آنارشیسم و سوسیالیسم

و.ا. لنین

از میلتانت شماره ۵۴

نگارش:1901

انتشار: این مطلب نخستین بار در سال 1936 در مجلۀ انقلاب پرولتری، شمارۀ 7 منتشر گردید.

منبع: مجموعه آثار لنین، انتشارات Foreign languages، 1961، مسکو، جلد 5، صفحات 327-330

ترجمه از متن انگلیسی: بیژن شایسته

تزها:

1. آنارشیسم در مسیر 35 تا 40 سال (باکونین و بین الملل، 1866 به بعد) از وجود خود (با درنظر گرفتن اشتنر، باید گفت در مسیر سال های بسیار بیش­تری)، هیچ چیز به جز شعارهای مبتذل کلی علیه استثمار نگفته است.

این عبارات برای بیش از 2 هزار سال رایج بوده است؛ آن چه مفقود بوده، عبارتست از (الف) درک علل استثمار؛ (ب) درک تکامل جامعه که به سوسیالیسم می انجامد؛ (ج) درک مبارزۀ طبقاتی به مثابۀ نیرویی خلاق به منظور تحقق سوسیالیسم.

2. درک علل استثمار. مالکیت خصوصی به عنوان پایۀ اقتصاد کالایی. مالکیت اجتماعی بر ابزار تولید. در آنارشیسم، هیچ کدام.

آنارشیسم، فردگرایی بورژوایی است به صورت وارونه. فردگرایی به عنوان پایۀ کلّ جهان بینی آنارشیستی.

{دفاع از خُرده­مالکیت و خُرده­اقتصاد بر زمین. اقلیت (1)

نفی قدرت وحدت­بخش و سازمانده اتوریته}

3. ناتوانی از درک تکامل جامعه- نقش تولید انبوه- تکامل سرمایه داری به سوسیالیسم.

(آنارشیسم، محصول ناامیدی است. روانشناسی یک روشنفکرد مضطرب یا فرد آواره؛ و نه یک پرولتر).

4. ناتوانی از درک مبارزۀ طبقاتی پرولتاریا.

نفی مضحک سیاست در جامعۀ بورژوایی.

ناتوانی از درک نقش سازمان و آموزش کارگران.

نوش­دارویی از وسایل یک­جانبه و نامرتبط.

5. آنارشیسم، در دورۀ تفوق و سلطۀ خود در کشورهای رومیایی، چه سهمی را در تاریخ معاصر اروپا ادا کرده است؟

– هیچ گونه دکترین، تعلیم انقلابی، یا تئوری.

– پاره­پاره کردن جنبش طبقۀ کارگر

– شکست مفتضاحانۀ کامل در آزمون های جنبش انقلابی (پرودونیسم، 1871؛ باکونینیسم، 1873).

– تبعیت طبقۀ کارگر از سیاست بورژوایی، در پشت ماسکِ نفیِ سیاست.

  1. اقلیت، Keine Majorität، یعنی عدم پذیرش اطاعت اقلیت از اکثریت در نزد آنارشیست ها- ویراست لنین

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *