نقد به مصاحبه مصطفی صابر با رادیو پیام در مورد جنگ: بحث آزاد فیسبوک

از میلیتانت شماره ۶۴

این بحث مصطفی صابر درست در زمانی که دیگر شانس حمله نظامی امریکا به سوریه به کلی کاهش پیدا کرد، تنها با هدف سفید کاری تمایلات اولترا راست اخیر حزب کمونیست کارگری است. چکیده و حرف حساب حزب کمونیست کارگری تا قبل از وضعیت کنونی که احتمال جنگ بسیار کاهش پیدا کرده این بود که یک انقلاب در سوریه شده است، یک اسلام سیاسی در یکسو و رژیم دیکتاتور اسد که آن هم در واقع در همان کاتاگوری اسلام سیاسی قرار دارد در طرف مقابل وجود دارد که مانع ادامه انقلاب سوریه شده است. حال این مانع یعنی اسد باید برود تا راه انقلاب باز شود، یا انقلاب از بن بست خارج شود تا به این ترتیب اپوزسیون القائده ای هم از بین بروند. در این کلی گویی نیرویی که باید اسد را از بین ببرد محو و ناپیدا است. یعنی قضیه این است که یک انقلاب رخ داده اما اسد مانع آن شده است، حالا اسد اگر برود انقلاب تداوم پیدا میکند

مضحک تر و سطحی تر از این تحلیل را حتا نمیتوان در تاکسی و صف سبزی فروشی شنید. این رهنمود نامحسوس حمید تقوایی بود به آمریکا و نیروهای غربی برای حل تکلیف سوریه. ( رجوع شود به مصاحبه حمید تقوایی از دقیقه 17 به بعد در همین رادیو پیام). حمید تقوایی از غرب دعوت میکند که برای برداشتن اسد دخالت کنند. این عمق نگاه این جریان راست به مفهوم انقلاب است. تو گویی یک نیروی ماورایی به جای خود انقلاب باید اسد را بردارد تا بعد راه انقلاب باز شود که در آنصورت دیگر معلوم نیست اصلا چرا باید انقلاب شود وقتی که اسد برداشته شد!!

این سیاست راست نمی توانست با صراحت بیشتر از این از حمله نظامی آمریکا به سوریه دفاع کند تا زمانی که خیال لیدرهای حزب کمونیست کارگری با شلیک اولین موشک به سوریه راحت شود که در اینصورت محققا صراحتشان در دفاع از جنگ بیشتر از این می شد. در این مرحله کار مثلا حمید تقوایی غور و لُند به امپریالیزم است که آنها میخواهند اسد را تنبیه کنند و نه سرنگون! و بعد با تاکیدات پشت سر هم ( دقیقا مانند همین بحث صابر در این مصاحبه) که اسد باید برود، صورت مسئله را به کلی به رژیم چنج و یا سقوط حکومت و نه دولت سرمایه داری تغییر می دهد.

در همه کلی گویی های این مصاحبه مصطفی صابر که در واقع به صورت آشکار در تناقض با اعلام انقلاب سوریه که تا همین الان هم بر سر آن ادعا هستند می باشد، در واقع رفتن اسد را برای هرچیز یک مرحله مقدم و بقیه موارد ( حتا انقلاب یا ادامه آن) را تاخر بر آن میداند. حزب کمونیست کارگری با درک خود از انقلاب که فراتر از انقلاب مخملی نیست حتا از درک این موضوع نیز عاجز است که رفتن و برداشتن اسد هم نه موضوعی ماورایی یا خارج از معادلات درونی خود سوریه که نتیجه یک انقلاب در داخل سوریه است وگرنه اساسا نیازی به انقلاب نخواهد بود و به راستی این متفکران نابغهبر اساس کدام فعل و انفعالات در سوریه انقلاب کشف کردند و خواهان رفتن اسد به جز مسیر همان انقلاب اند!؟ 

اکنون که حزب کمونیست کارگری از حمله آمریکا به سوریه نا امید شده ناچار است در سری مصاحبه و نوشتجات تازه ای مواضع تا کنونی خود را ماستمالی کند، غافل از اینکه آن مواضع چنان راست و حتا عقب تر از لیبرالی است که با این کلی گویی های مصطفی صابر و امثالهم ترمیم نخواهد شد.

 کلی گویی های مصطفی صابر در این مصاحبه کمترین ربطی به عنوان مصاحبه نداشت و با اینکه پرسش های اساسی و مهمی در مقابل او نظیرچه نیرویی باید اسد را برداردگذاشته می شد اما او باز با کلی گویی دیگری کلی گویی قبلی را تکمیل می کرد.

برای بیان نظریاتی که صابر در این مصاحبه طرح کرد نه تنها لازم نیست کمونیست بود که حتا یک سوسیال دمکرات هم جرات ندارد به این شلختگی وارد چنین کلی گویی هایی شود. صابر بسیار آماتور و ناشیانه گرایش اصلی و مهمترین گرایشی که تا کنون مانع وقوع جنگ شد را به سادگی به تمسخر می گیرد. تو گویی گرایش ضد جنگی که در سراسر دنیا خِفت امپریالیزم را گرفته و تا کنون نگذاشته آنها وارد جنگ تازه ای شوند، تحت عنوان ضد امپریالیست ها، آن چیزی است که کینه شدیدی در رهبران حزب کمونیست کارگری ایجاد کرده است. مصطفی صابر گرایش ضد جنگ را به تمسخر می گیرد اما در مقابل اینکه چگونه باید مانع جنگ شد هم چیزی برای گفتن ندارد به جز آن که مدام بگوید اسد باید برود“!! او نمی فهمد رفتن اسد اگر نتیجه یک انقلاب داخلی نباشد به معنی حفظ دولت سرمایه داری در سوریه و در مهمترین وضعیت جایگزینی اسد با کسی مشابه خود او است. دانش سطحی مصطفی صابر به او اجازه درک این مهم را نمی دهد که رفتن اسد با وسیله جنگ امپریالیستی به معنی عقب زدن رادیکالیزم به منظور نابودی هر نطفه ای است که قرار است انقلاب را شکل دهد و در نتیجه هر دخالت گری کمونیستی در سوریه نمی تواند و مطلقا نمیتواند جدا از تقابل با جنگ امپریالیستی و محکوم کردن آن باشد. صابر کلامی در محکومیت جنگ علیه سوریه و مخالفت با این ابزار برای رفتن اسدبیان نمی کند و تصور میکند قرار است یک انتخابات دمکراتیک در دنیا صورت گیرد که باید به مردم گفت که بروند بگویند بس است این وضعیت و بس است این کارها“!! و بعد قال قضیه کَنده شود و بس شود این کارها!! حال اگر هزاران نفر در سراسر جهان وارد اعتراضات ضد جنگ شوند، از نظر صابر مفهوم بس است این کارهارا نمی دهد و در واقع مورد سرزنش قرار می گیرد که این ها ضد امپریالیست هستند.

نقد کل حزب کمونیست کارگری به گرایشات ضد امپریالیست مادام که نتواند حلقه واسطی شود برای برجسته کردن آنتی کاپیتالیزم، در واقع ممکن نیست بتواند از مدار دفاع از امپریالیزم خارج شود، حتا اگر برخی از اعضای حزب کمونیست کارگری این را نخواهند. برای برجسته کردن هدف آنتی کاپیتالیستی تا جایی که به جنگ بر می گردد دقیقا همان موضوعی است که امیر پیام به عنوام پرسش جلوی مصطفی صابر میگذارد و آنهم در مورد تاکتیک لنین در این مورد است که سر سوزنی با وضعیت این دوره تغییر نکرده است. تاکتیکی که می گوید اسلحه ها را به سمت حکومت های طرف جنگ بچرخانید. از این سیاست انقلابی تاکتیک جبهه سوم استنتاج می شود که نقدا با اعتراضات وسیع ضد جنگ در سراسر جهان شکل گرفته است و دقیقا همین هم باعث عقب نشینی امپریالیزم از شعله ورکردن آتش جنگ شده است، و این دقیقا همان چیزی است که حسابی کفر رهبران حزب کمونیست کارگری را درآورده چون آنها به سقوط اسد توسط امپریالیزم به عنوان مقدمه تغییر رژیم جمهوری اسلامی به همین سبک بسیار امید بسته اند و باز چون که تنها شانس پروژه حزب و قدرت سیاسیآنها از همین مسیر است.

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران