بحث آزاد: نکاتی در مورد تجزیه طلبی ، الحاق طلبی اجباری و الحاق طلبی اختیاری یا آزاد

علی رزاقی

قبل ازهرچیز بهتر است به مسئله تجزیه طلب اشاره ای کوتاه نمایم تا خوانندگان عزیز را از مطرح کردن مسئله تجزیه طلبی واهداف آن ومضرات تاریخی این تبلیغات زهرآگین بوسیله پان ایرانیستهای در جریان قراردهم ،

جان کلام توده ها بخصوص جوانان عزیز ایرانی فارس زبان اساسا” باید بدانند چرا کلمه تجزیه طلب در رسانه های فارس زبان هر روز لباس تازه ای بر تن دارد چنانچه بر کسی پوشیده نیست تجزیه طلب معمولا” از طرف پان ایرانیستها میتوان گفت وطن پرستان بیمایه و جاطلب و منافع طلب وبا افکارمریضگونه شئونیستی و نازیستی با رنگهای مختلف مطرح میشود درمرحله اول برای فریب جوانان وتوده های خودی فارس زبان ومخدوش کردن افکارعمومیست تا افکارهمزبانان خود را نسبت دیگر ملیتها وانسانها و زبانهای دیگرشستشو داده و زمینه سیاست تفرقه بیانداز ، حاکمیت و سرکوب وغارت کن را درجامعه برای خود فراهم نمایند بدین ترتیب به خیال واهی خود تا بتوانند در قرن ٢١زمینه حاکمیت خود را برای اختلاف وغارت کردن ثروت توده ها را فراهم سازند، چنانچه در تاریخ نژاد پرستان اثبات شده است.

تجزیه طلبی در مفهوم سیاسی آنها بمعنای تفرقه میان مردم و فریب توده ها برای سرکوب قدم به قدم آزادیهای دموکراتیک و برای اهداف منافع طلبانه تبلیغ شده و هنوز میشود تا زمینه را برای ارتجاع و استبداد با خصائل غارتگری، در مراحل مختلف با لباسهای دیگری فراهم سازند ،

برای مثال،چنانچه مشاهده کردیم بعد از انقلاب ٥٧ و استقرار جمهوری اسلامی شعار تجزیه طلبی از تمام رسانه های حاکمیت جدید هر روز چهره ای تازه بخود میگرفت و با این شعار مردم خود را فریب داده و با احساسات مذهبی و ملی آنها بیشتربازی کرده تا دراین مورد بقول آخوند قراعتی بر خر مرادشان که همان فریب توده ها و بکرسی نشاندن قدرت ارتجاعی خود بود، سوار شوند و بتوانند زمینه را برای استحکام قدرت خود و تفرقه و جنگ تحمیلی و سرکوب آزادیهای دموکراتیکی که حاصل خونهای ریخته شده بهترین فرزندان آزادیخواه قبل از انقلاب بود ، فراهم آورند و بمرور زمان و قدم به قدم در ابتدا به بهانه تجزیه طلبی ، سرکوب آزادیهای دموکراتیک را ازملیتهای تحت ستم مبارز و آزادیخواه و عدالت طلب که از آگاهی سیاسی نسبتا”بیشتر برخوردار بودند،شروع کرده و سپس یکی پس از دیگری حساب شده از اپوزسیونهای مختلف تا برادران وهمدستان دیروز خود را سرکوب نمودنند تا توانستند باخیال آسوده با خودها سراز کهریزک ها در آورند.

اما جای تعجب است درست درشرایطی که رژیم اسلامی سیاست سرکوب واستثماروتجاوزش بعد از سی و سه سال برای همگان مشخص شده و بعلت بحران عمیق وتضاد درونی شدید،رژیم کنترول جامعه را دارد از دست میدهد و در حالیکه غرق در بحران سیاسی ، اقتصادی،اجتماعی و در منزوای جهانی قرار دارد، منزلت پرستان پان ایرانیست بجرئت میتوان گفت وطن پرستان بیمایه و منافع طلب از راست وچپ و احزاب کاغذی آنها بعد از سی سال سرازلاک خود بیرون آورده و مسئله تجزیه طلب را با رنگ و روغن آمیزی جدید مطرح کرده تا باردیگر ذهنیت توده ها بخصوص جوانان عزیز فارس زبان را از واقعیات جامعه منحرف سازند و با مطرح کردن تجزیه طلب بار دیگر احساسات ملی و مذهبی توده ها را ببازی گرفته تا زمینه تفرقه و قدرت خود، برای اهداف پلید غارتگری درجنگ تحمیلی دیگر در آینده برای سرکوب آزادیهای دموکراتیک فراهم سازند و با این خصلت غیردموکراتیک و غیرمردمی بتوانند بقول خود بر اریکه قدرت خدا دادی و مورثی و دور زدن ها، برای فریب توده ها همچون رژیم آخوندی در زمین سیاست آینده بازی کنند ،اما غافل از آنند حافظه تاریخ خیانت و جنایت گذشته آنها را هرگز فراموش نخواهد کرد و هنوز جوهر بد نامی ، رسوائی و اعمال زشت وخیانت و جنایت آنها درلیست کتابهای تاریخی خشک نشده و بعلت فرارآنها تصفیه حسابی صورت نگرفته است وشعارهای طنین انداز مردم انقلابی وآزادیخواهی که در قیام ٥٧ و اندکی بعد از انقلاب درکوچه و خیابان و شهرها و مکانها هنوز فراموش نشده و در گوشها کماکان باقیمانده است.

الحاق طلبی اجباری ، چنانچه ازنامش پیداست بدخیم برای مردم ، اماخوش خیم وخواست پان ایرانیستها بهترمیتوان گفت وطن پرستان غارتگرمیباشد دراین شرایط ملیتها و زبانها مختلف بدون استثنا وچشم وگوش بسته و برده وار باید اتوریته دیکتاتوری پان ایرانیزم مرگزی را بپذیرا باشند تا وطن پرستان بیمایه و پان ایرانیستها با برنامه و به آسانی بتوانند سیاستهای تحقیرآمیز خود را بر ملیتهای مختلف که اکثریت مردم ایران هستند، تحمیل نمایند ، بهمین جهت از واژه قوم برای تحقیر ملتها معمولا” آگاهانه استفاده کرده و آنرا در سطح وسیعی تبلیغ و ترویج میکنند تا هویت سیاسی کردها را منحرف سازند و بیشترخودرا مطرح نمایند، در اینجا برای درک بیشترلازم میدانم خلاصه از مفاهیم قوم و ملت را توضیح دهم.

ملت ، به مجموع انسانهائی گفته میشود که شرایط تاریخی مشخص و مشترک ، زبان مشترک ، آداب و رسوم مشترک و لباس مشترک و بطورکلی فرهنگ مشترک داربوده ودرشرایط تاریخی مشخص دارای سرزمین و جغرافیای مشترک باشند، برای هیچ عقل سلیمی باستثنای پان ایرانیستها ها قابل قبول و منطقی نیست که ملیونها انسان را با چنین شرایطی تاریخی مشخص فوق قوم بنامند.

آیا پان ایرانیستها ازچپ وراست این سوال ساده را از خود کرده اند یک فامیل یا قوم بزرگ آنها حداکثر چند نفرمیتوانند باشند تا بتوانند حداقل نیمی از گزافگوئی و مشکلات و تعصبات خود را حل کنند و توده ها فارس زبان خودی را بیشتر ازاین گمراه نگرده و تمسخر دیگران قرار ندهند، آیا یک قوم میتواند حد اقل ١٥ ملیون نفر باشد ؟! سوال اینجاست چرا پان ایرانیستهای در نشریات اکثرا” خود را پروفسورتاریخ معرفی میکنند اما وقتی به تاریخ ملت ها ایران میرسد چشم بصیرت تاریخ واقعی آنها را ندارند اگر بگذشته دورننگریم ،برای مثال بهتر است بتاریخ بعد از جنگ جهانی ١٩١٤ تا ١٩١٨ کنفرانس ورسا و ١٩٢٠ کنفرانس سرو مربوط به کردها نظری بیفکنند و آنرا بدست فراموشی نسپارند و تاریخ را کمترازاین سانسورکنند ، ملتهای شریف ایران بخوبی میدانند تحریف تاریخ از طرف پان ایرانیستها ادامه سنتهای غلط گذشته افکار نازیستهاست وصرفا” برای فریب توده و اختلاف و جنگ وخونریزی میان مردم میباشد که تنها اقلیتی به نرخ روز نان خورده وکیسه ها خود و اربابانش را ازآن پرخواهد کرد وهمچون رژیم شاه وعواملش فرار برقرارترجیح خواهند داد.

‌قوم ، به یک خانواده و یا چند خانواده گفته میشود که از لحاظ نسبی مثل پدر ، پدر بزرگ و مادر ، مادر بزرگ و … یا از لحاظ سببی مثل ازدواج با غیر خودی و اقوام دیگر و غیره یک فامیل یا طایفه و عشیره ای را تشکیل دهند و دراین شرایط امکان رسوخ زبانهای دیگر و لباسهای دیگر و فرهنگ دیگراز لحاظ سببی وجود خواهد داشت در نتیجه قوم نمیتواند خصوصیات مشخص و مشترک تاریخی و فرهنگ و زبان مشترک ملت را دارا باشد ، قوم بعلت رفت و آمد و معاشرت اکثرا”همدیگر را خواهند شناخت اما در مقوله ملت ابدا” چنین نیست. . چنانچه شرایط تاریخی ملیتهای مختلف درمکان استبدادی مشترک به اثبات رسانده است که سیاست خود محور بینی حاکمین ملت بالا دست بعلت عدم رعایت عدالت اجتماعی نسبت به ملیتهای تحت ستم و نقض معیارهای سیاسی و حقوقی سازمان ملل نسبت به این ملیتها شکافهای عمیق و جبران ناپذیری دربین توده ها بوجود خواهد آورد که جبران آن برای شکوفائی جامعه با افکارمریض نازیستی درفرض هم محل خواهد بود.

الحاق طلبی اجباری دره عمیقی بین ملت ستمگر وملیتها ستمکش بوسیله دست اندر کاران حاکمیت ملت بالا دست بە وجود خواهد آورد بخصوص این دره عمیق را منافع طلبان و ناسیونالیسم ملت بالا دست با دیدگاه نازیستی خود در میان زحمتکشان ملیتهای مختلف عمیق تر کرده تا از این طریق به اهداف شوم خود که ‌همان تسلط وغارت برمنافع توده ها ، دیکتاتوری بر جامعه ، پدر سالاری و تحقیر و پایمال کردن حقوق نیمی از کل جامعه که زنان میباشند، برسند و با این شیوه عقب افتادگی جامعه ونفت سرسفره های خالی مردم فقیررا همچون رژیم اسلامی بنفع جیبهای خود و محافل خود تضمین نمایند.

الحاق طلبی اختیاری یا آزاد

اگرشرایط الحاق طلبی اختیاری کاملا”درک ودرست قابل فهم باشد رفع مشکلات جامعه تماما” در آن نهفته است، دراین شرایط باید عقلانیت را کاملا” جایگزیرعصبیت و تعصبات خشک و بیهوده نازیستی وشئونیستی قرارداد تا توانست راه حل همیشگی را جست و زمانی قادرخواهیم شد راه حل دائمی را بجوئیم که آنچه را برای خود می پنداریم , برای دیگران روا داشته باشیم تا بتوانیم راه حل منطقی و همیشگی و تاریخی برای پیوند ناگسستنی انسانها را ارائه داده و در تاریخ خود بدون دخالتگری اجنبی برای نسلهای آینده دورازهرتفرقه و جنگ و جدالی به ثبت رسانیم برای مثال تا آزادی دیگران را برسمیت نشناسیم وازآن عملا” پشتیبانی نکنیم ، آزادی را درک نکرده و بذر بد بینی را درجامعه نسبت به ملیتهای مختلف خواهیم افشاند وخود عامل عدم شکوفائی جامعه وتجزیه آن خواهیم شد وتا زمانیکه آزادی را کاملا”درک نکرده ، قادر نخواهیم بود خود را آزاد کنیم درنتیجه اگر میخواهیم خود آزاد باشیم باید اصول آزادی را درک کرده و به آزادی دیگران همچون آزادی خود ارج نهیم وآزادی دیگران را آزادی خود بدانیم برای بدست آوردن آن ازهیچ فدا کاری دریغ نورزیم درغیراینصورت آزادی انسانها راهمچون خیابان یکطرفه برای خود تداعی خواهیم کرد و بحاکمیت کنونی و امثالهم درحال و آینده مهرتائید خواهیم گذاشت.

برما واضح است جامعه ایران جامعه چند ملیتی میباشد و بعلت حاکمین مستبد و آموزش غلط آنها با یک اخلاق سیاسی سالم سالهای زیادی فاصله دارد و انحطاط در تارو پود جامعه رخنه کرده است آنهائی که با این فرهنگ غوطه ور بودند و دیروز خود را آزادیخواه مینامیدند ودرکنار فرزندان شریف مردمی و انقلابی بودند فقط از این رو در کنارآنها قرارگرفتند که درفرصت لازم به پشت این انقلابیون دشنه فرود آورند انقلابیونی که برای آزادی انسانها ونسلهای آینده درباتلاق زندگی درد میکشیدند وهروقت تشنه میشدیم با کفشهای لبریزازخون خود، رفع عطش میکردند و هر وقت گرسنه بودند ازکرمهای زخمهای خود برای ادامه مبارزه و رفاه مردم تغذیه میکردند اما شرایط امروز درتناقض با دیروز قراردارد واکثر جامعه مبتلا به آنچه شده است که از ابتدای حاکمیت جمهوری اسلامی تا بحال دامنگیر ما بوده است و تا حدودی نه چندان زیاد دردها مشترک شده اند و برای رفع دردهای مشترک و ریشه کن کردن این دردها در آینده نکاتی چند باید کاملا” مورد درک انسانهای شریف وآزاده بخصوص کارگران وجوانان که امید شکوفائی هر مملکت هستند قرار گیرد تا دوباره اشتباهای تاریخی گذشته تکرار نگردد و تا اینبارانقلابیونی که فرزندان راستین منافع توده ها هستند در زمین بازی چاچوله بازان بازار سیاست فردا بر آنها غلبه کنند .

باتوجه به تجارب وشرایط حساس منطقه باید درک کرد لباسهای دوخته شده اخوان المسلمین شیعه با اندکی سنی که ماهیتا”با رژیم اسلامی چندان تفاوتی ندارند درحال اتو کشیدن میباشد و برای جلوگیری ازآن انقلابیون ، جوانان فارس زبان،دانشجویان، زنان و گارگران و ملیت ها تحت ستم باید با افکار پان ایرانیستها راست وچپ های شئونیسم که دراعماق تفکرشان در این شرایط حساس تاریخی تنها جلب رضایت حاکمان وگرایشات اخوان المسلمین شیعه نهفته است،مرزبندی کامل داشت به تبلیغات تنش آفرین آنها در جامعه توجه نکرد و یا با آن برخورد قاطع کرد تا بخوبی توانست در میان ارتجاع و حقیقت آزادیخواهی یکی را انتخاب کرد وآنچه که درحقیقت نمایان است خواست و هویت ملیتها حقوقی نیست بلکه سیاسی است وباید باین خواسته عملا”جواب منطقی داده شود تا دستان اجنبی ومزدوران داخلی و خارجی و تنشهای آنها را بکلی از شر جامعه کوتاه کرد و برای اینکه جامعه خود را از لجنزارتعفن مرداب گند شئونیسم در آینده رها سازیم آلترناتیو برابرطلبی را باید پیشه خود سازیم.

١ – برسمیت شناختن حق ملتها درتعین سرنوشت خود وظیفه اساسی هرحزب وسازمان آزادیخواه و انسان عدالتخواه است که باید در تبلغ و ترویج آن برای آگاه کردن توده ها و برقراری عدالت اجتماعی، وظیفه انقلابی و انسانی و وجدانی خود بدانند و قلبا”ازآن پشتیبانی کند تا بوی تعفن گند پان ایرانیزم مشام جوانان را نیازارد. سوالی که برای جوانان فارس زبان و غیره دراینجا پیش میآید، چنین است

آیا برسمیت شناختن حق ملتها در تعین سر نوشت ، بمعنای جدائی است یا نه ، معایب و محاسن آن چیست ؟

محاسن

١ – بعقیده نگارنده این مطلب، برسمیت شناختن حق تعیین شرنوشت ملتها ، بمعنای تضمین پیوند ناگسستنی خالقها و آموزش ابتدائی آزادی و دموگراسی راستین برای بر قراری عدالت اجتماعی در جامعه و طرد فرهنگ مریضگونه تحمیل شده حاکمان مستبد ایرانی برتوده هاست که سبب شده است هرکس باستثنای خود، کسی دیگر را قبول نداشته باشد و تنها بخود بیاندیشد و جایگزیر آن با فرهنگ مترقی بمعنای پیوند دلها و‌مقبولیت همدیگرو واقعیات جامعه و طرد اختلافات با دیالوگ این فرهنگ برای مسائل مذکور درراه شکوفائی جامعه میباشد، در اینجا برای اثبات فوق میتوانم به مثال واقعی وتاریخی در جنبش رهائی بخش کردستان بخصوص برای جوانان عزیز فارس زبان اشاره کنم تا از مردان گند پان ایرانیستها وتبلیغات عوامفریبانه آنها بهتر آگاه شوند ، درابتدای حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی تمام نقاط کردستان از شمال وجنوب ومغرب و مشرق از پاسداران و ارتشیان پاکسازی شده وتمام شهرها و منطقه تحت حاکمیت فرزندان دلیل خلق کوردد بنام پیشمرگان قرارداشت، سوال اینجاست اگر این نیروها تجزیه طلب بودند با وجود اینکه درسرتا سر کردستان صد درصد حاکمیت داشتند،چرا تجزیه را بدون هیچ مزاحمت در محیط حاکمیت خوداعلام نکردند!؟ واساسا” اگر بقول پان ایرانیستهای و وطن پرستان بیمایه وهمفکران آنها اگر تجزیه طلب بودند ویاهستند چرا اولا”در محیط حاکمیت خود اعلام تجزیه نکردند و در ثانی مذاکره و دیالوگ را با حکومت مرکزی انتخاب کردند ، دراینجا باید به این نتیجه رسید اگر تجزیه ای صورت بگیرد عامل اصلی این تجزیه دولتهای نادان وآنهائی هستند که مارک تجزیه طلبی را بدیگران میزنند مثل پان ایرانیزمها ، وسوسیال وطنی ها و ملی مذهبی ها و غیره که امیدوارم بخود برخورد کرده و حقیقت را جویا کنند.

٢ – برسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت ملتها ، بمعنی اعلام خاتمه خود محور بینی و دیکتاتوری و تضمین کننده نواختن سرود شادی ویکنواخت دموکراسی واقعی نه فریب برای نهادن نهالهای آزادی وعدالت اجتماعی مشترک خواهد بود.

٣ – برسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت ، بمعنی کوتاه کردن دخالت سیاست خارجی وبخصوص مزدوران داخلی وخارجی آنها که عوامل مهم تنشها و جنگهای داخلی بعناوین مختلف دربین مردم میباشند تا ازاین طریق توده ها را سرگرم گرده و احساسات مذهبی وملی آنها را ببازی کرفته تا به بهانه جنگ آزادیهای را سرکوب وثروت وسامان آنها را بغارت برند.

٤ – برسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت ملتها ، بمعنی بپایان رساندن تمام ریشه بدبینها که ازطرف حاکمین مستبد ودیکتاتورکه برای بقای حاکمیت ننگین خود با ثروتهای کلان توده ها درجامعه تفرقه را سازماندهی داده و میدهند ، خواهد بود .

معایب

انسان هرچند تجربه اش بیشتر باشد بهمان اندازه مفاهیم بیشتری درذهن خود دارد وثابت شده است که کیفیت ادراک اساسا”متاثر ازمفاهیم است ، در فرهنگهای مرض وقتی انسانهای عادل برای رفع بحرانهای جامعه پروژه عدالتخواهی را ،معیارحل بحرانها قرارمیدهد ومطرح میکنند طبیعتا’ انسانهای طمعکار و ناعادل چون منافع آنها درخطرقرارمیگیرد بطور اتومات دشمن جانی انسانهای عادل شده وهمچون مارمولک برای خنثی کردن چنین پروژه عدالتخواهی حرکت خود را دوچندان میکنند وبعلت عدم درک آزادیخواهی و منطق و ناتوانی حل مشکلات در نشریات غوغا برپا کرده و بر علیه عدالت اجتماعی سمپاشی میکنند، درجامعه چند ملیتی وقتی حق تعیین سرنوشت آنها برسمیت شناخته شود این ملیتها دلیلی برای تجزیه خود نخواهند داشت چون از طرفی درمیان ملیتها ،آن بی اعتمادی که ازطرف حاکمان مستبد بین مردم بوجود آمده است ازبین خواهد رفت ونسبت بهمدیگراعتماد بنفس کامل کسب خواهند کرد و از طرف دیگر این اعتماد بنفس تقویت خواهد شد و حکومتهای مستبد ودیکتاتوری وعوامل مزدور آنها را بگورستان تاریخ برای همیشه خواهند سپرد.

عدم رعایت برسمیت شناختن حق ملیتها درتعیین سرنوشت خود اولا” باعث خواهد شد تا جرایانات تجزیه تقویت شده و اعتماد بنفس توده ها نسبت بیکدیگر از میان خواهد رفت ثانیا” این جریانات براثر فشاروغیر منطقی بودن شعبان بیمخها ، سیاست خارجی را دنبال خواهند کرد برای مثال اگر من تجزیه طلب باشم، که نیستم وقتیکه شرایط محاسن ازطرف تمام هموطنان برایم مهیا شود با دیدگاه تجزیه طلبی خود برخورد کرده وآنرا نقد خواهم کرد و درکنارهموطنان در جبهه سوم برعلیه سیاست خارجی وحکومتهای استبدادی و هر تجزیه طلبی خواهم ایستاد وعکس آن کاملا” در من صدق خواهد کرد .

در نتیجه عدم برسمیت شناختن حق ملتها در تعیین سرنوشت عامل اصلی تجزیه میباشد ، که تنها مغزهای کاملا” خشک پان ایرانیستهای گوناگون قادر نیستند بفهمند دفاع از حق ملتها در تعیین سر نوشت خود بنفع وحدت وهمبستگی ملتها برای پیوند دلها و شکوفائی جامعه وطرد کامل تفرقه اندازان و غارتگران تمام خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *