در حاشیۀ رویدادهای اخیر سوریه

هفتۀ پیش، «جبهۀ اسلامی» سوریه که ماه قبل در جریان اتحاد شش گروه اسلام گرای اصلی این کشور شکل گرفته بود، کنترل انبارهای مهمات و پایگاه هایی را که اسماً تحت نظارت «شورای فرماندهی عالی نظامی» ستاد «ارتش آزاد سوریه» قرار داشت، به دست گرفت، و بنا به گزارش خبرگزاری رویترز، احتمال دارد که طی روزهای آتی وارد مذاکراتی پشت پرده با مقامات آمریکایی در ترکیه بشود.

ارتباطات و مذاکرات احتمالی میان واشنگتن و این نیروها نشان می دهد که فعلاً وزن «جبهۀ اسلامی» نسبت به باریگاد های «ارتش آزاد سوریه» سنگینی می کند؛ درحالی که قدرت های امپریالیستی غرب و شرکای عرب آن ها تا پیش از این سرمایه گذاری های کلانی کرده بودند تا بلکه از «ارتش آزاد سوریه» نیرویی بسازند که قادر به سرنگونی رژیم اسد باشد.

این مذاکرات احتمالی در ترکیه، سمت و سوی آتی «جبهۀ اسلامی» را تعیین خواهد کرد. در حال حاضر «جبهۀ اسلامی» از یک سو، و سنی های به مراتب تندرو تر و مرتبط با القاعده در «دولت اسلامی شام و عراق» از سوی دیگر، در بن بست قرار گرفته اند، و هیچ یک نمی تواند دیگری را مغلوب کند. حتی گفته می شود که «ارتش آزاد سوریه» برای حفظ خود در مقابل حملات «دولت اسلامی شام و عراق» بوده که کنترل پایگاه ها و انبارهای تسلیحاتی اش را به جبهۀ اسلامی «واگذار» کرده است.

به گزارش رویترز و به نقل از برخی شورشیان جبهۀ اسلامی،  قرار است که طی مذاکرات احتمالی ترکیه، در مورد کمک تسلیحاتی ایالات متحده به این جبهه و واگذاری مسئولیت کنترل شمال سوریه به آن ها صحبت بشود.

در واقع الآن زمانی است که رقابت ها و مبارزات درون گروهی میان شورشیان اسلامگرا بر سر کنترل کشور بالا گرفته. حتی موقعیت درونی «جبهۀ اسلامی» هم یک دست نیست و به همین خاطر است که مذاکرات و زدوبندهای آن ها با غرب و به ویژه آمریکا بدون افت و خیز نخواهد بود. در همین جبهه، گروه سلفی تندرویی مانند «احرار الشام» وجود دارد که فعلاً رابطۀ چندان خوبی با غرب ندارد و حتی مذاکرات صلح سازمان ملل برای سوریه را که قرار است در ماه آینده در سوئیس برگزار شود، رد کرده است. این به آن معناست که بخشی از شورشیان اسلام گرا و ارتجاعی که قرار بود نقش عروسک خیمه شب بازی غرب و بازوی اجرایی مستقیم آن را بازی کنند، موقتاً از کنترل امپریالیزم خارج و به نوعی «خودمختار» و «مستقل» شده اند. نفوذ روبه رشد نظامیان اسلامگرا و این که آن ها تماماً تحت کنترل نیستند، منشأ یک مشکل برای امپریالیست شده است و مذاکرات احتمالی آتی را از این زاویه باید نگریست. ردّ پای بروز این مشکل را، یعنی کاهش کنترل امپریالیزم بر نیروهای دست ساختۀ خود، می توان در صحبت های اخیر برخی از مقامات امریکا نیز دنبال کرد. به عنوان مثال، مایک راجرز، رئیس کمیتۀ اطلاعات و امنیت مجلس نمایندگان آمریکا، در روز 5 دسامبر، طی کنفرانسی که از سوی المانیتور و دانشگاه جانز هاپکینز با عنوان «آمریکا، روسیه و خاور میانه» بر پا شده بود،  اعلام داشته بود: «من هرگز چنین تجمعی را از نیرو های القاعده ندیده بودم. ما چنین حضور گسترده ای از جنگجویان خارجی را – از ایالات شرقی سوریه گرفته تا مرز های غربی عراق – حتی در اوج جنگ عراق شاهد نبودیم. حال شما ممکن است فکر کنید که چرا من نگرانم. متحدین ما در جستجوی شرکای دیگری در منطقه اند.  ما با چنین تجمعی از القاعده روبه رو هستیم. سیستم خوبی هم برای این که شورشیان خوب را از بد تشخیص دهیم نداریم. این (وضعیت) پیش زمینۀ یک فاجعه است”.

شورشیان، بخش بزرگی از شمال و شرق سوریه را در دست دارند، ولی به همین دلایل قادر به ایجاد یک نیروی نظامی واحد نبوده اند، در نتیجه ارتش رژیم اسد هم فرصت یافته که طی هفته های گذشته به حملاتی تلافی جویانه دست بزند که مورد اخیر آن حملۀ روز یکشنبه 15 دسامبر به «حلب» بوده است.

ارتش اسد که از طرف چریک های حزب الله لبنان، جنگجویان شیعۀ عراقی و البته استالینیست ها پشتیبانی می شود، برخی شهرک ها و مناطق حومۀ شهر دمشق و مهم ترین بزرگراهی را که شمال پایتخت را به شهر مرکزی «حمص» متصل می کند، مجدداً پس گرفته اند.

نتیجۀ درگیری ها میان رژیم سرمایه داری ارتجاعی اسد، شورشیان تندروی سلفی و سنی مورد حمایت غرب یا القاعده ای های خارج از حیطۀ کنترل آن، تحمیل حجم بالایی از فلاکت به اکثریت مردم و به ویژه طبقۀ کارگر بوده است. طبق آمارهای بیش از حد خوش بینانۀ «دیده بان حقوق بشر سوریه»، طی این جنگ داخلی که دو سال نیم به طول انجامیده، بیش از 125 هزار نفر کشته شده اند و ده ها میلیارد دلار خسارت برجای مانده است، و 2 میلیون نفر به کشورهای دیگر پناهنده شده اند.

بنا به برآورد کارشناسان «سازمان ملل متحد»، تا پایان سال ۲۰۱۴ ، نزدیک ۳ / ۹ میلیون نفر در داخل سوریه و حدود ۸ / ۶ میلیون نفر در کشورهای همسایه، به یاری‌ های بین‌ المللی نیاز خواهند داشت. فاجعه آمیز بودن این ارقام زمانی بهتر درک می شود که بدانیم جمعیت سوریه حدود ۲۲ میلیون نفر است.

«سازمان تغذیۀ جهانی»، اوضاع سوریه را  «وخیم ‌ترین بحران انسانی دهه ‌های اخیر» دانسته و اعلام کرده است که حدود نیمی از جمعیت سوریه در مرز گرسنگی قرار دارند و حدود یک سوم مردم به طور مبرم و فوری به کمک غذایی نیازمند هستند.

طبق گزارشی که روز دوشنبه (۱۶ دسامبر) از سوی «کمیتۀ نجات بین‌ المللی» ارائه شد، مردم سوریه از کمبود نیازهای اولیۀ معیشتی در رنج هستند: قیمت نان از زمان آغاز جنگ داخلی، ۶ برابر شده است، پتو به شدت نایاب است و قیمت آن در بازار برابر حقوق ماهانۀ یک کارمند است، آن هم در شرایطی که موج سرما منطقه را فراگرفته. در شهر «حوله»، مردمی که از درگیری‌ های خونین ماه‌ های گذشته جان سالم به در برده بودند، اکنون گرفتار سرمای شدید هستند. در این شهر زمین زیر ۱۵ سانتیمتر برف پوشیده شده. قیمت بنزین و مواد غذایی به شدت بالا رفته است. در روزهای اخیر چندین نفر از اهالی فقیر و محروم شهر، از سرما تلف شده‌ اند.

در این جا باز این پرسش مهم و اجتناب ناپذیر پیش می آید که مارکسیست های انقلابی وظیفه دارند چه موضع و خطی را تبلیغ و عملی کنند. با توجه به تحولات اخیر در ارتباط با سوریه، شما را به مطلبی ارجاع می دهیم که مدتی قبل با عنوان «بحران کنونی سوریه: بررسی تاریخی تکامل بورژوازی و نقش امپریالیزم» منتشر نموده بودیم:

 HYPERLINK “http://militaant.com/?p=2917” http://militaant.com/?p=2917

 

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران