گزارشی از آکسیون اعتراضی علیه فاشیسم و در حمایت از پناهندگان در شهر آخن (آلمان)

نظام سرمایه داری جهانی طی چند سال گذشته به عمیق ترین بحران در تمامی وجوه اقتصادی-اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک درغلتیده است، و در تقلا برای حفظ خود، هر روز ابعاد حمله به حقوق طبقۀ کارگر را با کاهش دستمزدهای واقعی، افزایش سن بازنشستگی، بیکارسازی وسیع، سرکوب اعتصابات و اعتراضات، استثمار نیروی کار مهاجر، ایجاد تفرقه و نزاع در میان طبقۀ کارگر بر محور مسألۀ نژاد و ملیت و نظایر این ها، گسترده تر می سازد؛ در واقع طی چند سال گذشته ما به وضوح شاهد تشدید واکنش طبقۀ کارگر و مبارزۀ طبقاتی در سرتاسر جهان بوده ایم.

اعتراضات و خیزش های انفجاری در سطح جهانی به تغییراتی جدّی در روحیۀ طبقاتی- چه از نقطه نظر بورژوازی و چه پرولتاریا- منجر شده است. روشن است که این پروسۀ تاریخی، بورژوازی را از ترس انقلاب کارگری، به سمت واکنش تمام و کمال می کشاند و به همین دلیل است که در بسیاری از کشورها (از جمله آلمان) به دلیل غیبت یک خط رهبری انقلابی و رادیکال، در کمال تأسف فعالیت های فاشیستی، نژادپرستانه و گرایش های ارتجاعی و واپسگرا و به طور خلاصه گردش به راست، رو به گسترش بوده است.

در واکنش به فعالیت های فاشیستی و نژادپرستانه در کشور آلمان و همین طور سیاست راست و ارتجاعی حکومت این کشور در قبال مسألۀ پناهندگی (مانند عدم حق کار و مسکن آزاد- به جای کمپ های پناهندگی- طولانی تر کردن روال اداری دادگاه های پناهندگی، ارائۀ کوپن به جای کمک های نقدی به پناهجویان و برخوردهای تبعیض آمیز نژادی با آنان)، آکسیونی سراسری (در شهرهای برلین، هامبورگ، آخن و …) به راه افتاده است.

رفیق بهروز رضوانی از طرف «شبکۀ همبستگی کارگری» با در دست داشتن پلاکاردهایی که روی آن شعارهای «نه به اعدام!»، «حق ماندن برای همه» و «حق مسکن آزاد و حق کار برای پناهجویان» به آلمانی نقش بسته بود، و همین طور پوسترهایی از شاهرخ زمانی و رضا شهابی با شعارهای «کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد، باید گردد!» و «کارگران ایران تنها نیستند!»، در آکسیون شهر آخن شرکت نمود؛ در گزارش رفیق بهروز رضوانی از آکسیون آمده است که:

بهروز ۲

«روز شنبه، دوم نوامبر، به فراخوان سازمان جوانان چپ در شهر آخن، اعتراضاتی در حمایت از آکسیون سراسری آلمان شکل گرفت. ساعت 15:30 در محل “الیزن برونن” گردهمایی آغاز شد. پس از سخنرانی “اندره هونکو” نمایندۀ حزب چپ در پارلمان اروپا، و رفیق “کریس” از “جوانان چپ” در حمایت از آکسیون سراسری با نام “با علل پناهندگی مبارزه کنیم، نه با خود پناهندگان”، طبق برنامه شروع به راهپیمایی به سمت خیابان های دیگر شهر کردیم.

بهروز ۳

حدود ساعت 16، چند ده نفر از فاشیست ها به همراه یک بنر سفید رنگ به زبان آلمانی‌- یونانی و آرم حزب فاشیستی “سپیده دم طلایی”، به ما حمله ور شدند. این همان حزب نئونازی است که چندی پیش یکی از فعالین چپ یونان را با نام “پاولوس فیسس” به قتل رسانده و موجی از خشم را به وجود آورده بود. این چند ده نفر متعلق به یک گروه ضربتی فاشیستی، متشکل از 20 ارگان، با نام FNS (شبکۀ آزاد جنوب) هستند که در ایالت جنوبی آلمان با وجود ممنوعیت قانونی، فعال می باشند. روی بنر آن ها این جمله آمده بود که “راه حل یونان، یک حزب فاشیستی است”.

بهروز ۴

در این جا بود که آن ها با حملۀ فیزیکی به پرچم داران صف اول ما، درگیری را آغاز کردند. در همین زمان از چپ و راست افراد فاشیست به ما یورش آوردند. ما حالت تدافعی گرفتیم و به این ترتیب حدود دو سه یا دقیقه، زد و خورد صورت گرفت تا پرچم را حفظ کنیم. سپس پلیس وارد عمل شد تا مانع زد و خورد شود. دور اول درگیری تمام شد. منتها پلیس اجازۀ راهپیمایی را به ما نمی داد. در نتیجه توقف ما در این محل دو ساعت و نیم طول کشید. در این مدت، دو بار دیگر فاشیست ها تلاش کردند که حمله کنند. در یک مورد پلیس از اسپری فلفل استفاده کرد که منجر به آسیب رفقای ما نیز شد. خواستۀ ما از پلیس این بود که اولاً باید بدون استثنا پرچم فاشیست ها را جمع کند، حتی اگر لازم باشد که ما چندین روز در این جا بمانیم، و ثانیاً نام و مشخصات این دستگیرشدگان را عمومی و علنی کند.

بهروز۱

ساعت 18:30 بالأخره با فشار ما، پلیس پرچم فاشیست ها را جمع و آن ها را پراکنده کرد. ما راهپیمایی را مجدداً به سمت میدان “سیناگوگ” (محل کلیسای یهودیان که در کنار آن افراطی های راست یا «هولیگان»ها برای تحقیر یهودیان کافه و بار درست کرده اند) آغاز کردیم.

در این لحظه بود که حدود 40 یا 50 نفر از آن ها از بار بیرون ریختند و بطری های شیشه ای مشروب خود را به سمت ما پرتاب کردند. در این محل نیز با آن ها درگیر شدیم، و یک نفر از فاشیست ها را به شدّت مضروب کردیم.

پس از عبور از دو سه خیابان، به سمت ایستگاه مرکزی قطار برای قرائت قطعنامۀ پایانی حرکت کردیم. علت انتخاب محل مذکور این بود که پناهجویان از این ایستگاه وارد آلمان می شوند و پلیس با آن ها همواره برخوردی تحقیرآمیز- به شکل تفتیش بدنی و اهانت- دارد.

پس از قرائت قطعنامه، تظاهرات به پایان رسید. بسیاری از اعتراض کنندگان به سمت “آتونوم سنتروم”، محل جمع شدن رفقای “آنتی فا”، رفتند. در همین موقع بود که دوباره “هولگان” ها دوباره ما را تحریک به زد و خورد کردند که البته دخالت پلیس، مانع آن ها شد.

متأسفانه این بار نیروهای درگیر در آکسیون اعتراضی علیه فاشیست ها، نسبت به قبل کاهش نشان می دادند. به علاوه با وجود جمعیت حدوداً 2500 نفرۀ جامعۀ ایرانیان ساکن آخن، تنها 3 نفر ایرانی در این تظاهرات شرکت داشتند که این امر نشانۀ بی اعتنایی آن ها نسبت به مسألۀ پناهندگی و مسألۀ رشد گرایش های راسیستی است. البته در آکسیون های دیگر هم تاکنون بیش از 10 نفر ایرانی شرکت نداشته اند»

همان طور که اشاره شد، در غیاب یک نیروی انقلابی و سازمان یافتۀ کمونیستی، از یک سو مبارزات و اعتراضات پس از چندی محکوم به شکست می شوند و از سوی دیگر، به موازات آن، گردش به راست تقویت می گردد. اعتراض به سیاست های راست و نژادپرستانه علیه کارگران مهاجر و پناهجویان، جزئی لاینفک از مبارزات مارکسیست های انقلابی و کارگران پیشرو است، منتها این اعتراضات باید به طور مداوم، در سطح وسیع تر، با هماهنگی و کاربرد ابتکار عمل های بیشتری برای فشار به سرمایه داری، خنثی کردن گرایش های راست و وادار کردن آن ها به عقب نشینی صورت بگیرند. در شرایط کنونی که سازمان ها و گروه های چپ و مترقی در نهایت انشقاق، پراکندگی و ضعف به سر می برند، این اِعمال فشار عملی نخواهد بود مگر با «اتحاد عمل» گسترده میان تمامی این نیروها حول حمایت از تمامی زندانیان سیاسی، پناهجویان و اعتراض به اعدام به عنوان مطالباتی مشترک.

به علاوه حقیقتی که تاریخ به بهای شکست های خونین فروان به ما نشان می دهد، این است که دوره های بحران سرمایه داری، فارغ از شدّت و عمق آن، به تنهایی برای ایجاد و حفظ آگاهی و دستاوردهای انقلابی در جنبش پرولتری کافی نیستند. تعمیق بحران سرمایه داری در حوزه های مختلفِ اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک، تنها می تواند به بلوغ شرایط عینی مبارزۀ انقلابی طبقۀ کارگر یاری رساند. اما این موضوع به تنهایی برای پیشرفت در مبارزۀ انقلابی کفایت نمی کند. مبارزه علیه سرمایه داری تنها زمانی می تواند موفقیت آمیز باشد که شرایط ذهنی انقلاب به موازات بلوغ شرایط عینی انقلاب پیش برود. پیشرفت در شرایط ذهنی انقلاب، نمی تواند محصول مستقیم و بلاواسطۀ اعتراضات و شورش های خودانگیخته، پراکنده و مقطعی در جنبش های توده ای باشد. ارتقای سطح آگاهی انقلابی و سازمان طبقۀ کارگر تنها می تواند از دل فعالیت سازمانی مصمم، جدی و بابرنامه در درون طبقۀ کارگر و بر پایۀ بخش پیشتاز این طبقه بیرون بیاید. بنابراین از همین امروز تدارک در راه ساختن حزب پیشتاز انقلابی کارگران، برای ایجاد یک خط انقلابی در جامعه و سازماندهی حول آن، در دستور روز تمامی مارکسیست های انقلابی قرار می گیرد.

شبکۀ همبستگی کارگری

7 نوامبر 2013 (16 آبان 1392)

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران