولیدکنندگان با چشم انداز افزایش فروش و سود، مشغول رقابت بر سر مواد خام، ماشین آلات، کارخانجات و غیره هستند، قیمت ها بالا می روند. هنگامی که فروش با رکود رو به رو است و بسیارانی در تلاش هستند تا برای اجتناب از ورشکستگی پول نقد به دست بیاورند، قیمت ها سقوط می کنند (دستمزدها، به عنوان قیمت نیروی کار، نیز به همین سان در این دو جهت تغییر می کنند). گسترۀ این حرکت های صعودی و نزولی، محدود است. در طی قرن نوزدهم در بریتانیا، این حرکت ها هرگز فراتر از 25 درصد نبود، و سطح عمومی قیمت در سال 1914 بالاتر از سال 1814 نبود.

ب. کالای پولی (طلا)

8. پس از تجربیات طولانی، سرانجام یک کالای پولی برای ایفای نقش «معادل عام» انتخاب شد. در بریتانیا و بسیاری از دیگر کشورها، این معادل عام طلا بود.

9. کالای پولی تنها از این جهت می توانست به عنوان معادل عام برای مبادلۀ تمامی دیگر کالاها عمل کند، که مانند همۀ این کالاها شمار معینی از ساعات کار اجتماعاً لازم را در خود مجسّم می کرد. اگر 1 اونس طلا به ساعات کاری برابر با ساعات کار لازم برای یک دوچرخه نیاز داشت، این دو ارزش های برابر را نشان می دادند.

10. در بریتانیا، سکۀ استاندارد «ساورین» طبق قانون در سطح معادل با 4/1 اونس طلا تثبیت شده بود و این پایۀ قیمت تمامی دیگر کالاها را تعیین می نمود. به این ترتیب چهار «ساورین» یا 4 پوند یا 80 شیلینگ، قیمت دوچرخه ای خواهد بود که در مثال بالا اشاره شد.

11. لازم به ذکر است که اگر طبق قانون، هر 1 پوند به جای 4/1 اونس، در نرخ 2/1 اونس ثابت می شود، در آن صورت 1 اونس معادل با 2 و نه 4 پوند می گردید، و قیمت دوچرخه (معادل با 1 اونس طلا) نیز 2 پوند (و نه 4 پوند) می شد.

12. از طرف دیگر اگر 1 پوند در نرخ 8/1 اونس طلا تثبیت می شد، قیمت دوچرخه 8 پوند (و نه 4 پوند) می گردید.

13. قیمت های تمامی کالاها، و در نتیجه سطح عمومی قیمت نیز به همین صورت می تواند متأثر از وزن طلا باشد که طبق قانون برای هر ساورین (1 پوند یا 20 شیلینگ) تعیین می شود.

14. یکی از دلایل چرایی تبدل طلا به کالای پولی، آن است که ارزش طلا طی دوره های طولانی زمان تغییرات ناچیزی دارد.

ج. به چه مقدار پول نیاز است؟

15. از آن جا که هر اسکناس و سکه بارها و بارها برای پرداخت به شکل های گوناگون مورد استفاده قرار می گیرد، پس مجموع کل اسکناس و مسکوکات مورد نیاز، تنها بخشی از کل معاملات خرید و فروشی است که به واسطۀ اسکناس و سکه صورت می گیرد.

16. مقدار کل اسکناس و مسکوکات مورد نیاز برای نگاهداری نزد افراد، مغازه ها و غیره، تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. رشد جمعیت و تولید، به افزایش آن خواهد انجامید. رشد استفاده از چک به کاهش آن. در ایام پرجنب و جوش (مثلاً جشن کریسمس)، افراد برخودار از حساب سپردۀ بانکی، اسکناس و مسکوکات بیش تری را از حساب خارج می کنند و این مبالغ سپس مجدداً راه بازگشت را پیدا می کنند.

17. اسکناس و مسکوکات در دوره های تشدید فعالیت های تجاری سریع تر از دیگر زمان ها گردش دارند.

18. تمامی این عوامل از سال 1938 تاکنون عمل کرده اند، به ویژه افزایش جمعیت، افزایش کل تولید (تقریباً دو برابر به لحاظ حجم تولیدات)، و رشد استفاده از چک.

19. طبق تئوری مارکسیستی ارزشکار، نقطۀ آغاز برای بررسی مسألۀ تورم، متوسط مقدار سکۀ طلایی است که به عنوان پول نیاز خواهد بود، البته اگر تنها سکۀ طلا در گردش باشد و کل طلا بیانگر کل ارزش باشد.

د. کاهش ارزش پول (تورّم)

20. توضیح مارکسیستی کاهش ارزش پول (تورّم) این است که اگر پول کاغذی جایگزین طلا از مقدار طلایی که در صورت عدم این جایگزینی گردش خواهد شد بیشتر شود، چنین موردی رخ می دهد و منجر به افزایش عمومی قیمت ها می گردد (به مطلب «تئوری تورّم مارکس» در همین شماره نگاه کنید).

21. آن چه اهمیت دارد، نه صرفاً جایگزینی طلا به وسیلۀ پول کاغذی، بلکه انتشار مازاد آن است.

22. در بریتانیای قرن نوزدهم، اسکناس ها، طلا و سایر مسکوکات بانک انگلستان، شانه به شانۀ هم گردش داشتند.

23. بنا به قانونی که اسکناس ها را در هر زمان بنا به خواست قابل تبدیل به طلا می نمود، آن هم با نرخ ثابت حدوداً 4/1 اونس طلا به ازای هر پوند اسکناس، از مقدار مازاد مجموع اسکناس و مسکوکات جلوگیری می شد.

24. بانک انگلستان هم­چنین ملزم بود که در صورت انتشار هرگونه اسکناس بالاتر از یک حد ثابت، معادل با آن طلا خریداری و در گاوصندوق های خود نگاهداری کند.

25. البته یک حکومت می تواند پول کاغذی غیرقابل تبدیل را نیز در گردش داشته باشد، اما انتشار آن را هم برای جلوگیری از مازاد آن محدود نماید. این وضعیتی بود که در دهۀ 1920 وجود داشت. با مداخلۀ دولت، سقفی بر انتشار اسکناس تحمیل شد.

26. از زمان جنگ به این سو، هیچ محدودیت عملی بر انتشار اسکناس وجود نداشته و به همین دلیل مقدار اسکناس ها به مراتب بالاتر از مقدار طلای مورد نیاز است.

27. طبق ارقام رسمی، مقدار اسکناس و مسکوکات در دست عموم مردم در دسامبر 1938، 448 میلیون پوند و در دسامبر 1972، 4090 میلیون پوند بوده است.

28. سطح قیمت خرده فروشی در سال 1972 تقریباً 5 برابر سطح سال 1938 بود، یعنی افزایشی 400 درصدی؛ بخش عمدۀ این افزایش، به دلیل کاهش ارزش پول (تورّم) بوده است.

29. با درنظر گرفتن قیمت های جاری طلا در بازار، آن 448 میلیون پوند اسکناس و سکه در سال 1938، معادل بود با تقریباً 100 میلیون اونس طلا؛ و 4090 میلیون پوند اسکناس و سکه در سال 1972، بیانگر وزن نسبتاً بیش­تری از طلا بود.

ه. چرا کاهش ارزش پول (تورّم) منجر به افزایش قیمت ها می شود؟

30. دلیل اصلی این که چرا تورّم منجر به افزایش قیمت ها می شود، آن است که یک پول کاغذی قابل تبدیل هرگز نمی تواند معرّف مجموع ارزشی بالاتر از ارزش طلایی باشد که جایگزینش می شود، و همین مورد در مورد یک کالای مجزا هم صدق می کند.

31. در مثال دوچرخه، اگر ارزش آن برابر با ارزش 1 اونس طلا باشد، و چنان چه هر پوند معادل با تقریباً 4/1 اونس تثبیت شده باشد، قیمت آن 4 پوند خواهد بود. اگر اسکناس های غیرقابل تبدیل جایگزین طلا بشود و اگر مجموع اسکناس ها دو برابر مقدار طلای جایگزین شده باشد، در آن صورت قیمت دوچرخه به جای 4 پوند در حدود 8 پوند خواهد بود. اگر انتشار اسکناس سه برابر مقدار طلا باشد، قیمت به جای 4 پوند در حدود 12 پوند خواهد بود.

32. این، در عمل، شکلِ افزایش قیمت ها در حالت واکنش به خریدارانی که مبالغ بیش تری از پول را پیشنهاد می دهند، به خود می گیرد؛ درست به همان صورت که در فصل تابستان و با سر رسیدن شماری زیادی از مسافرین، قیمت های سکونتگاه و سایر چیزها در تفریحگاه ها افزایش می یابد.

33. در بسیاری از تورم های گذشته (مثلاً آلمان در دهۀ 1920)، حکومت به جای افزایش درآمد از طریق مالیات ستانی، هزینه ها و مخارج خود را صرفاً با انتشار اسکناس، آن هم در مقادیری هر لحظه فزاینده، برطرف می کرد.

34. در همین ارتباط، ف. و. پریش، اقتصاددان، خاطر نشان می کند که در این کشور، روشی که اعمال می گردد غیرمستقیم است، هرچند که نتیجۀ آن تفاوتی نمی کند: «این روزها، در کشوری نظیر بریتانیای کبیر، حکومت از بانک ها استقراض می کند، و در عین حال اسکناس های بیش­تری منتشر می کند تا بانک ها را قادر به حفظ ذخایر نقدی خود نماید» (اقتصاد بنهام، پیتمن، 1967،. ص. 465) (نگاه کنید به مطلب «چگونه دولت منجر به تورّم می شود» در همین شماره).

35. این روش غیرمستقیم در دورۀ تورّم 1914-1920 در بیتانیای کبیر به کار گرفته شد و به علاوه خزانه داری ادّعا کرد که تأثیر آن بر روی قیمت ها بسته به این که افزایش انتشار اسکناس به طور مستقیم است یا غیر مستقیم، تفاوت خواهد داشت. ولی در پاسخ باید گفت که این مازاد انتشار اسکناس است که منجر به تورم می شود، صرف نظر از نوع روشی که اتخاذ می گردد.

36. تورّم سال 1920 زمانی به اتمام رسید که دولت، با نادیده گرفتن دیدگاه خزانه داری، تصمیم به تحدید انتشار اسکناس گرفت؛ به دنبال همین امر ما شاهد افول ممتد قیمت ها برای دوره ای بیش از 10 سال بودیم.

ز. عامل زمان در تغییرات قیمتی

37. اغلب این اعتراض در قبال توضیح مارکسیستی تورم مطرح می شود که افزایش قیمت بلافاصله به دنبال افزایش انتشار اسکناس از راه نمی رسید، و به علاوه اغلب مقدّم بر آن نیز هست.

38. دلیل این امر آن است که وقتی تولیدکنندگان و تجّار و غیره، به سیاست تورمی دولت عادت کرده باشند، دیگر انتظار دارند که تجربۀ گذشته مجدداً تکرار شود و این که قیمت ها افزایش یابند.

39. ولی عکس این مورد نیز صحیح است. سیاست معکوس حکومت در سال 1920 در قبال محدود ساختن انتشار اسکنار، بلافاصله منجر به توقف افزایش قیمت نشد.

ح. چرا حکومت ها به دنبال تورّم می روند؟

40. دلایل متعددی وجود دارد که چرا حکومت ها در دوره های مختلف سیاسی کاهش ارزش پول را دنبال کرده اند.

41. برخی حکومت ها (به ویژه در دورۀ جنگ) این سیاست را اتخاذ می کنند، چرا که ساده ترین راه برای افزایش درآمد بدون استفاده از مالیات ستانی است.

42. گاهی (مانند مورد آلمان در دهۀ 1920) این سیاست از سوی سرمایه داران صنعتی و به علاوه خود حکومت و مقامات محلی به عنوان ابزاری برای بازپرداخت وام ها با پولی که دستخوش کاهش ارزش شده و در نتیجه تنها به عنوان بخشی از هزینۀ اصلی وام ها، تشویق می شود.

43. در سال های اخیر، دلیلی اصلی سیاست کاهش ارزش پول به وسیلۀ حکومت ها، پذیرش رایج و وسیع این عقدۀ نادرست بوده است که تورم وسیله ای برای حفظ «اشتغال کامل» می باشد.

44. باید متذکر شد که تورّم، تضعیف ارزش پول را نیز اجتناب ناپذیر می کند. وقتی قیمت ها تا مرحله ای بالا رفته اند که صادرات را به مخاطره می اندازند، نرخ مبادلۀ خارجی آن پول کاهش داده می شود تا صادرات از نقطه نظر ارز خارجی ارزان گردد.

ادامه دارد

http://www.worldsocialism.org/spgb/education/study-guides/marxian-theory-inflation

از: بولتن آموزش سوسیالیستی، شمارۀ ۴، ژانویۀ ۱۹۷۴- کمیتۀ آموزشی، حزب سوسیالیست بریتانیا

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران