اعدام ریحانه جباری محکوم است

زندان و اعدام در نظام سرمایه داری ابزار ایجاد ترور و وحشت است

پدیده اعدام تحت حاکمیت 35 ساله جمهوری  اسلامی های، به ویژه از زمان روی کار آمدن حکومت روحانی، برای پاکسازی محیط سیاسی کشور از قدرت گرفتن نیروهای انقلابی از میان جوانان برومند ایران بوده تا خوش-رقصی نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی برای کشورهای امپریالیستی غرب به سرکردگی آمریکا کامل و همه-جانبه باشد. تا کنون هیچ یک از مقامات دولتی قدرت های بزرگ امپریالیستی که برای آمدن به بازار بکر ایران، تاب صبر نداشته و دائماً در حال پیشی گرفتن از یکدیگر هستند، در برابر این اعدام ها کوچکترین اعتراضی نکرده و به طور کلی این وقایع شنیع را ندیده گرفته اند. بیش از این البته انتظاری نیست!

در کانادا و اروپا که قانون اعدام برچیده شده است، وضع زنداان ها و رفتار مسئولین نسبت به بومیان، مهاجرین و پناهندگان به علت نژادپرستی، بسیار وخیم و شرم آور است.

در آمریکا، مهد اقتصاد سرمایه داری جهانی، قانون اعدام هنوز برچیده نشده و در ایالات جنوبی و میانی آمریکا همواره متداول است. در آمریکا اعدام به دوران برده داری و مجازات بردگان باز می گردد و سپس نژادپرستان «کوکلوس کلن» به جان سیاهپوستان می افتاده و «قانون» را به دست خود می گرفته و آنان را به دار می آویختند. قانون اعدام کنونی که با تزریق دارو انجام می شود، قرار است که شکل «انسانی تر» از به دار آویختن باشد. از سال 1976، 88% اعدام ها در ایالات جنوبی بوده است. قابل یادآوری است که «کوکلوس کلن» در آغاز در شرق ایالت «تنسسی» در شهر «ناکس ویل» به وسیله عده ای نژادپرست و متعصب پایه گذاشته شد. امروز از 3هزار و پانصد نفری که در زندان انتظار مرگ را می کشند، 42% سیاهپوست هستند.این در حالی است که سیاهپوستان آمریکا تنها 13% از جمعیت آن کشور را تشکیل می دهند. البته برخوردهای نژادپرستانه و اعدام هایی که ریشه سیاسی داشت علیه سرخپوستان آمریکا که باعث نابودی این ساکنان بومی گردید را نباید فراموش کرد و برخوردهای وحشیانه مسئولین با مهاجران آمریکای جنوبی در زندان و اعدام آنها از معضلات روز آن جامعه است.

اضافه بر همه اینها نظام سرمایه داری سابقه ای به درازای عمر خود در زمینه اعدام سوسیالیست ها، آنارشیست ها، مبارزان و مدافعان حقوق دموکراتیک در اروپا و آمریکا دارند. از جمله اعدام کلیه اعضای حزب کمونیست آمریکا، کسانی که اعتراض بازار علوفه را در شیکاگو ترتیب داده و برای برقرار کردن 8 ساعت کار، دهه ها مبارزه کرده و عده زیادی جان باخته بودند.

و اما دولت سرمایه داری جمهوری اسلامی در داخل کشور، امروز دوام خود را تنها از طریق سرکوب و ایجاد رعب و وحشت می بیند. در این کشاکش، نطفه یکی از پرقدرت ترین نیروهای انقلابی امروز ایران در میاناقشار مختلف زنان طبقه کارگر نهفته است: به طور مشخص زنانی که به طبقه سرمایه دار تعلق نداشته و برای امرار معاش خود در آن شرایط وحشتناک اقتصادی و تبعیض جنسی، به دنبال یافتن کار هستند. زنان جوانی که امکان تحصیل داشته باشند، برای رفتن به دانشگاه و ورود به رشته مورد علاقه خود باید با نظام آموزشی کشور بجنگند. همه اینها برای این که توانایی مالی برای به دست آوردن لقمه نانی را از راه دسترنج خود و با حفظ حیثیت انسانی به دست آورند. لذا این همه زنان جملگی به طبقه کارگر تعلق داشته و هیچ وجه مشترکی با گردانندگان نظام سرمایه داری حاکم ندارند؛ از سوی دیگر، زنان ما تاریخچه مبارزاتی درخشانی دارند. زنان ایران در انقلاب مشروطه و انقلاب 57 در صف اول مبارزه قرار داشتند. اگرچه این انقلاب ها به ثمر نرسید، ولی خصلت مبارزه جویی و انقلابی زنان زحمتکش و کارگر ایران خواب راحت را از چشمان سرکردگان این رژیم گرفته است. در شرایط رکود اقتصادی، استفاده از زندان های مخوف، بازجویی های توأم با شکنجه و اعدام ابزار همه دولت های سرمایه داری کشورهای جهان سوم که دیکتاتوری هم بر آنها حاکم است، می باشد.

اعدام ریحانه جباری، دقیقاً به منظور قلع و قمع این نطفه های جوان و برومند در میان زنان ما است که می توانند انقلابی را به حرکت درآوردند. در این رژیم، به این دلیل رشته های تحصیلی زنان را محدود و محدودتر می کنند، حجاب را با فشار تحمیل می کنند، دختران خردسال را به عقد پدربزرگانشان در می آورند و از همه مهم تر هیچ گونه رفاه اقتصادی برای فرزندان خانواده های بی بضاعت و کودکان و جوانان خیابانی قائل نمی شوند که نیروهای عظیم و مبارز طبقه کارگر را در نطفه بخشکانند. با قلع و قمع کردن زنان و ایجاد رعب و وحشت که به خانه نشینی آنها منجر شود، در عمل، نیمی از طبقه کارگر را فلج کرده و انقلاب را به تعویق می اندازد.

ریحانه جباری دختر جوان 19 ساله، با مردی که بیش از دو برابر سن او را داشت، مشخصاً برای انجام کار اداری (تغییر دکوراسیون یک محل زندگی به دفتر کار) آشنا می شود. آقای سربندی، 47 ساله با زن و بچه های هم سن ریحانه و کسی که خود را پزشک می نامید و البته با داشتن سابقه کار در اداره اطلاعات و در نتیجه داشتن روابط محکم، در محلی که قرار بود مورد بررسی جهت تغییر دکوراسیون قرار بگیرد، قصد تجاوز به ریحانه را در سر می پروراند که ریحانه متوجه شده و در یک لحظه که فرصت می یابد موفق می شود برای نجات خود، با چاقوی توی کیفش از خود دفاع کرده و با مجروح کردن متوفی در ناحیه یکی از شانه ها بالاخره از محل فرار کند.

دادگاه تا این زمان به هیچ یک از مدارکی که وکیل ریحانه در اثبات قصد مقتول ارائه کرده، توجهی نکرده و منحصراً یک نوجوان 19 ساله را مقصر تام و به قتل عمد محکوم و حکم اعدامش را صادر کرده است. در اینجا دقیقاً نکات زیر از ماهیت قوانین نظام سرمایه داری بارز می گردد:

  • قوانین کیفری نظام سرمایه داری، صرفاً برای آن اقشار از جامعه است که قدرت خرید گناه خود را ندارند.

در اسلام، با خرید خون-بها، افراد ثروتمند جامعه از کنار «قوانین» خودشان به راحتی می گذرند، اما افرادی که توانایی مالی نداشته و طبیعتاً ارتباطات شخصی هم با دستگاه دولتی ندارند، محکوم به زندان های مخوف و اعدام می شوند. نمونه این نوع اجرای قوانین را همان طور که در بالا هم آمد ما در تاریخ آمریکا تا به امروز هم مشاهده می کنیم: برخوردهای نژادپرستانه از طرف مقامات قضایی نسبت به سیاهپوستان و مهاجران آمریکای لاتین همواره ادامه دارد. این وضع در زندان هایی که توسط افراد بسیار ثروتمند ساخته و اداره می شود و این زندان ها منبع سود آنان است، حتی وخیم تر هم هست.

  • ستیزه جویی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی با زنان ایران.

در بیش از  1400 سال پیش، در زندگی بادیه نشینی عرب، اگر زنی مردی را می کشت، جزایش کشته شدن بود و اگر مرد زنی را به قتل می رساند، می توانست پول خون او را به خانواده اش بدهد. دلیل این امر بسیار واضح است: پول و اقتصاد خانواده دست مرد خانواده بود و زنان «درآمد» (به شکل پول یا سرمایه) نداشتند. کسی هرگز خدیجه را اعدام نمی کرد، چون زن ثروتمند عرب بود. اما خانواده های فقیری که از بابت آب و مواد غذایی در فشار بودند، وجود دختر را مشکل ادامه حیات خود می دیدند و زنده بگورش می کردند. نفس فرهنگ پدرسالار و نظام برده داری آن دوران، این قانون را به زنان جامعه تحمیل کرد.

امروز اما این رژیم برای سرکوب زنان مترقی و مبارز ما و به عقب برگرداندن موقعیت اجتماعی آنها قوانین قصاص متفاوتی برای زن و مرد دارد که ظاهراً الهام گرفته از آن دوران جاهلیت است. در طول این 35 سال، کودکان، دختران جوان و زنان بسیاری به دست مردان کشته شده اند. اما رژیم، در مقابل، قانونی را گذراند که کشتن زن به دست همسر، پدر و… موضوعی «ناموسی» است و قاتل مجرم شمرده نمی شود.

اما وقتی ریحانه جباری از «ناموس» خود دفاع کرده و مرد غریبه را نکشته، بلکه زخمی نمود و مرد بر اثر تلاش زیاد در ادامه حمله خونریزی کرده و می میرد، این قانون شامل حال ریحانه نمی شود. از خشم، خون در رگ های انسان منجمد می شود!

  • زنده باد به زنان قوی، مبارز و مقام ایران که پس از 35 سال سرکوب و اختناق دوران بادیه نشینی، روز به روز به حدی قوی تر شده اند که با تمام نیروهای ویژه رژیم، خواب راحت را از مردان در قدرت نشسته، ربوده اند!
  • برای همسر و فرزندان سربندی، تنها یک پیام باقی می ماند، برای سرافرازی خود در میان اطرافیان و ملیت ایران و در برابر چشمان جهانیان، از اعدام این زن جوان و بی گناه با عفو او جلوگیری کنید.
  • مردم دلیر و زحمتکش ایران، خسته از این همه اعدام و تأثیرات مخرب آن در روحیه همه افراد از کوچک و بزرگ، خواهان قطع این نوع مجازات وحشیانه و غیر عادلانه هستند. لذا برای حفظ جان ریحانه و برای برچیده شدن اعدام به طور کلی باید زنان زحمتکش ما هر چه زودتر و در اتحاد با سایر زحمتکشان و مادرانی که فرزندان و همسران خود را به همین نحو از دست داده اند، در پخش سراسری این خبر و رساندن صدای اعتراض صدها هزار نفری خود به گوش مسئولان و جهانیان، مانع انجام این اعدام بشوند.

ریحانه جباری باید بدون قید و شرط آزاد گردد!

26/1/1393

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران