اوکراین: «اولیگارش»های میلیاردر برنده می شوند!

 از میلیتانت شماره ۶۹

آرسنی یاتسن­یوک از «حزب میهن» به عنوان سرپرست کابینۀ موقت اعلام شده است. یاتسن­یوک، متحد یولیا تیموشنکو، نخست وزیر اسبق که اخیراً پس از سه سال حبس آزاد شده است، هشدار داد که قرار است «گام های بسیار ناخوشایندی» برای جلوگیری از عدم بازپرداخت بدهی های اوکراین برداشته شود!

قرار است پارلمان فردا در مورد پذیرش یا عدم پذیرش کابینۀ پیشنهادی «حکومت وحدت ملی» که شامل سه وزیر از حزب فاشیستی و ضدّ یهودی اوله نیانیبوک موسوم به «حزب آزادی» می شود، رأی گیری کند. تیانیبوک سال 2004 به خاطر گفتن این جمله که «مافیای یهودی روسی» کنترل کشور را به دست گرفته است، از پارلمان اخراج شد.

در حال حاضر حزب ویتالی کلیچکو، یعنی «اتحاد دمکراتیک اوکراین برای رفرم» (UDAR) که مورد حمایت «اتحاد دمکرات مسیحی» (CDU) آنگلا مرکل و «حزب مردم اروپا» (EPP) در پارلمان اروپا قرار دارد، کرسی ای برای کابینه پیشنهاد نکرده است. بنابراین طی سه تا چهار ماه آتی، متحدین تیمشنکو مناصب ریاست جمهوری، نخست وزیری و سرپرستی بانک مرکزی را اشغال خواهند کرد!

«اولیگارش»های میلیاردر روی کار می آیند

درست 45 دقیقه پس از امضای معاهده با رهبران اپوزیسیون و وزرای آلمان، فرانسه و لهستان با حضور یک نماینده از روسیه به عنوان ناظر، ویکتور یانوکویچ از «کی یف» گریخت و نیروهای سرکوبگر تحت فرمان رژیم او تمام مناصب دولتی خود و سایر ساختمان های دولت را ترک کردند. دلیل این که چه گونه رژیم چنین سریع و غیر منتظره سقوط کرد این بود که حامیان اصلی میلیاردر، به اصطلاح «اولیگارش»ها، مانند رینات اخمتوف روی کار آمدند و اکنون دیگر به پشتیبانی از اپوزیسیون می پرداختند.

بنابراین هرچند یانوکویچ پیش تر در برابر بسیاری از مطالبات اپوزیسیون سرتعظیم فرود آورده بود، اما در آن مقطع کسانی نظیر رینات اخمتوف، ثروتمندترین مرد اوکراین که دارایی اش در حدود 15.4 میلیارد دلار برآورد می شود، دستشان به اندازۀ کافی پُر بود. اخمتوف و همپالگی های او خوهان «صلح و ثبات» برای انباشت سرمایۀ خود هستند و هیچ گونه تعهدی به هیچ باند بخصوصی از سیاستمداران یا کارگزاران سیاسی نشان نمی دهند.

بازگشت سرمایه داری

اوکراین پس از رأی مردم خود به استقلال در سال 1991، مسیری بس وحشیانه را به سوی بازگشت سرمایه داری پیمود. به عنوان مثال تورم اوکراین در سال 1993، 4735 درصد بود، یعنی بیش از پنج برابر تورم روسیه که به 896 درصد می رسید. بین سال های 1991 تا ،96 رشد اقتصادی سالانه بین 9.7 و 22.7 درصد کاهش داشت. در نتیجه جمعیت از 52 میلیون، امروز به رقم 46 میلیون سقوط کرده است. حتی اکنون 24.1 درصد از جمعیت زیر خطّ فقر زندگی می کند.

هرچند ارقام بیکاری اخیراً بهبود داشته و اکنون در سطح 7.6 درصد است، کارگران از دورۀ سقوط شوروی، مبارزات اواسط دهۀ 1990 (از جمله برای حقوق معوقه) و «انقلاب نارنجی» سال 2004 به خوبی می دانند که تمامی این دگرگونی های بزرگ تاریخی اساساً گروه های مختلف سیاستمداران بورژوا را به قدرت رسانیده است. اوکراین محتاج حدوداً 35 میلیارد دلار کمک در طول دو سال آتی است و تاکنون اتحادیۀ اروپا، صندوق بین المللی پول و سایر سازمان ها و قدرت های امپریالیستی اعلام داشته اند که این کمک تنها پس از «اصلاحات» بیشتر نئولیبرالی از راه خواهند رسید.

رقابت میان امپریالیست ها

اگرچه تقریباً اکثر اخبار و گزارش ها صرفاً به رقابت میان روسیه و «غرب» اشاره می کنند، اما باید رقابت های مابین امپریالیست ها، یعنی بین امپریالیسم آلماناتحادیۀ اروپا و امپریالیسم ایالات متحده را هم به یاد داشت. ماه ژانویه، ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت امور خارجۀ امریکا طی مکالمه ای تلفتی با سفیر امرکا در اوکراین که افشا شد، از آرسنی یاتسنیوک حمایت کرد. انتقاد او به اتحادیۀ اروپا این بود که: «فکر می کنم باید به این بچسبیم و سازمان ملل را هم پشتش بیاوریم. گور پدر اتحادیۀ اروپا». او همین طور گفت «فکر کنم یاتس ]آرسنی یاتسن­یوک[ تجربۀ اقتصادی و حکمرانی دارد».

هرچند این نشانگر شکاف بزرگی بین امپریالیست ها نیست، اما به هر حال پدیده ای است که از زمان اتمام جنگ سرد هر از چندگاهی ظاهر می شود. در حال حاضر برگزیدۀ ایالات متحده ظاهراً دست بالا را دارد و «کلیچکو»ی دست پروردۀ آلمان باید برای انتخابات ریاست جمهوری 25 مه یا انتخابات پارلمانی چهار ماه دیگر صبر کند. باید ببینیم «آدم» چه کسی جایزۀ بزرگ را خواهد بُرد!

جبهۀ سوم کارگران

طغیان فعلی اوکراین به مرگ بالغ بر 100 نفر و شمار بیشتری مجروح انجامیده است. آن چه سیر رویدادها را تراژیک تر می کند، این است که طبقۀ کارگر فاقد حضور مستقل و سازمان یافته در این جنبش بوده است. در واقع این حزب فاشیستی و یهودی ستیر «آزادی» و حتی سازمان های به مراتب راست تر مانند گروه نئونازی دیمیتری یاروش موسوم به «جناح راست» (Pravy Sektor) هستند که مشغول نزاع با پلیس ضدّ شورش و سایر نیروهای مسلح دولت بوده اند.

واضح است که منافع کارگران اوکراین را بلوک یانوکویچ، تیمشنکو یا سایر بلوک های بورژوایی برآورده نمی سازند. کمک اتحادیۀ اروپا، ایالات متحده، صندوق بین المللی پول و بانک توسعه و نوسازی اروپا هم به هیچ وجه بدیل مثبتی در برابر پیشنهاد 15 میلیارد دلاری روسیه نیست. «اصلاحات» مورد نظیر اتحادیۀ اروپا به عنوان پیش شرط امضای توافقنامه با یانوکویچ، همان کاهش نئولیبرالی هزینه های عمومی است که صندوق بین المللی پول در ازای هر گونه اعطای کمک تقاضا خواهد کرد. کاهش هزینه های عمومی ویرانگرتر از آن چیزی خواهد بود که کارگران شوروی سابق و اوکراین در دهۀ 1990 تجربه کرده اند و کارگران کشورهایی مانند یونان درحال حاضر با آن دست و پنجه نرم می کنند!

کارگران اوکراین، فارغ از زبان اول یا مذهب خود، فارغ از آن که نزدیک مرز اتحادیۀ اروپا هستند یا روسیه، باید در مقابل دشمنان طبقاتی خود متحد شوند؛ چه اوکراینی باشند و چه متعلق به «جامعۀ جهانی». برای شروع، کارگران می توانند موارد زیر را مطالبه کنند:

*اولیگارش های میلیاردر باید بدهی اوکراین را پراخت و خدمات ضروری را حفظ کنند.

*یک کمیتۀ کارگری به منظور بررسی این که اولیگارش ها، سیاستمداران و سایر مقامات از چه مسیری پول درآورده و در کجا آن را پنهان ساخته اند، دایر شود.

*تشکلات مستقل کارگری برای ادارۀ کارخانه ها، معادن، محلات، بخش بهداشت، آموزش، مسکن و تمامی دیگر خدمات اجتماعی که خانواده های طبقۀ کارگر بدان نیازمندند، شکل بگیرند.

*کارگران باید برای دفاع از کارخانجات، محل کار و محلات زندگی خود در برابر نیروهای متخاصم مسلح شوند.

*کارگران باید یک جبهۀ سیاسی مجزا از تمامی بلوک های اولیگارشبورژوایی مختلف سازمان دهند.

۲۶ فوریۀ ۲۰۱۴

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران