شارلاتانی به نام هوشنگ سپهر

مدتی است شارلاتانی به نام هوشنگ سپهر تمامی آثار تروتسکیست های ایرانی (آرشیو حزب کارگران سوسیالیست) را در سایتی خصوصی خود انتشار داده و خود را صاحب آن نشان داده است. این فرد مشکوک که دیگران را به دزدی ادبی متهم می کند، خودش یکی از مقالات مازیار رازی را تحت عنوان «کارنامه حزب کارگران سوسیالیست» را با حذف نام وی انتشار داده است و چنین وانمود کرده است که خودش این مقاله را نوشته است.
همین فرد شارلاتان در عین حال، به حملات خصمانه و خصوصی ای علیه شخص مازیار رازی و اشاعه اکاذیب در سایت خود دست زده است
اقدامات این فرد شارلاتان محققا در خدمت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی برای تخریب شخصیت های مارکسیست انقلابی است
به تمامی جوانان و روشنفکران انقلابی در ایران هشدار می دهیم که این فرد مشکوک را افشا کنند.

مندرج در  فیسبوک شاهرخ زمانی

**********

نامه یکی از رفقا به یکی از دوستان  هوشنگ سپهر

xxxx گرامی.
در ادامه بحث در مورد مواضع و موقعیت تراب ثالث می خواستم به موضوع نامه اخیر دوستانت هوشنگ سپهر و آبتین هم اشاره ای داشته باشم. شما هم به این نامه «لایک» زدی ( این به این معنی است که مورد تایید تو هم بوده است). در وال فیسبوک آبتین که تو و هوشنگ هم حضور داشتید، رفقای ما پاسخ هایی به این «افشاگری» دادند، ولی ظاهرا آبتین به جای پاسخ و دامن زدن به بحث، فیسبوک خودش را بست و تعطیل کرد. هوشنگ هم فرصت کافی داشت که به سوالات پاسخ بدهد، اما سکوت کرد؛ و تو هم در دفاع از «لایک» (تایید) خودت مطلبی ننوشتی.
از آنجا که ما قصد داریم این نامه را در سطح علنی پاسخ دهیم (همانطور که فحش نامه تراب ثالث را نسبت به خودمان ۱۵ سال پیش پاسخ دادیم- لینک این نامه را برای اطلاع تو در زیر می فرستم)، بنابر این از تو درخواست می کنم که از دوستت هوشنگ بخواهی که به سوالها زیر پاسخ دهد چون نمی خواهیم اتهام و یا موضوعی خلاف واقعیت در اطلاعیه خود علیه او نوشته شود.

 ۱- بر اساس چه استدلالی او تصمیم گرفته است با بین الملل ۴، که بنا بر تصمیم همه رفقا سابق تشکیلات ما، از آن به علت حمایت از رژیم خمینی و تایید بابک زهرایی، (حدود ۱۹۸۵) بیرون آمده بودیم، از چند سال پیش همکاری از نزدیک را شروع کرده است؟ آیا مدارک علنی از بین الملل چهارم مبنی بر نقد بر مواضع اشتباه خود در مورد رژیم و اخراج بابک زهرایی انتشار یافته است که هوشنگ به آنها ملحق شده است؟

۲- در بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۵ (حد اقل این ۱۵ سال) کارنامه فعالیت های «تحقیقی» و ترجمه ای و سیاسی هوشنگ چه بوده است؟ بنا بر شواهدی که به گفته  آبتین به دست ما رسیده ، او به زندگی خصوصی خود پرداخته و مشغول بهتر کردن وضعیت مالی خود بوده و خانه ای گرانقیمت برای خودش در پاریس ساخته است؟ آیا این موضوع که آبتین به ما گزارش داده صحیح است؟ اگر آری، آیا همه این ها بخشی از کارنامه فعالیت سیاسی درخشان ایشان در همه این سال ها به شمار می آید

۳- چرا او مقاله مازیار رازی در مورد کارنامه حزب کارگران سوسیالیست را که توسط نشر کارگری سوسیالیستی انتشار یافته است را در سایت خود با حذف نام مازیار و نشر کارگری سوسیالیستی (بدون ذکر منبع و نام نویسنده) انتشار داده است؟ چرا هوشنگ سپهر  بیشتر مقاله تایپ شده توسط یاشار آذری از آثار تروتسکی را با حذف نام یاشار آذری و «نشر کارگری سوسیالیستی»در سایت خود انتشار داده بود؟ آیا این اقدامات به نظر او دزدی ادبی محسوب نمی شود؟

۴- او در نامه اش نوشته است: «…نزد کسانی که با او (مازیار) آشنایی سیاسی دارند به ویژه اعضای “حزب کارگران سوسیالیت” سابق پیشینه چندان خوشنامی ندارد و او را طرد کرده اند…» منظور او از نداشتن «خوشنامی» چیست؟ در مفهوم سیاسی معمولا این قبیل اتهام زنی ها به مفهوم مشکوک بودن و همکاری با پلیس و جاسوسی است. در این ارتباط باید ذکر شود که اخیرا شخصی مجهول الهویت در ویکی پدِیا که نام واقعی مازیار رازی آمده بود، نوشته بود که مازیار جاسوس اِینتِلیجِن سرویس انگلستان بوده است. آیا هوشنگ فردی بوده که این دستکاری را در ویکی پدیا کرده است؟ اگر نه، موظف است منظورش از نداشتن «خوشنامی» را توضیح دهد.
وضعیت این شخص (هوشنگ) و همچنین کارنامه کار تشکیلاتی او در ایران به ویژه در روزهایی که گروه ما ضربه خورده بود را به تفصیل در اطلاعیه توضیح خواهیم داد که چنین «قهرمانانی» نامشان در تاریخ جنبش تروتسکیستی ابدی باقی بماند.
با تشکر از تو، در انتظار پاسخ هوشنگ خواهیم بود. به امید اینکه هر چه زودتر به این سوالات پاسخ دقیق بدهد که در سندِ خود به آن رجوع شود.
در آخر دوستانه می خواستم توصیه کنم که خودت را با آبتین تداعی نکنی زیرا او کارنامه بسیار زشت اخلاقی میان افراد مختلف فیسبوک و از جمله «خانم ها» دارد. هدف او از کار سیاسی فیسبوکی یافتن دوست دختر بوده و زمانی که توفیق حاصل نمی کند و با جواب منفی روبرو می شود، با ارعاب و توهین دوستان زن را مورد آزار قرار می دهد. (ما حداقل ۴ مورد شکایت از او داشته ایم). یک نمونه از این رفقای زن در همان جایی که تو زندگی می کنی زندگی میکند. او فضای بوجود آمده توسط آبتین در جلسه بحث و گفتگوی احیای مارکسیستی را جالب ندید به این دلیل که بلافاصله پس از ورودش به اتاق بحث با پیغام خصوصی آبتین روبرو می شود که در مورد وضعیت تاهل او می پرسد! ( گیریم او متاهل هم نباشد، این چه ربطی به آبتین دارد که خودش متاهل است!)  آخرین نمونه که موجب انتشار نوشته هوشنگ سپهر توسط آبتین شد این بود که رفیق زنی به تازگی آشنا شده با ما مورد آزار آبتین در پیام های خصوصی قرار داشت چون تمایلی به میل آبتین نشان نمی داد. در همان موقع آبتین به او گوشزد میکند که چرا به ما نزدیک شده، کسانی هستند که دارند مطلبی بر علیه ما آماده می کنند که به زودی با آن پاسخ ما را خواهند داد. ( منظور او یقینا همین مطلب که منشر کرده است، و ما فعالین یک عمر کار سیاسی کرده هم خوب می فهیم چرا نامه خصوصی هوشنگ سپهر به تو از دست آبتین سر در میآورد). وقتی ژاله سهند به دلیل جسارت های آبتین قصد افشای او در فیسبوک خود را داشته، پیغامی به رفیق مازیار می فرسته که می خواسته این مطلب را منشتر کند اما چون تصور میکند آبتین فردی از گرایش ما است و قصد تضعیف گرایش ما را ندارد، دست نگه داشته تا وضعیت آبتین روشن شود. این عمل شنیع آبتین در واقع رفقای ما را وادار کرد که اسم ایشان را از لیست فیسبوکی خود حذف کنند و به این ترتیب به او اجازه ندهند در هیچ سطحی خود را با رفقای ما تداعی کند. ( شخص من به این دلیل اسم او را همچنان در لیستم باقی نگه داشتم که باید با او تصفیه حساب هایی می کردم که کردم. از جمله وقتی او در یک بحث با یکی از رفقای سابق  ما در ایران، به او نسبت عضویت در گروه مهدی سامع می دهد، و آن رفیق در مسج خصوصی برای من می نویسد اگر من را به این اتهام دستگیر کردند آبتین می خواهد جواب بازجو را بدهد یا چه کسی! این ها چه کسانی هستند که دور و بر شما جمع شده اند!) آبتین به انتقام از موضوع حذف نامش از لیست فیسبوک چندتن از رفقا نامه ای که از قبل در اختیارش قرار گرفته بود را منتشر کرد. این روند هرچه هست سیاسی نیست و قصد تخریب گری آن از فاصله دور هم قابل تشخیص است.

در آنچه که در مورد سوابق رفیق مازیار و سایر اعضای گذشته گرایش تروتسکیستی در ایران مسلم است این است که تا مدتها بعد از سرکوب های سال ۱۳۵۷  و بگیر و ببند ها، و در دوره تبعید و خروج از ایران، تراب ثالث و عده دیگری همچنان با هم همکاری نزدیک داشتند. هر توضیحی در مورد وضعیت رفیق مازیار می بایست در در عین حال توضیح دهنده وضعیت همکاری های پس از دوره سرکوب هم باشد. هوشنگ سپهر را نمی دانم در این دوره همکاری داشته یا نه، اما او شیپور را از دهانه گشادش در دهان گرفته وقتی از خوش نام نبودن رفیق مازیار حرف می زند و توضیح نمی دهد که چرا تا مدتها بعد سایرین که هنوز مایل به ادامه فعالیت بودند با این فرد “غیر خوشنام” همکاری را ادامه دادند. شخصا خوب می دانم که تراب ثالث، و در دوره ای با کمک عیلرضا و شانه به شانه علیرضا کاظمی در تقابل با گرایش ما تلاش های زیادی کرده تا به این تنها گرایش تروتسکیستی متشکل در ایران ضربه وارد کنند. واقعیت این است که میزان ضرباتی که گرایش ما از سوی این تروتسکیست های سابق دریافت کرده به مراتب بیشتر از ضرباتی بوده که از سوی حذف گرایان و بورکرات های استالینیستی و مائوئیستی دریافت کرده است. دیگر کافی است. رفقای ما در ایران جانشان را در کف دستشان می گذارند و فعالیت میکنند؛ آنها باید انگیزه های کافی داشته باشند که 3 هزار نسخه قطعنامه اول ماه مه را در کارخانجات و محلات جنوب کشور توزیع کنند. این حضرات در کل اپوزسیون چپ و راست به ما نشان دهند فعالیت های پوستر چسبانی و پخش اطلاعیه بر علیه اعدام و فعالیت حمایتی درست در وسط تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در دفاع از زندانیان کارگر و به طور اخص شاهرخ زمانی که مبتنی بر نظریه تحریم فعال است. رفقای گرایش ما در این سالها در ایران توانسته اند تا حد زیادی برای تروتسکیسم اعتبار ایجاد کنند و اکنون مخاطبین قابل توجهی به تروتسکیسم تمایل نشان می دهند؛ در نتیجه ما اجازه نخواهیم داد کسانی مانند تراب ثالث و این تازه از راه رسیده هوشنگ سپهر، یک آدم روانپرییش مثل آبتین را بیاندازند وسط ماجرا برای تخریب ما، مقابله با این تخریب گری ها بخشی از فعالیت ما علیه ایدئولوژی حاکم است که گاها خود را در قالب به اصطلاح سوسیالیست ها و تروتسکیست های سابق بروز می دهد، وقتی نه خود چیزی می سازند و نه اجازه ساخته شدن چیزی را به کسان دیگری می دهند. بهترین لطف کسانی مثل تراب و هوشنگ سپهر به جنبش انقلابی این است که به این سنگ اندازی های خرده بورژوایانه پایان دهند، این کار زیادی نیست که لازم است آنها انجام دهند.

با تشکر

09-05/2014

******************

متن نامۀ یاشار آذری به هوشنگ سپهر

دلیلِ ترس و وحشت آدم های پست از نشرکارگری سوسیالیستی 

در وهله ی اول سخنم را با سخنی از تروتسکی آغاز می کنم که می گوید «ابزار پست برازنده ی اهداف پست است»واقعاً هم همین طور است تمام کشورها از جمله کشور خودمان را ملاحظه کنیم ابزاری که این ها استفاده می کنند مانند شکنجه، زندان، ترور، دروغ، افترا، شانتاژ و لجن پراکنی و هزار یک چیز دیگر چون هدف شان نگه داشتن سیستمی است که به نفع سرمایه دارها یعنی اقلیت جامعه و به ضرر و زیان طبقه کارگر و زحمت کشان جامعه یعنی اکثریت جامعه است و به همین خاطر از هر شگردی استفاده می کنند، و اما در بین ما “کمونیست ها” یعنی کسانی که ادعای کمونیست یا سوسیالیست بودن می کنند، هم همین طور است یعنی آن هائی که از ابزار پست استفاده می کنند مانند دروغ، افترا، توطئه، لجن پراکنی و در نهایت حتی حاضراند مخالفان خودشان را به دولت های سرمایه داری لو بدهند که به قول خودشان “موی دماغشان” نباشند تا راحت تر بتوانند به قول خودشان خلق را بفریبند. ولی با کمی دقت می توان این ها را راحت شناخت.

نمونه ی جالب که رخ داده قابل تأمل است، «هوشنگ سپهر»! مترجم و تروتسکیست قدیمی و مندلیست رفرمیست فعلی که تمام افتخارات اش کارهای ۲۰ سال پیش اش می باشد و در سایه آن می خواهد به کارهای پست دست یازی نماید. در بخش کتاب خانه ی خود آثار نشر کارگری سوسیالیستی را گذاشته ولی هم اسم نشر کارگری سوسیالیستی را و هم تمام مشخصات کتاب را حذف کرده، یعنی کسانی که سال ها زحمت کشیده و این آثار را تایپ، اصلاح، و… در یک چشم به هم زدن مال خود می کند، و به خیال خودش کار «انقلابی» کرده ااست. در حالی که این کارش نه تنها دزدی است آن هم دزدی ادبیات مارکسیستی، بعد هم آبروی هر چی کمونیست و تروتسکیست می برد، چرا یک فرد انقلابی دیروز، امروز به کارهای ضدانقلابی دست می یازد. دلیل اش خیلی آسان است.

ایدئولوژی حاکم ایدئولوژی هیئت حاکم است، به همین دلیل افراد این جامعه هر روز و هر دقیقه که تحت قیومیت این ایدئولوژی قرار بگیرند دست به کارهای ناشایست و زشتی خواهند زد، کسانی که دیروز تحت تأثیر ایدئولوژی هیئت حاکم نبودند امروز می توانند باشند. مثل جناب آقای هوشنگ سپهر، حدود ۱۴ سال است که من این کتاب ها را تایپ زده و اصلاح و صفحه بندی کرده ام و در معرض عموم قرار داده ام تا مورد استفاده همه قرار بگیرد. یعنی این ارزش افزونه را من تولید کرده ام بدون این که از کسی دست مزدی دریافت کرده باشم. اما آقای هوشنگ سپهر تمام این آثاری که همه اش حاصل دست رنج این جانب می باشد را به یغما می برند و بدتر از آن طرف داری از طبقه ی کارگر نیز می کند. در روز روشن جلو چشم جنبش کارگری حاصل دست رنج مرا کش رفته و مال خود می کند. بعد طرفداری از کارگران نیز می کند.

در روز روشن نام نشر کارگری سوسیالیستی را چرا و به چه دلیل پاک می کند و چرا با این نشر کارگری سوسیالیستی خصومت ورزی می کند. دلیل اش ساده و روشن است، وقتی تمام مطالبی را که از دیگران در سایت اش گذاشته (از جمله: حزب کمونیست ایران، نشر بیدار، نشریه آلترناتیو، آبتین و….) بدون این که نام و مشخصات دیگران را سانسور کند ولی فقط نشر کارگری سوسیالیستی را حذف و سانسور می کند.

دلیل ترس و وحشت جناب آقای هوشنگ سپهر به خاطر خط سیاسی که نشر کارگری سوسیالیستی از آن طرف داری می کند، و این شخص هیچ موقع به خاطر این که نمی تواند با خط سیاسی آن رودررو به مناظره ی سیاسی برخیزد به همین خاطر دست به سانسور و لجن پراکنی علیه این نظریات می کند البته در خفا و مثل کبک سرش را توی برف می کند و فکر می کند که کسی از آن ها با خبر نخواهد شد. نشر کارگری سوسیالیستی معقد است که در این جهان شخص بی طرفی وجود خارجی ندارد. حالا آگاهانه، یا ناآگاهانه هر کسی از خط و خطوطی طرفداری می کند.

با این وجود که به آقای هوشنگ سپهر چندین بار ایمل زده ام و متذکر شده ام که این کار ایشان، بی اصولی و بی پرنسیپی می باشد، و از او خواستار این شدم که مشخصاتی که روی پی دی اف هاست، پاک نکند و بدون سانسور آن ها را درج کرده و یا از سایت خود بردارد ولی این شخص بدون این که پاسخی بدهد، سکوت را ترجیح دادند و مرا مجبور کرده اند این نامه را به نویسم که این طور افراد می خواهند از کول طبقه ی کارگر بالا روند و همیشه دنبال منافع شخصی خودشان می باشند، و همیشه در اتحادیه ها برای کدائی دست شان را باز می کنند شاید زیر سایه طبقه کارگر به آب و نانی برسند.

اگر این ها به اندازه ی نوک سوزن از مارکسیزم بویی برده باشند که من بعید می بینم باید تمام مطالب را همان طور که اصلش است یعنی با تمام مشخصات در سایتشان بگذارند و یک معذرت خواهی از کل طبقه ی کارگر ایران و زحمت کشان بکنند. در غیر این صورت کارگران چطوری به این ها اعتماد کنند که هنوز هیچی نیستند آن هم در خارج کشور دست به سانسور می کنند و از جمهوری اسلامی و دیگر کشورهای دیکتاتوری انتظار دارند که سانسور نکنند.

همان طور که من مشخصات کتاب ها را سانسور نکرده ام آقای هوشنگ سپهر هم اجازه ندارند آن ها را حذف کنند مگر این که خودشان آن ها را تایپ اصلاح و صفحه بندی کرده باشند.

مطالب دزدی شده توسط هوشنگ سپهر از نشر کارگری سوسیالیستی که همه به صورت پی دی اف هستند حتی وسط صفحه به آن ها شماره زده و یک صفحه به اول این پی دی اف ها اضافه کرده که به عبارت زیر هستند:

۱– تناقضات سرمایه داری دولتی (۱۹۶۹) نشر کارگری سوسیالیستی ۶۸ صفحه

۲– علل از خود بیگانگی (۱۹۷۰) نشر کارگری سوسیالیستی از ایسم استفاده شده

۳– در باره ماهیت طبقاتی شوروی – خصلت اجتماعی اقتصاد شوروی (۱۹۷۳) نشر کارگری سوسیالیستی

۴– شکست امپریالیزم در ویتنام (۱۹۷۵)– نشر کارگری سوسیالیستی

۵– الفبای مارکسیزم: از جامعه طبقاتی تا کمونیسم (۱۹۷۷نشر کارگری سوسیالیستی

۶– درباره بوروکراسی(۱۹۷۸) — نشر کارگری سوسیالیستی

۷– جایگاه مارکسیزم در تاریخ(۱۹۸۶) نشر کارگری سوسیالیستی

۸– در دفاع از انقلاب اکتبر(۱۹۹۲) نشر کارگری سوسیالیستی

۹– سوسیالیزم و بحران اعتبار(۱۹۹۲)نشر کارگری سوسیالیستی

۱۰– مفاهیم تشکیلاتی نزد لنین(۱۹۹۲)/ نشر کارگری سوسیالیستی

۱۱– ۱۹۲۱– ۱۹۲۰سال های تاریک لنین و تروتسکی (۱۹۹۲) نشر کارگری سوسیالیستی

۱۲– جهت گیری بلشویک ها(۱۹۹۲) نشر کارگری سوسیالیستی

۱۳– آینده مارکسیزم (۱۹۹۳)نشر کارگری سوسیالیستی

۱۴– سوسیالیزم یا نئولیبرالیزم؟ (۱۹۹۳) نشر سوسیالیستی/ ترجمه سارا قاضی/

مسئول نشر کارگری سوسیالیستی ، یاشار آذری

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران