دربارۀ مسألۀ کمک مالی: مباحثات فیسبوک

  از کارگر میلیتانت شماره ۷۲

به محمد فتاحی:

محور اصلی بحث شما دوست گرامی دعوت به واکنش سیاسی است، اما در عین حال اولاً خود از آن حوزه دور شده و به واکنش های اخلاقی اکتفا می کنید و ثانیاً در نقد بحث ها و نظرات غیر سیاسی خود به کلی نظرات غیر سیاسی ارائه می کنید. به عنوان مثال شما می فرمایید:

« نتیجتاً کل احزاب و شخصیت ها را نباید از روی مقدار پول دریافتی و منبع آن ارزیابی کرد، بلکه باید از سر سیاست هایی که در پیش می گیرند به آن ها پرداخت. »

این نظر به غایت غیر سیاسی و مختص گرایش هایی است که دست کم در زمینۀ مالی، منشأ آن نظرات منصور حکمت است ( مثل نظرات اخیر ثریا شهابی در همین زمینه).

تو گویی «مقدار پول دریافتی و منبع آن» خارج از مدار سیاست است. یعنی یک کسی تصادفاً از کنار دَجله رد می شد و نیکی های انباشه شدۀ خود را در آن ریخته تا شاید اِیزد در بیابانش دهد باز! حتی در این حالت هم باز پس گیری در بیابان مطرح، و انگیزه اصلی عمل «نیک» است! در نتیجه نمی توان دریافت و پرداخت و منشأ پول را ماورای سیاست دانست و رفت به سراغ مسائل دیگری از سیاست.

تازه در مورد اسانلو موضوع این است که در ابعاد دیگر سیاست هم به دنبال برنامۀ حقوق بشر بورژوایی است و این با فعالیت ایشان در روز نخست متفاوت است. اگر چه مبارزۀ سندیکالیستی در طیف راست قرار می گیرد، اما با وجود و حضور پارامتر کمونیستی در جامعه، همین مبارزات می تواند تحت الشعاع سیاست انقلابی و کمونیستی قرار گرفته و یا دست کم در تقابل با آن قرار نگیرد. متأسفانه در ایران چنین وزنۀ قابل محاسبه ای وجود نداشت و به همین دلیل سندیکالیستی مثل اسانلو که اساساً مبارزۀ سیاسی را قبول نداشت بلکه فقط در حوزۀ صنفی فعالیت می کرد، وقتی پذیرفت که باید مبارزۀ سیاسی کرد، به جای حزب منصور حکمت رفت به حزب بورژوازی پیوست. طنز ماجرا در این است که حزب منصور حکمت به جای نقد این سیاست، از او دنباله روی کرده و در مقابل سندیکای شرکت واحد در ایران از شخص اسانلو حمایت کرد. معنی اخص این وضعیت این است که این اسانلوی سندیکالیست و مماشات جو است که طیف کمونیسم کارگری را رهبری می کند و نه برعکس.

شما در قسمت دیگری نوشته ای:

« یک ضرر شیوۀ برخورد رایج در چپ حاشیه ای، ندیدن آن هاست که مخفیانه صدها برابر اسانلو از منابع مختلف امریکایی و خیلی امریکایی تر و سلطنتی و اسرائیلی و بقیۀ دول منطقه پول می گیرند

بله البته این یک ضرر محسوب می شود، اما ضرر را نباید با ضرر جبران کرد، یا به قول معروف هرجای ضرر را بگیری منفعت است. چرا باید به جریمۀ نادیده گرفتن آن کمک های توصیف شده از قول شما توسط چپ حاشیه ای، از دریافت پول از گرایش های ارتجاعی شناخته شده دفاع کرد! آیا با این کار، چپ حاشیه ای از حاشیه خارج و به مرکز هدایت می شود!؟ 

اما آن چه که شما نادیده می گیرید همان حاشیه ای بودن آن چپ است که دقیقاً به همین دلیل هم نادیده گرفته می شود، برای مثال توجه کنید به فراخوان اخیر کمک مالی 100 هزار دلاری توسط یکی از همین چپ های حاشیه ای به نام حزب کمونیسم کارگری. ایشان با وجود مدعی بودن «میلیون ها» مخاطبی که دارد، دو ماه زمان برای تهیۀ مبلغی تعیین کرده است که منصور اسانلو بیش از آن مبلغ را ظرف 35 دقیقه دریافت کرد. حال شاید امر حدس زدن اهمیت رفتار اسانلو ساده تر شده باشد و بتوان راحت تر فهمید چرا رفتار سیاسی او اهمیت دارد، اما یک دوجین رفتار چپ های مشابه حککا بی اهمیت استشما در ادامه نوشته اید:

« مشکل این گروه ها و محافل اگر پول گرفتن بود، لابد اولاً نمی بایست خودشان بگیرند و اگر گرفته اند می بایست به عمل خود نقد داشته باشند. در ثانی در افشاگری امروزشان نه سراغ حلقۀ ضعیف که شخص اسانلو باشد که سراغ احزاب چپ و راست بروندنتیجتاً افشاگری این ها از اسانلو نه به خاطر کارش که به خاطر اختلاف سیاسی است. به این ها باید گفت سیاسی باشید؛ نقد سیاسی تان را بگویید و با پرت کردن اتهامات سیاسی و فحاشی، مبارزۀ سیاسی را لجنزار نکنید

در این جا روشن نیست «این گروه ها» چه کسانی هستند، اما نقد کنندگان همگی با اسم و آدرس مشخص هستند. این روش خود به دور از پرنسیب سیاسی است. شما اگر یک یا دو گروه می شناسید که خودش از این نوع پول ها دریافت کرده و به اسانلو هم نقد کرده است، خوب است اولاً نام آن ها را ذکر کنید تا با بقیه که چنین نکرده اند این همانی نشود، ثانیاً دریافت پول توسط آن ها و نقد آن ها به اسانلو فقط یک تناقض است، اما اصل موضوع نه حل این تناقض، بلکه موضوعیت دریافت کمک مالی اسانلو از گرایش های ضد کارگری است که دستشان در خون جنبش کارگری آلوده می باشد.
در مورد حلقۀ ضعیف که اسانلو را در آن قرار داده اید هم مرتکب نگاهی وارونه شده اید. همۀ ما خوب می دانیم که طیف کمونیسم کارگری در زمینۀ دریافت کمک مالی دست و دل باز و گشاده رو است. ثریا شهابی در یک کلام آن را این گونه فرمولبندی می کند : «اگر طرف روز روشن و شفاف برای فعاليت سياسی كمك مالی جمع كرده اين چه ايرادی می تواند داشته باشد». (1)

به این ترتیب پولی که در نور روشن استدیو فیلم برداری و علنی و «بی قید و شرط» به اسانلو داده شد، اما به هیچ یک از گرایش های طیف کمونیسم کارگری داده نشد، به این معنی است که اتفاقاً حلقۀ ضعیف نه اسانلو که همین طیف است. آن ها به وسیلۀ دادن پول به اسانلو سعی در ایجاد ارتباط با حلقۀ جنبش کارگری دارند و این چیزی است که حلقۀ ضعیف چپ نه می خواهد و نه می تواند آن را ببینید.

در نهایت لازم است به این تناقض شما اشاره شود که یک بار واکنش به زعم خودتان چپ حاشیه ای به اسانلو را غیر سیاسی معرفی کرده ای و بعد دلیل واکنش را «اختلاف سیاسی» معرفی کردید، و بعد دوباره و بلافاصله دعوت به برخورد سیاسی کرده ای، حال معلوم نیست این مخاطب شما است که باید گیج شود که بالأخره واکنش به اسانلو از سر «اختلاف سیاسی» است، و دست کم به همین دلیل هم که شده این یک واکنش سیاسی محسوب می شود، و یا این گیجی در ماهیت چنین گفتار متناقضی نهفته است.

از دقیقۀ 23 به بعد ویدیوی ذیل این یاداشت، اسانلو توضیحاتی می دهد که در واقع دیدگاه های حزب حکمتیست نسبت به رویدادهای سال 88، یعنی آن چه که به «جنبش سبز» معروف شد را رد می کند که این موضوع اصلی نیست، اصل موضوع این جا است که محمد فتاحی به و ثریا شهابی و در دفاع از کسی وارد دخالت گری می شوند که درست نقطۀ مقابل نظرات آن ها در رابطه با اعتراضات 88 قرار دارد. به زعم آن ها «جنبش سبز» بورژوایی و ارتجاعی بود و منصور اسانلو با صراحت از این «جنبش» دفاع می کند. مسائل به این سادگی شدت بی اطلاعی نظریه پردازان طیف کمونیسم کارگری به طور اعم، و گرایش حکمتیست (خط رسمی) به طور اخص به نقش آیندۀ اسانلو در تدارکات مقابله با جنبش کارگری را نشان می دهد. اکنون آن ها برای حفظ سلامت خود هم که شده نه تنها ناچار می شوند تخم مرغ هایشان را در سبد منصور اسانلو قرار ندهند، بلکه حتی مجبور خواهند شد حسابشان با محافلی در ایران را که اسانلو عامدانه از آن ها دفاع می کند هم جدا کنند.

3 ژوئن 2014

لینک مقاله محمد فتاحی تحت عنوان «از ترور شخصیت تا اتهامات پلیسی به فعالین کارگری»

(1) حملات به اسانلو از سر پول گرفتن بسیار بیمارگونه است….. از ثریا شهابی، منبع، فیسبوک محمد فتاحی

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران