تعرض نظامی به کردستان: ادامه انکار ملت کرد

تعرض نظامی رژیم های ترکیه و ایران به کردستان: ادامه انکار ملت کرد

شهاب گولالان

تعرض جمهوری اسلامی ایران و ترکیه به کردستان، توطئه ای جدید علیه کردها و در واقع نمک پاشیدن بر زخم های گذشته آن هاست. مدتی قبل وزیر امور خارجه آمریکا، نماینده اروپا و فرمانده نظامی تازه نفس آن ها در افغانستان به ترکیه سفر کرده و مسئولین بلند پایه ترک با این فرمانده ملاقات می کنند.

بعد از مدت زمان کوتاهی، وزیر امور خارجه ترکیه دو بار به ایران سفر می کند، چند روزی طول نمی کشد که مشاور اول احمدی نژاد به عراق می رود و نیروهای نظامی ایران بعد از دو روز از سفر مشاور احمدی نژاد، تعرض خود را به خاک کردستان آغاز می نمایند.

آن چه برای ما کردها در این شرایط حساس مهم است، آگاهی ما نسبت به چنین توطئه ای می باشد؛ نکاتی چند در این مورد وجود دارد که می تواند اوضاع کنونی را به نفع ما رقم بزند.

قبل از هر چیز اتکا به نیروی خود، یک صدا محکوم کردن تعرضات نظامی و تقویت نیروی دفاعی مان به هر شکل ممکن. اگر چه جریاناتی در میان ما هستند که تقویت نیروی دفاعی را در این شرایط به ضرر خود می دانند و معتقدند که این امر بهانه بیشتری برای تعرض به دیت جمهوری اسلامی خواهد داد. به نظر من این طیف کاملاً در اشتباهند. جمهوری اسلامی در آغاز به قدرت رسیدن، یعنی در سی سال پیش و قبل از پیدایش پژاک، حمله به کردستان انقلابی را شروع کرد و از هیچ جنایتی دریغ نورزید. اما شرایط رژیم از سی سال پیش تا به امروز تغییرات بسیاری کرده است. اگر در سی سال پیش جمهوری اسلامی اندک پایگاه توده ای داشت و می توانست از توهمات پاک مذهبی مردم خود سوء استفاده کند و آن ها را با تبلیغات دروغین و با زدن برچسب “تجزیه طلبی” به کردها و با شعار جنگ علیه کفار، روانه کردستان کند و کلید بهشت را بر گردن آن ها اویزان نماید، در شرایط فعلی نه تنها آن مردم مذهبی ساده، بلکه دست اندرکاران سابق آن زمان رژیم، از جمهوری اسلامی بیزار و متنفرند و نیروی گریز از مرکز رژیم به حداکثر رسیده است چنان که تضاد درونی ارگان های قدرت رژیم چنان شدت پیدا کرده است که گاه از مسابقات محمد علی کلی، قهرمان بکس جهان، هیجان انگیزتر می شود!

سؤال من از جریان هایی که در این شرایط مخالف نیروی دفاعی می باشند، اینست:

اولاً، آیا جوان هایی که از ترس زندان های مخوف رژیم و شکنجه و تجاوز، به کوه ها پناه برده و محرومیت اجتماعی را قبول کرده اند، در کوه های کردستان هم حق دفاع از عقاید خود را ندارند و به وسیله پاسدارانی که معلوم نیست از کجا به کردستان روانه می شوند باید مورد تعرض قرار گیرند؟ کدام وجدان انسانی وانقلابی قادر است چنین تعرضی را محکوم نکند؟!

ثانیاً، مگر دفاع از خود، جزو حقوق مشروع و قانونی بین المللی نیست؟ اگر هست پس چرا وقتی که این قانون به کردها می رسد، زمین و آسمان بر سر آن ها خراب می شود و بعضی از احزاب کرد به علت عدم درک اوضاع و شرایط رژیم و مسائل صد در صد غلط دیپلوماتیک در این شرایط حساس و سرنوشت ساز با دست خود آب به آسیاب دشمن می ریزند؟

ثالثاً، اگر معتقد باشیم قدرت و استحکام هر رژیم بستگی به پایگاه توده ای آن رژیم دارد، آیا شرایط مبارزه مسلحانه برای نابودی این رژیم در سی سال قبل منطقی بود یا در حال حاضر ؟ گذشته از وضعیت فلاکت بار اقتصادی و رسوائی سیاسی جهانی، همگان می دانند این رژیم فاقد پایگاه توده ای می باشد و قدرت خود را تنها در سرکوب مخالفین که اکثریت اپوزیسیون و مردم معترض می باشند، نگه داشته است .

دوستان و رفقای مخالف نیروی دفاعی، باید شرایط را درک کنیم. اگر در این شرایط، به هر عنوان، مخالف مبارزه مسلحانه هستید، این حق طبیعی شماست. اما این را بدانید در این شرایط، تضعیف کردن نیروی دفاعی به معنی فراهم کردن زمینه برای قدم بعدی حمله و تعرض جمهوری اسلامی به خود شما خواهد بود. همان طور که بعد از تعرض به مجاهدین، نوبت به پژاک رسید، در صورت موفقیت رژیم بعد از پژاک به طور قطع نوبت دیگران هم خواهد رسید. بهتر است از همین لحظه با دیدی باز به مسائل بنگریم و نیروی دفاعی را به هیچ وجه در برابر رژیم تضعیف نکنیم. اگر در حال حاضر معتقد به مبارزه سیاسی هستید، بهترین راه این است به طور خستگی ناپذیر از همین لحظه تمام نیروهای خود را در سراسر جهان برای افشا و رسوایی تعرض رژیم و جلوگیری از تعرض به کردستان بسیج کنید و راهپیمایی های طولانی را در اکثر نقاط جهان ترتیب دهید. بی تفاوتی و پاسیو ]منفعل[ بودن و کم کاری کردن در این شرایط، خود را بیشتر در تنگنا قرار دادن است و قبل از این که در تنگنا قرار گیریم، باید خود را باهم برای شرایط سخت آماده و هماهنگ کنیم. در غیر این صورت، وقتی ناگهان غافلگیر شده و در تنگنا قرار گیریم، فاقد توان سازماندهی و هماهنگی کامل خود خواهیم بود و میدان سرکوب را با اشتباه خود برای سرکوبگران، بیشتر باز خواهیم کرد .

اهداف جمهوری اسلامی از این تعرضات چیست ؟

اولاً قبل از هر چیز، جمهوری اسلامی برای سرکوب شدیدتر معترضین درونی، اعدام های بیشتر آنان و ایجاد ترس و وحشت بیشتر در جامعه، می خواهد بحران درونی خود را به بهانه جنگ با پژاک از درون به بیرون انتقال دهد تا همچون گذشته هرصدای حق طلبانه و معترضی را به بهانه در حال جنگ بودن، در گلو خفه و مردم معترض را سرگرم مسائل جنگ نماید و در بین اپوزیسیون انشعاب و چند دستگی ایجاد کند تا بتواند از این آب گل الود کاهی بگیرد.

ثانیاً، ترس و وحشت رژیم از انقلابات شمال آفریقا و خاور میانه خواب را شب و روز از چشمان قدرتمداران جمهوری اسلامی گرفته تا کشتی نشسته در لجنزار خود را به خیال خام خود از این طوفان نجات دهند. به همین دلیل غیر نرمال و دیوانه وار، سر و صورت خود را به هر در و دیواری می کوبند تا بلکه سهمی از ژاندارم منطقه را در رقابت با همتای خود از طرف قدرت های جهانی، نصیب خود سازند. جمهوری اسلامی از آخوندها تا برادران قاچاقچی و دلال آن در منطقه کاملاً اگاهند و خوب می دانند طوفان انقلاباتی که در جریان است بعد از قذافی به اسد خواهد رسید و خود از این طوفان جان سالم به در نخواهد برد؛ چون حکومت بعثی بشار اسد برای آن ها در منطقه بسیار مهم و عامل اصلی فعالیت آنان در منطقه می باشد و به همین خاطر برای حفظ حکومت بشار اسد، تمام نیرو و امکانات خود را در منطقه به کار خواهد برد؛ از جمله جنگ تحمیلی چند روز پیش علیه کردستان برای تشکیل پایگاه هایی در نقاط استراتژیک چون قندیل برای حفظ و تأمین و ارتباطات خود با سوریه که ارتباطی منسجم با حزب الله لبنان و دیگر مزدوران خود در منطقه دارد و جای دادن عوامل مزدوری چون انصار السلام.

اما نباید این مسئله فراموش شود که هر چند ایران و ترکیه برای سرکوب کردها متفق و هم پیمان هستند، اما در مورد منطقه و ژاندارم بودن در منطقه تضاد دارند؛ تضاد، بر سر قدرتی آشتی ناپذیر است و بر بحران و تضاد درونی آن ها همیشه می افزاید، ترکیه اپوزیسیون سوریه را تقویت می کند و خواهان برکناری بشار اسد می باشد. اما جمهوری اسلامی سخت از این بابت نگران است، چنان چه حکومت بشار اسد سرنگون شود، شاهرگ جمهوری اسلامی در منطقه قطع شده و قلدرمنشی آن در منطقه به پایان خواهد رسید؛ دوران زوال و عقب نشیبی برادران قاچاقچی شروع خواهد شد و توازن قوا در منطقه بر هم خواهد خورد. کردهایی که به آینده خود می اندیشند، در همین لحظ باید بیشتر با اتکا به نیرویشان برای چنین شرایطی خود را آماده سازند و با هماهنگی کامل سازمان دهند؛ زیرا این نکته مهم را نباید فراموش کرد که آن هایی که به ظاهر لاف دوستی با کردها را می زنند، منافع مشترکی با متعرضین دارند. کردها در این لحظه تاریخی حساس باید با هوشیاری و دانایی، خود را از امروز سازمان داده تا تاریخ را یک بار برای همیشه به نفع خود رقم بزنند. کم کاری و سستی در این مورد، ادامه اشتباهات گذشته و یاری رساندن به دشمنان خود خواهد بود.

۲۶ اوت ۲۰۱۱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *