انتخابات، تحریم و بر رسی پاسخ چه باید کرد وضعیت موجود‬

علیرضا بیانی

‫مقدمه‬

‫به زودی، در دوازدهم اسفند سال نود، شو انتخابات مجلس جمهوری اسلامی تکرار می شود. اما یک فرق اساسی بین این انتخابات با مشابه خود در همه طول عمر ننگین جمهوری اسلامی به چشم می خورد و آن احتمال بسیار بالای بی اعتنایی عمومی به آن است.

هرچند در انتخابات گذشته نیز اغلب به این خیمه شب بازی ها بی اعتنایی می شد اما فرشتگان نجات جمهوری اسلامی در غالب اصلاح طلب خود را به عنوان یک جناح رقیب در مقابل جناح دیگر قرار داده و تا کنون توانسته بودند توهم اصلاحات نظام، تا آن اندازه ای که بتواند سدی در مقابل شورش ها و قیام عمومی شود را ایجاد کنند. اما مبارزه طبقاتی به آن درجه از رشد رسیده که توده های وسیع دیگر توهم خاصی به اصلاح طلبی نداشته و این را خود اصلاح طلبان نیز متوجه شدند و برای اینکه خود را از توده ها جدا نکنند در این دور از انتخابات برای اولین بار آنها نیز انتخابات را تحریم کرده اند. باید تفاوتی اساسی در ماهیت تحریم انتخابات از سوی توده های مردم (کارگران و مزدبگیران فقیر و اقشار میانی) و تحریم بخش های ریزش کرده از خود نظام وجود داشته باشد؛ و مهمتر اینکه باید معلوم گردد مرحله تحریم انتخابات از هر دو سوی تحریم کننده توضیح دهنده کدام مقطع از رشد سیاسی  جامعه و کدام اختلاف اساسی در بین توده های تحریم کننده انتخابات و بورژوازی اصلاح طلب تحریم کننده انتخابات است. مطلب زیر تلاشی برای گشودن  بحثی است که خطاب به گرایشات درون چارچوب مارکسیسم انقلابی ارائه می گردد. بدیهی است این بحث به عنوان طرح مقدماتی مسئله صورت می گیرد و دخالت رفقای مارکسیست برای تکمیل آن را می طلبد.‬

‫تحریم انتخابات‬

‫همانطور که در مقدمه توضیح داده شد، از شواهد چنین استنباط می شود که انتخابات مجلس پیش رو در وسیع ترین سطح با بیشترین بی اعتنایی در طول حیات جمهوری اسلامی مواجه خواهد شد. جامعه به آن درجه از رشد سیاسی رسیده است که توده های وسیع متوجه می شوند تحریم انتخابات مجلس می تواند به این معنی باشد که جمهوری اسلامی انتخاب آنها نیست، اما موضوع مهم برای مارکسیست ها این است که توده های وسیع کارگران و مزدبگیران فقیر چه انتخابی در ذهن دارند که به آن دلیل انتخابات جمهوری اسلامی را تحریم می کنند. آیا تحریم انتخابات به دلیل انتخاب مشخصی از سوی آنها و یا تنها نوعی واکنش به استبداد حاکم است.‬

‫مسئله بعدی این است که اصلاح طلبان جمهوری اسلامی نیز در این مقطع برای اولین بار در حیات خود ناچار شده اند انتخابات را تحریم کنند. ماهیت اصلاح طلبی در حفظ نظام اصلاح شده جمهوری اسلامی است؛ تحریم انتخابات از سوی آنها به منظور اصلاح این نظام نیست و آنها به جز مدار جمهوری اسلامی مدار دیگری برای چرخش سراغ ندارند، پس این چه وضعیتی است که اصلاح طلبان در مدار جمهوری اسلامی به وسیله تحریم انتخابات، جمهوری اسلامی را با خطر سقوط تنها می گذارند. آیا آنها نگران سقوط خود به همراه سقوط جمهوری اسلامی نیستند؟‬‬

‫تفاوت بی اعتنایی توده های وسیع مردم به انتخابات مجلس با تحریم اصلاح طلبان دست کم در این است که توده های مردم بدون نقشه مشخصی در دست وارد تحریم می شوند اما بورژوازی اصلاح طلب تحریم انتخابات را بخشی از نقشه از قبل طراحی شده خود می داند. در اینجا برای مارکسیست ها این سوال مهم مطرح می شود که آیا تحریم بی افق توده ها با افق های اصلاح طلبی افق پیدا می کند؟ توده هایی که توهمات خود به اصلاح طلبی را کنار گذاشته و برای اولین بار افسانه “بد و بدتر” را به بهترین وجه؛ یعنی با تحریم کل انتخابت کنار می گذارند، آیا در گام بعدی، به دلیل خلاء افق انقلابی، دوباره به لشکر پیاده اصلاح طلبان تبدیل خواهند شد؟‬‬

‫آنچه که اکنون بیش از هرچیز مهم به نظر می رسد این است که  تحریم انتخابات در دوره های طولانی شعار نیروهای چپ و رادیکال و مارکسیست بوده است و توده های مردم به هر دلیلی وارد انتخابات شده، شعار تحریم را به طور گسترده بر نمی داشته اند، اما پیش بینی می شود که در این مقطع تاریخی آنها چنین خواهند کرد و به این ترتیب از نظر تاکتیک مبارزاتی با جریانات پیشرو هم سطح می شوند. به عبارت دیگر توده ها خود پیشرو می شوند و پیشروان سیاسی باید بدانند که کدام شعار و اتخاذ کدام تاکتیک انقلابی می تواند سطح کنونی مبارزه توده های وسیع را به سطحی بالا تر ارتقا دهد، بدون آنکه به  کلی گویی و ماکسیمالیسم دچار شوند. پائین تر این بحث را ادامه می دهیم و در اینجا کمی بیشتر به بحث تحریم انتخابات می پردازیم.‬

‫در شرایط معمول جامعه، بورژوازی حاکم تمام امکانات خود را به کار می گیرد تا فضای جامعه را به فضای غیر سیاسی تبدیل کند. اما با این وصف در مقطع انتخابات پارلمانی و نظایر آن نیازمند دخالت عمومی شده تا بتواند اولاً برای حیات خود تضمین و تائید دوباره بگیرد و ثانیاً مردم را در شرایط کاذب به دست گرفتن سرنوشت خود قرار دهد. به آنها بباوراند که خود سرنوشت خود را رقم می زنند و با انتخاب خود در تثبیت وضعیت موجود و اداره آن سهیم اند. اما وارد کردن مردمی که چند سال در شرایط غیر سیاسی به سر برده و سخت درگیر تحمل سختی های روزمره زندگی بوده اند، به شرکت در انتخابات به سادگی صورت نمی گیرد. شرایط انتخابات شرایط سیاسی است و جامعه ای که به کلی غیر سیاسی بوده است نمی تواند به یکباره تمایلی به شرکت در انتخابات داشته باشد؛ در نتیجه بورژوزای با تاکتیک سیاسی کردن موقت جامعه میل به شرکت در انتخابات را افزایش می دهد. در انتخابات گذشته ریاست جمهوری در ایران، زمان سیاسی کردن جامعه خیلی کوتاه بود، حدود یک هفته به بهانه تبلیغات انتخاباتی شرایط باز سیاسی ایجاد شد و عطش عظیم جامعه به چنین فضایی توانست هزاران نفر که اغلب تنفر فراوانی هم به جمهوری اسلامی داشتند را به خیابان بکشاند. در چند شب قبل از رای گیری در مناطقی هزاران نفر در خیابان آزادانه هر تبلیغات و شعاری که مایل بودند به بهانه دفاع از کاندیدای مورد نظر خود سر می دادند. اما این مقدار هنوز کافی نبوده و شرکت وسیع تر مردم نیازمند ارتقاع درجاتی بالاتر از فضای سیاسی بود. مناظره های تلوزیونی افشای دزدی ها و خلاف های طرفین دعوا از یکسو فضای سیاسی را تشدید کرد و از سوی دیگر موجب بی اعتمادی هر چه بیشتر توده های وسیعتری به کل نظام جمهوری اسلامی شد. جوک های زیادی ساخته شد. از جمله این جوک در میان مردم گفته می شد: “اداره آگاهی از کاندید های انتخابات به خاطر فاش کردن دزدی ها تشکر کرده و گفته است که اگر این انتخابات یک هفته بیشتر طول بکشد همه پرونده های سرقت ها ی بایگانی شده روشن خواهد شد”. در این طنز این نکته وجود دارد که تنها در مقاطع خاصی که انتخابات یکی از آنها است جناح های بورژازی حاکم برای سیاسی کردن جامعه و همچنین کسب حمایت های عمومی ناچار می شوند اطلاعاتی را به جامعه منتقل کنند که تا قبل از آن تابو به شمار می آمد. مثلاً برای اولین بار موضوعات “جامعه مدنی، گفتگو و مدارا، تعامل، قانون مداری و نظایر این مفاهیم بورژوازی در دوم خرداد 76 در سطح زیادی به جامعه تزریق شد، به طوری که تا مدتها به ترمینولوژیی و گویش اصلی روشنفکران جامعه تبدیل شد که قبل از آن متداول نبود. شرایط سیاسی کوتاه مدت جامعه البته امکان اتخاذ تاکتیک علیه بورژازی حاکم را نیز فراهم می کند؛ تاکتیک تحریم فعال دقیقاً در همین شرایط به کار می آید.‬

‫اکنون وارد این بحث نمی شویم که در چه شرایطی مارکسیست ها خود را مجاز به شرکت در انتخابات می دانند، زیرا که خوب می دانیم در کل حیات سرمایه داری غیر متعارف جمهوری اسلامی، هرگز شرایطی که بتوان در انتخابات آن شرکت کرد وجود نداشته و تنها دخالت گری انقلابی تحریم آن بوده و نه چیزی غیر از آن.‬

‫تحریم فعال‬

‫تصور اغلب گرایشات تحریم کننده انتخابات این است که تحریم یعنی شرکت نکردن در انتخابات و مثلاً در خانه ماندن به جای پای صندوق رای رفتن است. هرچند این نیز تحریم محسوب می شود اما خنثا و به نوعی پاسیفیستی است. شرایط سیاسی که بورژوازی به ناچار در جامعه ایجاد کرده تا تنور انتخاباتی خود را گرم کند شرایطی نیست که به بهانه تحریم در خانه ها ماند.‬

‫تاکتیک تحریم فعال باعث می شود که پیشروان انقلابی از همین فضای سیاسی بوجود آمده استفاده و به بهانه انتخابات تبلیغات خود را انجام دهند. این تاکتیک بر اساس توهم توده ها به انتخابات، از سطح آگاهی فعلی آنها آغاز می کند ونه از سطح توهمات روشنفکری. به این معنی که به توده ها پیشنهاد نمی دهد که به جای انتخابات بروید صندوق های رای را آتش بزنید!‬

‫با این تاکتیک می توان به توده ها در شرایط عملی که در آن قرار دارند ماهیت غیر دمکراتیک و خیمه شب بازی انتخابات را نشان داد و از سطح آگاهی آنها و همگام با آنها مرحله افشای ماهیت انتخابات را طی کرد. مثلاً فعالین کارگری میتوانند یک نفر از کارگران زندانی را به عنوان کاندیدای خود معرفی کرده و این موضوع را در وسیع ترین سطح تبلیغ کنند. در شرایط سیاسی بوجود آمده مورد نیاز شرکت در انتخابات، برای رژیم سرکوبگر دشوار خواهد شد که جلوی این تبلیغات را بگیرد. آنها مجبور می شوند به شرایطی که خود برای “گرم کردن تنور انتخابات” به وجود آورده اند گردن نهند و این فرصتی خواهد بود که به همه جامعه گفته شود فعالین کارگری بدون هیچ دلیلی در زندان اند. قطعاً ارگان های حذف کننده کاندیداهای انتخاباتی افراد مورد نظر فعالین کارگری را رد صلاحیت می کنند، و در اینصورت است که شعار تحریم انتخابات دلیل عینی تری به خود گرفته و برای همگان مشخص می شود که چرا باید انتخابات را تحریم کرد. تاکتیک تحریم فعال در واقع عرصه ای از مبارزه به بهانه انتخابات است و نه زمان استراحت به بهانه انتخابات.‬

‫هدف از شرکت یا تحریم انتخابات‬

‫برای مارکسیست ها در شرایطی که بتوانند در انتخابات شرکت کرده و تریبون هایی در مجلس بورژوازی به دست آورند، لحظه ای جای تردید نخواهد بود که از این امکان استفاده کنند. بدیهی است فرد مارکسیست غیر تشکیلاتی و به طور منفرد نمیتواند از این تاکتیک بهره برده و حتا این احتمال وجود دارد که خود به ابزار بورژوازی در پارلمان آن تبدیل گردد. این تاکتیک تنها در صورت وجود تشکیلات منسجم و مسلح به تئوری کمونیستی قابل اجرا است و فرد شرکت کننده در پارلمان بورژوازی باید از کادرهای ورزیده این تشکیلات کمونیستی باشد تا به خوبی بتواند مواضع انقلابی را از تریبون بورژوازی، رو به توده های کارگران معرفی کند. کاری که از این طریق ظرف پنج دقیقه می توان انجام داد شاید بدون این امکان نیازمند چندین سال تلاش باشد. اما این و سایر تاکتیک های کمونیست ها باید بتواند حلقه واسط استراژی تسخیر قدرت باشد در غیر اینصورت به سادگی قابل چرخش به رفرمیسم و درغلتیدن به روش پارلمانتاریستی به جای مبارزه انقلابی خواهد بود.‬

‫ مخالفان شرکت در پارلمان بورژوازی باید بتوانند تاکتیک های دیگری را پیشنهاد کنند که قادر باشد هدف تسخیر قدرت را کوتاه تر و سهل تر کند، در غیر اینصورت آنها برای نقد به پارلمانتاریم دچار پاسیفیسم خواهند شد. هر وسیله ای متعلق به بورژوازی، اعم از رادیو و تلوزیون و پارلمان آن تا هر امکان دیگری، در صورت وجود یک حزب قدرتمند کمونیستی می تواند به وسیله ای علیه خود بورژوارزی تبدیل شود.‬

‫ اشاره به این نکته مهم نیز ضروری است که شرکت در پارلمان بورژوازی تنها در دوره هایی از تاریخ تاکتیک انقلابی محسوب می شود که جامعه در شرایط معمول خود قرار دارد. در صورتی که جامعه در دوره وضعیت انقلابی قرار بگیرد بدیهی است کمونیست ها شرکت در انتخابات را که اغلب در چنین وضعیتی بسیار سخاوتمندانه از سوی بورژوازی تعارف میشود، به این دلیل مورد تحریم قرار می دهند که طبقه کارگر برای تسخیر قدرت سیاسی به میدان آمده. اگر تاکتیک استفاده از پارلمان و تریبون بورژوازی به هدف کسب قدرت سیاسی طبقه کارگر باشد، این تاکتیک در شرایط انقلابی جامعه به ضد خود تبدیل شده و این هدف را زیر سوال خواهد برد. در نتیجه یکی از دوره های تحریم انتخابات دوره وضعیت انقلابی است. حال این سوال پیش می آید که آیا تحریم انتخابات در سطح وسیع علامت وضعیت انقلابی محسوب می شود؟‬

‫پرسش تاریخی چه باید کرد در مقابل مارکسیست ها‬

‫شرایط کنونی جامعه ما شرایط انفجاری است. فاصله سطح آگاهی سیاسی و طبقاتی توده های کارگر با عمل آنها کمتر میشود. جامعه هر روز سیاسی تر از قبل می شود. حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی هیچ ابتکاری برای بقای خود ندارد چه رسد به اداره وضع موجود. تنها ابزار حفظ کننده این حکومت سرکوب و تشدید آن است. اختلافات درونی حکومت به تاسی از شدت مبارزه طبقاتی هرچه بیشتر و بیشتر می شود، تا جائی که پیش می آید برای چند وقتی کل دولت تعطیل می شود. رژیم سرمایه داری حاکم هیچ ابتکار عملی برای بقای خود ندارد و هر ابتکاری هم که به آن چنگ می زند بلافاصله به ضد خود تبدیل می شود. سرکوب های روزانه دیگر اثر ارعاب و ایجاد وحشت مانند گذشته را ندارد. در واقع این رژیم توان سرکوب بیش از این را هم ندارد. تمام توان سرکوب رژیم تنها با سه روز اعتراضات عمومی در کل جامعه به پایان می رسد و یقیناً روز چهارم اعتراضات عمومی قدرت دوگانه برقرار خواهد شد. شرایطی که دیگر بالایی ها برای خود فرمایش می کنند و پائینی ها قوانین خود را جاری خواهند کرد. این شرایط هنوز فرا نرسیده اما شواهد زیادی نزدیکی آن را نشان می دهد.‬

‫اما از یکسو نمیتوان اذعان کرد که اکنون جامعه وارد فاز انقلابی یا همان وضعیت انقلابی شده است. در این وضعیت طبقه کارگر در مرکز مبارزات روزانه قرار گرفته و برای تسخیر قدرت به میدان خواهد آمد. از خصوصیات این دوره می توان به اعتصابات پیاپی تا مرز اعتصاب عمومی و اشغال کارخانجات و آغاز شورش های پراکنده اشاره کرد که هنوز به چشم نمی خورد. اما از سوی دیگر بحران موجود سرمایه داری سیستم تولید را فلج کرده و سیاست های شبه لیبرالی دولت احمدی نژاد مانند خصوصی سازی، تلاش برای انطباق با الگوهای سازمان تجارت جهانی و موارد دیگری نظیر اینها سطح بیکاری را شدیداً افزایش داده و بر انسجام مبارزات کارگران نیز تاثیر منفی گذاشته است.‫ ‬

‫در شرایطی که  گرانی به اوج خود رسیده و کارگران گروه گروه بیکار می شوند و کارخانجات یکی پس از دیگری تعطیل می شوند و بخش مهمی از کارگران دست مزد ها ی معوقه ماه های پیش، یا حتا دستمزدهای سال پیش خود را طلب می کنند و نگران حفظ شغل و درآمد خود هستند، رجوع به اعتصابات  کارگری به عنوان اهرم موثر مبارزه کارگری کاهش پیدا کرده است. از یکسو در شرایطی که توده های کارگر هنوز نتوانسته اند به تشکل های مورد نیاز مبارزه خود دسترسی داشته باشند و مبارزه پراکنده آنها همچنان در فاز تدافعی قرار دارد و از سوی دیگر رژیم سرکوبگر سرمایه داری فعالین کارگری را دستگیر کرده و به این ترتیب سایر فعالین کارگری را نیز از هرگونه ابتکار عمل تعرضی دور و آنها را خسته می کند، به طوری که عمده فعالیت بخشی از این فعالین به فعالیت های حقوقی و دفاعی در پوشش کمیته های دفاع از فعالین دستگیر شده تبدیل شده است؛ حتا اخیرا زمزمه های گرایش سابقا اولترا چپ که با دفاع از حمله نظامی ناتو به اولترا راست چرخش کرده است به گوش می رسد و این همه  هر معنی که داشته باشد به معنی ورود طبقه کارگر به مبارزه برای کسب قدرت سیاسی نیست و اگر چنین نباشد، صحبت کردن از شرایط انقلابی و یا وقوع انقلاب خطایی اساسی است. جنبش طبقه کارگر در آستانه ورود به وضعیت انقلابی است اما هنوز نه وضعیت انقلابی به وجود آمده و نه شیپور انقلاب به صدا درآمده است.‬

‫اکنون جامعه و مبارزه طبقاتی در وضعیت متناقضی قرار گرفته است. نظریه کلاسیکی که بیانگر عدم توانایی بالایی ها در اعمال حکومت خویش مانند سابق و عدم تحمل پائینی ها در زندگی به صورت سابق است اکنون بیش از هر دوره تاریخی در ایران دیده می شود. این علامت مشخصه آغاز یک انقلاب است اما ضمنا انقلاب تنها زمانی معنی دقیق خواهد داشت که طبقه کارگر آگاهانه به قصد گرفتن قدرت سیاسی وارد میدان و در مرکز مبارزات قرار بگیرد. اگر طبقه کارگر چنین نکرده باشد اما وضعیت در همان وضعی که توصیف شد باشد، به معنی آغاز شورش ها و حتا قیام عمومی است که البته به انقلاب منجر نخواهد شد. واضح است که در این میان چیزی کم است. همه چیز برای یک انقلاب اجتماعی فراهم است اما حتا صحبتی در مورد آن رایج نشده است، رمز این تناقض در کجا است. کدام مولفه اساسی می تواند این مسئله را رمزگشایی کند.‬

‫لنین در شرایطی  می گفت انقلاب زمانی رخ خواهد داد که بالایی دیگرمانند سابق  قادر به حکومت کردن نباشند و پائینی ها دیگر نتوانند مانند سابق زندگی کنند که حضور رهبری انقلابی و ابزار آن مفروض بود. او با مفروض دانستن رهبری انقلابی چنین شرایطی را شرایط  وقوع انقلاب توصیف کرده بود، اما اکنون چنین شرایطی وجود دارد بدون آنکه رهبری انقلابی موجود باشد. رمز این مسئله در همین رهبری انقلابی است و طبقه کارگر تا کنون تاوان نداشتن همین رهبری را داده و هنوز می دهد. همه چیز برای یک انقلاب عظیم اجتماعی فراهم است به جز رهبری انقلابی که تاریخ این وظیفه را به عهده خود طبقه کارگر قرار داده است. توده های پراکنده کارگران همچنان کارگرانی در درون خود  بوده و هنوز به کارگرانی برای خود که به صورت کارگرانی به مثابه یک طبقه متجلی شود تبدیل نشده است، اما زمان شکفتن میوه  انقلاب، از فرط رسیدن حتا در حال پژمردن است.‬

‫کارگران زمانی می توانند به یک طبقه تبدیل شوند که توانسته باشند در اقدامات آگاهانه خود سوسیالیسم را به عنوان بدیل نظام موجود به کل جامعه معرفی کنند و این امر زمانی امکان پذیر است که برنامه سوسیالیستی این طبقه آماده شده باشد و این نیز در صورتی امکان پذیر است که نمایندگان سوسیالیست انقلابی کارگران تشکیلات اخص رهبری کننده مبارزه طبقه کارگر که به دلیل مسلح بودن به همین برنامه سوسیالیستی به ستون فقرات تشکلات کارگری تبدیل می شود را احیا کنند. به عبارت دیگر، کارگران پیشروان کمونیست خود را نماینده احیا حزب انقلابی خود کرده و آنها در این حزب برنامه آزمایش شده سوسیالیستی را ارائه خواهند کرد و در نتیجه توده های وسیع کارگران و مزد بگیران فقیر افق خود را خواهند دید و به این ترتیب به مثابه یک طبقه درآمده وارد انقلاب می شوند. مداری به غیر از این هرچه باشد انقلاب نیست.‫ ‬

‫ هر گرایشی که در وضعیت نیاز ضروری کارگران به حزب انقلابی خویش در مقابل شکل گیری این حزب صف آرایی کند، یقینا نه تنها یک گرایش انقلابی نخواهند بود بلکه مبارزه طبقاتی حکم می کند که اگر جای خود را در صف حزب انقلابی نمی یابند ضروتاً در نبرد نهایی در صفوف ضد انقلاب قرار خواهند گرفت. در روز نهایی نبرد و تعیین تکلیف نهایی جنگ طبقات تنها دو سنگر و دو صف وجود خواهد داشت، انقلاب و ضد انقلاب. هیچ صف بینا بینی متصور نخواهد بود و در مرکز صف انقلاب حزب انقلابی طبقه کارگر قرار خواهد گرفت. 
‬

‫اما مشکل اساسی کنونی غیاب چنین حزبی است. برای چند لحظه تصور کنیم چنین حزبی با تعدادی حتا نه چندان زیاد کادر ورزیده در جامعه حضور دارد. آیا با وجود چنین حزبی اعتراضات سال 88 می توانست به کیسه بورژوازی ریخته شود؟ آیا این حزب نمی توانست همان اعتراضات را با مطالبات کارگری گره زده تا امکان حضور گسترده طبقه کارگر در آن فراهم شود. تاریخ 32 سال اخیر پر از فرصت های اینچنینی است که در غیاب رهبری انقلابی سوخته و از بین رفته است. یکی از مهمترین این فرصت ها انتخابات پیش رو است که توده های وسیعی نقدا به نتیجه تحریم آن رسیده اند و نیاز به  شعار تحریم انتخابات را منتفی کرده اند.‬

‫ با تاکتیک تحریم فعال می بایست در درون توده های مردم قرار گرفت و از سطح آگاهی کنونی آنها را متقاعد کرد که انتخابات را تحریم کنند، اما پیشبینی این است که آنها خود چنین خواهند کرد، در این شرایط چه باید کرد؟ شرایطی که توده های خشمگین سیاسی شده و از روزمرگی خارج می شوند، به نتیجه تحریم انتخابات می رسند و حتا  در آستانه قیام عمومی قرار گرفته اند اما نه افقی دارند و نه نقشه انقلاب. این درست است که توده ها انقلاب می کنند اما این درست نیست که یک انقلاب با افق سوسیالیستی اتفاقی خود بخودی خواهد بود. یک مارکسیست باید برای این وضعیت پاسخی مارکسیستی بیابد. آیا باید در این انتخابات به جای شعار تحریم شعار قیام کنید سر داده شود، آیا باید شعار اعتصاب عمومی به جای شرکت در انتخابات داده شود و در یک کلام کدام تاکتیک انقلابی را باید اتخاذ کرد که از سطح کنونی عمل کارگران فراتر بوده و امکان اجرای آن نیز وجود داشته باشد تا شعار از روی سر آنها رد نشود.‬

‫در گذشته بخش بورژوازی اصلاح طلب علاوه بر تحریم انتخابات حتا تهدید فراخوان به اعتصاب هم کرده بود. آنها اکنون نیز از تحریم، حتا از نوع تحریم فعال انتخابات حرف می زنند. آنها نمی توانند به شعارهای مارکسیست ها ناخنک بزنند مگر آنکه منابع و نیروهای جابجایی را ارزیابی کرده باشند.‬

‫ تحریم های اقتصادی کنونی رژیم جمهوری اسلامی از سوی کشورهای سرمایه داری امپریالیستی  و پیرامونی که در همان گام اول فشارهای  مضاعفی را بر فشار موجود بر گرده توده های کارگران و مزد بگیران فقیر اضافه کرده است و تهدید های جنگی صرفنظر از جنبه زرگری و پوچی آنها اثرات عمیقی بر زندگی و شرایط زیستن توده های وسیع باقی گذاشته است و این همه در شرایطی است که کارگران دارای رهبری انقلابی نیستند و بورژوازی روی این ضعف اساسی حساب زیادی باز کرده است. در شرایط آمادگی کارگران برای اعتصاب یا حتا قیام عمومی اما بدون رهبری انقلابی، همه پتانسیل مبارزاتی آنها به کیسه بورژوازی خواهد رفت و دقیقاً منبع عرض اندام جناح اصلاح طلب بورژوازی و تهدیداتش در همینجا نهفته است که چنانچه اعتصاب عمومی یا حتا قیامی رخ دهد آنها قادرند خود را در سطح رهبری این مبارزات قرار دهند.‬

‫ می توان گفت  حافظه و تجربه تاریخی کارگران به آنها حکم می کند که وارد سطحی از مبارزه نشوند که نتوانند رهبری آن را خود در دست داشته باشند؛ اما با توجه به فشارهای روز افزون بر توده کارگران  و تبانی های امپریالیستی با جناح های مختلف بورژوازی خارج از حکومت جمهوری اسلامی، مقاومت در مقابل شکستن طبقه کارگر توسط سرمایه داری درون و بیرون نمی تواند دوام طولانی داشته باشد. در نتیجه اکنون خطر قرار گرفتن پتانسیل عظیم انقلابی بدون رهبری انقلابی در کنترل سرمایه داری جهانی که خود را در داخل به صورت اصلاح طلبی و در خارج با نام ناتو متجلی می کند بسیار زیاد است. شاید بتوان گفت طبقه کارگر برای فائق آمدن بر بحران رهبری نیازمند یک دگرگونی مقدماتی در درون خود است تا از این طریق به چنان انسجامی برسد که بتواند گام های بعدی را با افق انقلابی و روشن و جهت کسب قدرت سیاسی بردارد.‬

‫جمعبندی‬

‫شرایط موجود در نبرد طبقاتی شرایط تعیین تکلیف و صف آرایی طبقاتی است. جا به جایی ها در هر دو سوی نیروهای متخاصم با سرعت در حال انجام شدن است. بخشی از بورژوازی در هیئت بورژوازی لیبرال تمام تلاش خود را صورت می دهد تا طبقه کارگر را در پشت خود قرار دهد. در گذشته آنها توانسته بودند رای طبقه کارگر در انتخابات را به دست آورند و کارگران نه آنکه به آنها رای داده باشند بلکه به دشمنان ظاهری دشمنانشان رای دادند و در مراحل بعدی به خوبی دیدند که آنها در ماهیت هیچ تفاواتی با هم ندارند. از این رو است که در بزنگاه آینده که هر دو سوی دولت سرمایه داری به طبقه کارگر رجوع کرده تا رای آنها را بگیرد با بی اعتنایی وسیع آنها روبرو خواهند شد. جناح در حکومت سرمایه داری چاره ای جز این نخواهد داشت که تا به آخر به خیمه شب بازی انتخاباتش ادامه دهد اما جناح دیگر بورژوازی که از حکومت رانده شده اما بخشی از دولت سرمایه داری محسوب می شود خود را با تاکتیک تحریم انتخابات کارگران هماهنگ کرده تا اعتماد آنها را جلب کند.‬

‫در سوی دیگر کارگران غیر متشکل و پراکنده با پیشروان پراکنده و در متفرق ترین سطحی  که بتوان تصور کرد قرار گرفته و سرکوب های بلا انقطاع آنها را در یک پوشش دفاعی محض قرار داده است. کمونیست های متعلق به طبقه کارگر نیز در حالت افتراق و بحران عمیق و پراکنده بسر می برند، تمام این وضعیت باعث شده تا طبقه کارگر نتواند حداقل اعتماد به نفس برای وارد شدن به مرکز تحول اجتماعی را کسب کند. توده های کارگران به لحاظ سیاسی دارای آن سطح از رشد شده اند که به سطح پیشروان کارگری دست کم در مورد تحریم انتخابات برسند و پیشروان کارگری هیچ ابتکاری برای فرا رفتن از این سطح ارائه نداده اند. پیش بینی آینده چنین وضعیتی دشوار نیست، و آن تبدیل شدن طبقه کارگر به زائده ای در کشمکش قدرت در بالا و جابه جایی و دست به دست شدن رژیم سیاسی آینده است. برخی از فعالین کارگری که نقدا به پیشواز این تغییرات رفته اند و این اصلا تصادفی نیست. آنها مقدمات ورود کل طبقه کارگری در این مسیر را فراهم می کنند.‬

‫تنها تاکتیک باقی مانده در این وضعیت که میتواند و قطعا می تواند اثرات بسیار چشم گیری بر کل تحولات پیش رو داشته باشد همسویی پیشروان و فعالان کارگری و کمونیست ها، اعم از منفرد یا متشکل در دو سطح اتحاد عمل کارگری و همزمان اتحاد عمل کمونیستی است. همه کمونیست های داخل و خارج کشور  که اعتقاد به احیا حزب انقلابی طبقه کارگر دارند لازم است اکنون با هر درجه اختلاف در بلوک طرفداران حزب انقلابی به تداراک احیا این حزب بپردازند. آنها باید بتوانند دست کم نطفه های اولیه این حزب را پی ریزی کنند که در آینده نزدیک با ورود طبقه کارگر به مرکز تحولات اجتماعی، حزب انقلابی را با داوطلبین بسیار زیادی از درون طبقه کارگر اعلام موجودیت کنند. همزمان و به موازات این اقدام لازم است همه پیشروان و فعالین کارگری به حول مطالباتی که بر سر آنها اشتراک دارند اتحاد عمل وسیع داخل و خارج را سازمان دهند. این دو حوزه فعالیت بدون تقابل با یکدیگر و به موازات هم  و با قانون اساسی درونی دمکراسی کارگری می تواند به شکل گیری قطب انقلابی منجر شده و اعتماد به نفس لازم به طبقه کارگر را بازگرداند. در اینصورت قطعاً کارگران به مرکز مبارزات وارد شده و با اولین اقدامات خود نظیر اعتصاب عمومی هژمونی لازم برای کسب قدرت سیاسی را به دست خواهند آورد.‬‫ ‬

‫اینها همه اجزای واقعی مبارزه طبقاتی است و بی تفاوت بودن به آنها به معنی بی اعتنایی به اصل مبارزه طبقاتی است. حرکت تاریخ منتظر تصمیم این یا آن کمونیست و گروه  و گرایش نمی شود، تاریخ حرکت می کند و سکان آن را طبقه ای به دست خواهد گرفت که مقدمات آن را از قبل فراهم کرده باشد. طبقه کارگر ایران بیش از هر زمان دیگر نیازمند واکنش انقلابی پیشروان و کمونیست های درون خود است و چنانچه واکنشات لازم آنها به تاخیر افتاده و باعث میدان داری بورژوازی شود، قطعاً یک دوره طولانی دیگر بی اعتمادی و رابطه سرد بین پیشرو و طبقه تکرار خواهد شد. جلوی ضربه سنگین به جنبش انقلابی را باید قبل از وارد آمدن ضربه گرفت.  ‬

‫پیش به سوی تدارک وسایل مورد نیاز انقلاب کارگری‬

‫پیش به سوی تدارک نطفه های اولیه حزب کمونیست انقلابی‬

‫پیش به سوی سوسیالیسم‬

‫سیزدهم بهمن ۱۳۹۰‬

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *