انتشار “نرخ بیکاری” پس از یک و سال نیم!

کیوان نوفرستی

مرکز ملی آمار ایران نهایتاً پس از حدود یک سال و نیم، سکوت خود را شکست و به انتشار داده های بیکاری و اشتغال در تابستان سال جاری دست زد که البته این اقدام خود به تنهایی قابل تأمل است.

گزارش مزبور که زیر عنوان “چکیدۀ نتایج طرح آمارگیری نیروی کار: تابستان 1390” منتشر شده است نشان می دهد که نرخ بیکاری کل کشور با کاهش از 13.6 درصد در تابستان 1389 به 12.3 درصد در بهار 90، نهایتاً به 11.1 درصد در تابستان سال جاری رسیده است.

هرچند به روال سالیان گذشته، آمار ارائه شده به شکل خوشبینانه ای روند بازار نابسامان نیروی کار کشور را به نمایش گذاشته است، ولی به هر حال این موضوع واقعیت موجود را تغییر نمی دهد.

پیش از هر چیز، نگاه به تعاریف “شاغل” و “بیکار” به خوبی بی پایگی داده های ارائه شده را نشان می دهد. طبق این گزارش، “تمام افراد 10 ساله و بیش تر که در طول هفتۀ مرجع، طبق تعریف کار، حداقل یک ساعت کار کرده و یا بنا به دلایلی به طور موقت کارشان را ترک کرده باشند، شاغل محسوب می شوند”. به علاوه در این جا تأکید می شود که “حداقل یک ساعت کار در هفته” بر اساس استاندارد سازمان بین المللی کار (ILO) است (و این موضوع مهمی است که در ادامه به آن خواهم پرداخت). هم چنین، شاغلان به طور عمده به دو گروه مزد و حقوق بگیران، و خوداشتغالان تفکیک شده اند و افراد دیگری نیز به دلیل “اهمیتی که در فعالیت اقتصادی کشور دارند” در این گروه به حساب آمده اند:

– افرادی که بدون دریافت مزد برای یکی از اعضای خانوار خود که با وی نسبت خویشاوندی دارند، کار می کنند (کارکنان فامیلی بدون مزد).

– کارآموزانی که دورۀ کارآموزی فعالیتی در ارتباط با فعالیت مؤسسۀ محل کارآموزی انجام می دهند.

– محصلانی که در هفتۀ مرجع مطابق تعریف، کار کرده اند.

– تمام افرادی که در نیروهای مسلح به طور کادر دائم یا موقت خدمت می کنند (نیروهای مسلح شامل پرسنل کادر، درجه داران و سربازان وظیفۀ نیروی نظامی و انتظامی).

بدنی ترتیب، با درنظر گرفتن تمام افراد “ده ساله و بیش تر” (حداقل سن تعیین شده) و “حداقل یک ساعت کار در روز” به انضمام کارکنان فامیلی بدون مزد، گروه خاصی از کارآموزان و حتی سربازان وظیفه و غیره، نرخ بیکاری کل کشور در تابستان سال 90 به 11.1 درصد کاهش یافته که ظاهراً باید مورد تقدیر و سپاس گزاری از دولت هم قرار بگیرد!

به علاوه طبق این داده ها، نرخ بیکاری زنان (20 درصد) تقریباً دو برابر مردان، و نرخ بیکاری نقاط شهری 1.6 برابر نقاط روستایی است.

هرچند برخی سایت های مدافع دولت از بابت انتشار این ارقام فضا را برای تبلیغات مناسب دیده و مابقی هم به دنبال اختلافات و دعواهای درونی به انتقاد از عملکرد دولت پرداخته اند، ولی حتی همین آمار- با کیفیتی که گفته شد- ابعادی از فاجعۀ وضعیت بیکاری در ایران را نشان می دهد.

به عنوان مثال، نرخ بیکاری اعلام شده برای بهار و تابستان 90 از مدت مشابه در طی سال های 84 تا 88 بالاتر بوده است. میزان نرخ مشارکت اقتصادی به 37 درصد رسیده است و این به معنی کاهش 2.1 درصدی نرخ مشارکت اقتصادی در جمعیت بالای 10 سال کشور طی تابستان سال 90 نسبت به تابستان سال 89 است که نمی توان آن را شاخص مثبتی تلقی کرد.

از نکات قابل تأمل دیگر در این گزارش، تفاوت میان نرخ هاییست که پیش از این در گزارشات رسمی سال های گذشته از سوی مرکز آمار و یا به استناد این مرکز از سوی بانک مرکزی در مورد بیکاری منتشر شده است، به عنوان نمونه، نرخ بیکاری بهار سال 89 در این گزارش رقم 13.5 درصد ذکر شده است، در حالی که در گزارش های قبلی این رقم 14.6 درصد اعلام شده بود.

آخرین مسأله ای که جای دارد تا در این جا به آن پرداخته شود، استفادۀ جناح های درگیر حکومت از انتشار داده های بیکاری در ایران و همان طور که اشاره شد انتقاد آن ها به دلیل اختلافات و دعواهای درونی است. طی سالیان گذشته، از شخصیت هایی نظیر محمد رضا باهنر گرفته تا سایت کلمه و روزنامه های اصلاح طلبی حکومتی، همگی ادعا داشتند که تعریف “حداقل یک ساعت کار در هفته” برای شاغلین، صرفاً ترفند سیاسی دولت برای پایین آوردن نرخ بیکاری است. اما در حقیقت، جالبست که این تعریف کاملاً بر پایۀ تعریف سازمان جهانی کار- به مثابۀ یک سازمان اساساً “ضد کارگری”- قرار دارد و نه چیزی خارج از چارچوب آن.

طبق استانداردهای جهانی، “شاغل” از تمامی افراد بالای سن مشخص شده برای اندازه گیری جمعیت فعال اقتصادی (مثلاً 15 ساله) تشکیل می شود که در طول یک دورۀ کوتاه یک هفته ای یا یک روزه در یکی از گروه بندی های زیر قرار داشته اند:

اشتغال مزدی:

الف- افراد “سرِ کار” (At work). اشخاصی که در طول دورۀ مرجع، به انجام کارهایی (یعنی دست کم یک ساعت) برای حقوق یا دستمزد، به شکل نقدی یا غیر آن، مبادرت ورزیده باشند.

ب- افراد “دارای شغل که سر کار نیستند” (With job, but not at work). اشخاصی که پیش از این در شغل فعلی خود کار می کردند، اما موقتاً درطول دورۀ مرجع بر سر کار نبودند.

خود اشتغالی:

الف- افراد “سرِ کار”. افرادی که طی دورۀ مرجع به انجام کارهایی (یعنی دست کم یک ساعت) برای سود یا منفعت خانواده، به شکل نقدی یا غیر آن، مبادرت ورزیده باشند.

ب- افراد “صاحب یک بنگاه که بر سر کار نیستند”. افراد صاحب یک بنگاه (که می تواند بنگاه تجاری یا مزرعه یا یک کار خدماتی باشد) که بنا به هر دلیل در طول دورۀ مرجعه بر سر کار حضور نداشتند.

بنابراین بخشی از گمراه کننده بودن آمارهای مربوط به اشتغال و بیکاری در ایران که ظاهراً موضوع نگرانی و انتقاد اصلاح طلبان و جناح های درگیر حکومت است، اساساً به استفاده از “استانداردهای” جهانی سازمانی هایی مانند ILO بازمی گردد.

از میلتانت شماره ۴۷

رجوع شود به جدول ها در نشریه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *