به مناسب دهم اکتبر، روز جهانی مبارزه علیه اعدام

کارگر میلیتانت شماره ۷۵

بنا بر گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژۀ سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، از اول ژوئیۀ ۲۰۱۳ تا آخر ژوئن ۲۰۱۴، تعداد اعدام شدگان در ایران به رقم کم سابقه و «هشدار دهندۀ» ۸۵۲ نفر رسیده است.

موج اعدام های اخیر، به خصوص پس از روی کار آمدن حکومت روحانی و آغاز تلاش ها برای از سرگیری روابط و معاملات پشت پرده با غرب، در واقع هیچ هدفی جز ارعاب جامعه و نشان دادن ضربه شست به جنبش و جلوگیری از پیشروی آن ندارد. برخلاف قتل عام دهۀ ۶۰ که تسویه حساب قاطع و روشن سرمایه داری جمهوری اسلامی با تمامی جریان های چپ و رادیکال بود، این بار وضعیت داخلی و خارجی رژیم چنان وخیم و حاد است که دیگر حتی جرأت نمی کند برای این اعدام های سیستماتیک خود توجیه «سیاسی» بیاورد، به همین دلیل آن را با اسم رمز «قاچاقچی»، «محارب» و ده ها عنوان دیگر انجام می دهد. در نتیجه این اعدام های به ظاهر «غیر سیاسی»، یک پیام «سیاسی» اخص دارد و آن اعلام آمادگی برای سرکوب اعتراضات و اعتصابات کارگری و توده ای در فردای توافقات حاصل از معاملات پشت پردۀ رژیم با غرب است.

اگر کشتار و اعدام هنوز نتواند به قدر کافی ارعاب و وحشت عمومی در جامعه ایجاد کند، «اصلاح طلبی» گرایشی خواهد بود که آن را به نفع افزایش کشتار، اصلاح کند. حسن روحانی نیز محصول این مفهوم از اصلاح طلبی در ایران بوده است. اصلاحات روحانی به عنوان نمایندۀ چنین جریانی، به معنی پیشروی در درون نظام سرمایه داری جهانی است، و هر یک فرد آویخته به دار، علامت او برای موفقیت نسبی در این پیشروی.

وقتی تمامی این اعدام ها با هدف مشخص ارعاب جامعه، حمله به کل طبقۀ کارگر و اقشار محروم جامعه و کاهش اعتماد به نفس صورت می گیرد، کاملاً واضح است که مارکسیست ها باید در مقابل آن بایستند. منتها در غیاب یک نیروی رادیکال و انقلابی، در غیبت یک خط رهبری کننده، میدان مبارزه به نفع ابتکار عمل و رهبری بورژوازی و جریان هایی همچون «کارزار لغو گام به گام اعدام» با حضور مهره های گریز از مرکز رژیم و سوخته ای مانند محمد نوری زاد، می افتد. مارکسیست ها مخالف رفرم نیستند، ولی از آن نوع رفرمی دفاع می کنند که حاصل فشار از «پایین» و مبارزات جامعه باشد، نه از «بالا» به شکل نمادین و برای تزریق توهم.

ماهیت این اعدام ها و در نتیجه ضرورت مبارزه علیه آن مشخص است، پس تا جایی که به گرایش مختلف جنبش چپ در ایران و خارج بازمی گردد، ضرورت «اتحاد عمل ویژه» برجسته می شود. «اتحاد عمل» به عنوان یک تاکتیک عموماً موقتی، حول «موضوعات مشترک» و مورد توافق جنبش صورت می گیرد، و آن هم دقیقاً در شرایطی که کل تشکل ها و جریان های چپ و کارگری در داخل و خارج در نهایت ضعف و افتراق به سر می برند و بنابراین به تنهایی قادر به انجام این وظیفه نیستند. در شرایط اوج پراکندگی و افتراق نیروهای مختلف طیف چپ، و زمانی که در کل این طیف به سختی می توان جریانی را یافت که مخالفتی جدی با اعتراض علیه اعدام ها داشته باشد، باید «اتحاد عمل» ویژه را علیه اعدام ها به عنوان یک سنت و سبک کار جا انداخت و به کار برد تا اعمال فشار و عقب راندن رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، بتواند شکلی ملموس پیدا کند.

به علاوه یکی از سنت های مبارزاتی نیرومندی که در گذشتۀ مبارزاتی ما (به خصوص در مقطع انقلاب) وجود داشته و امروز نیز باید مجدداً احیا شود، پخش بیانیه، دیوارنویسی و نظایر آن است؛ در شرایط اوج خفقان و یأس، چنین اقداماتی نه فقط به افزایش آگاهی عمومی جامعه و اعتماد به نفس جنبش کمک می کند، بلکه به خود فعالین هم اعتماد به نفس می بخشد. چنین سطحی از فعالیت با سطح آگاهی موجود در جامعه متناسب است و مانند بیانیه ها و فراخوان های آن چنانی احزاب و سازمان ها، از بالای سر تودۀ مردم رد نمی شود؛ بلکه ما به ازایی ملموس و مشخص دارد. چنان چه این سنت احیا شود و بتواند پایه های مادی خود را در جامعه پیدا کند، بلافاصله به یک موج نیرومند در متن جامعه تبدیل می شود. و در طول یک چنین مبارزاتی است که نشان داده می شود حتی تحقق مطالبات دمکراتیک مانند لغو اعدام هم در چارچوب نظام سرمایه داری جمهوی اسلامی عملی نیست و به جای پروسۀ «گام به گام»، ناگزیر یک ضرب از مدار سرنگونی انقلابی آن می گذرد.

در مقابل موج اعدام ها، باید اقدامی عملی کرد، حتا اگر ریسک اعدام شدن داشته باشد. چنین اقداماتی امکان بسیج توده ای برای متوقف کردن ماشین کشتار دولتی را فراهم می کند.

۱۸ مهرماه۱۳۹۳– ۱۰ اکتبر ۲۰۱۴

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران