شکوائیه از حزب کمونیست کارگری ایران
اینجانب ناصر احمدی عضو اخراج شده از حزب کمونیست کارگری، در زمان عضویتم در این حزب، بنا به فراخوان مالی جهت راه اندازی تلویزیون ۲۴ ساعتۀ این حزب، همۀ اندوختۀ مالی خود را که حاصل صرفه جویی در تمامی موارد معیشت- از جمله حتی خورد و خوراک- در طی مدتی طولانی بود، به عنوان قرض در اختیار این حزب قرار دادم. در آن مقطع من چنین حزبی را به راستی مرتبط به جنبش، و خود را در برابر آن، فردی از یک خانوادۀ سیاسی می پنداشتم؛ یعنی به آن معنا که می توانیم از روی اعتماد، کمک های متقابلی به خانوادۀ تشکیلاتی خود داشته باشیم تا شاید قدمی در پیشبرد اهداف جنبش انقلابی برداشته شود. اکنون موضوع برای من ایجاد یک تلویزیون بی بار و خاصیت، غیر سیاسی و منعکس کنندۀ «شو»های بورژوایی به جای وعده های پیشین آن ها به ما نیست. این تلویزیون هرچه هست، برای صاحبانش محترم و برای من بلاموضوع است. مسألۀ اصلی من این است که در آن مقطع، از من به عنوان عضوی در تشکیلات مذکور تنها طی یک قلم (در چند نوبت) مجموعاً مبلغ ۵۰ هزار کرون نروژ- به عنوان قرضی که در هر زمان بنا به خواست من عودت داده خواهد شد- اخذ گردید، و سپس مرا از این حزب بدون بازپس دادنِ دست کمِ همین یک مورد قرض، به دلیل ابراز نظر اخراج کردند! باید پرسید چرا من برای آن حزب عضوی مطلوب به شمار نمی رفتم، اما پول هایم مطلوب بود؟ در مناسبات سرمایه دارانه، معنی مشخص این اقدام، استثمار است؛ این حزب، مرا استثمار کرده است و من به این دلیل، نه نزد دادگاه های حقوقی بورژوایی، بلکه رو به جنبش طبقۀ کارگر از این حزب شکایت دارم. من خواهان بازپس گیری طلب مالی خود از حزب کمونیست کارگری هستم و اعلام می کنم که این مبلغ باید تمام و کمال به جنبش کارگری تعلق گیرد. از نظر من تقویت توان های جنبش کارگری صدها برابر با اهمیت تر از تلویزیون حزب کمونیست کارگری است. آن ها برای تأمین هزینه های تلویزیون خود، مجراهای مختلفی سراغ دارند؛ اما جنبش کارگری مجرایی به جز کمک از سوی نیروهای متعلق به خود ندارد. همان طور که اشاره کردم، من در دورۀ عضویتم در این حزب، بنا به این تصور اشتباه که حزب مذکور ربطی به جنبش کارگری و سوسیالیستی دارد، مبلغی را که باید مستقیماً در اختیار جنبش قرار می دادم، در اختیار حزب کمونیست کارگری قرار دادم، اما بعدها متوجه شدم اتفاقاً برعکس، اساس و ماهیت این حزب در تقابل با این جنبش است؛ اینجانب ناصر احمدی اعلام می کنم که این مبلغ متعلق به جنبش کارگری است و از این پس من دیگر خود را نه طلبکار، بلکه پیگیر بازپسگیری این مبلغ جهت کمک به رفع نیازهای جنبش کارگری می دانم. جنبش کارگری شاهد این روند و بهترین داور خواهد بود که چگونه حزبی با نام کارگر و کمونیست، به بهانۀ جنبش کارگری مبالغی را به نفع خویش به چنگ می آورد و صرف هزینه هایی مربوط به منافع حزبی خود، به جای جنبش کارگری می کند. چگونه کسانی مانند من را به بهانه های مختلف، از جمله راه اندازی تلویزیون استثمار می نماید. اینجانب تا بازپسگیری آخرین ریال از این وامی که در اختیار حزب کمونیست کارگری قرار داده ام و تا صرف آخرین ریال آن در راستای نیازهای جنبشی که خود را به آن متعلق می دانم، از این تلاش باز نخواهم ایستاد. از همۀ دوستان با تجربه ای مشابه من در این حزب و یا خارج از این حزب، تقاضا دارم در این هدف مرا یاری کنند. رفقای صادق بسیاری هستند که منفعت جنبش را در مسکوت گذاشتن چنین برخوردهای شنیعی از سوی چنین احزاب خودساخته و مافیایی می دانند؛ اما به شخصه معتقدم که برعکس، باید تمامی این انحرافاتی را که به نام جنبش کارگری و کمونیستی، ولی تماماً علیه آن ها صورت می گیرد، افشا نمود.
از سایت های اینترنتی که این شکوائیه را منعکس می کنند، تشکر می کنم و برای سایت هایی که به دلایل دلبخواهی آن را سانسور و از انعکاس آن امتناع می کنند، عمیقاً متأسفم.
(رونوشت به: سایت های آزادی بیان، میلیتانت، و روزنه)
ناصر احمدی
۲۵ اکتبر ۲۰۱۳