موضع مارکسیست های انقلابی افغانستان در قبال اواکراین

علل جنگ اوکراین چیست؟

– جنگ در اوکراین، نتیجه‌ی تضاد منافع دول سرمایه‌داری امپریالیستی روسیه، امریکا و کشور های اروپایی است. پس از فروپاشی دولت منحط کارگری شوروی، امپریالیسم امریکا، دیوانه‌وار در جهت چور و چپاول منابع انرژی و مواد اولیه‌‌ی کشورهای جهان لشکر کشید. از افغانستان گرفته تا عراق، لیبی و سوریه. از سوی دیگر اقدامات متعددی در جهت گسترش سازمان جنایتکار ناتو به عمل آمد. این در حالی بود که دولت سرمایه‌داری روسیه با رهبری ولادیمیرپوتین با جمع و جور کردن خویش، آماده‌ی پنجه در پنجه‌شدن با غرب امپریالیستی به رهبری امریکا شد تا قسمن بتواند در چور و چپاول توده های وسیع تر از روسیه باشد. جنگ اوکرائین، اوج تضاد منافع امپریالیسم امریکا و غرب در برابر امپریالیسم و‌سرمایه داری مافیایی نوپای روسیه‌ را به نمایش گذاشت.

روسیه‌ی سرمایه‌داری مافیایی به همان اندازه برای کارگران روسیه و‌ جهان زهری و مهلک است، به همان اندازه که کشورهای امپریالیست در غرب چون امریکا و متحدین اروپایی آن است.

پس مارکسیست های انقلابی تاکید می‌کنند که برای رویارویی با یک جنایتکار نمی‌شود از جنایت‌کار دیگر حمایت کرد. باید راه سومی، که همانا تدارک و رهبری‌‌ انقلابات توسط طبقه‌ی کارگر است، را مطرح و در دستور کار قرار دا‌د.

-دیدگاه مارکسیست های انقلابی در قبال جنگ چیست؟

– در عصر احتضار سرمایه‌داری جهانی، جنگ، یا می‌تواند امپریالیستی باشد، یا می‌تواند طبقاتی باشد. همه‌ی جنگ‌های دیگر نیز در ذیل این رویارویی قرار می‌گیرد. مارکسیست‌های انقلابی قبل از هرگونه ابراز عقیده در قبال جنگی، ابتدا باید صف‌های دو طرف جنگ را شناسایی کنند؛ کی‌ در مقابل کی؟ کدام طبقه در مقابل کدام طبقه؟ جنگ بین‌البینی کدام طبقه برای استثمار کدام طبقه؟ این پرسش‌هایی است که هر مارکسیست باید نخست پاسخش را دریابد. و سپس می‌تواند در قبال جنگی موضع اتخاذ کند.

همانگونه که مارکسیست‌ها، همواره لشکرکشی‌های یک امپرتوری بر امپراتوری دیگر و یا تغییر یک رژیم به رژیم دیگر دل‌بخواه امپریالیستی را در گذشته بی‌ربط به مردمان زحمتکش کشورها دانسته، اکنون نیز بر این باور اند که جنگ‌های امپریالیستی هیچ نفعی برای توده‌ها در بر ندارد. همانگونه که در جنگ‌ اوکرائین، توده‌های کارگر و زحمتکش نه‌تنها طرف جنگ نیستند، و نه‌تنها نفعی در این جنگ ندارند، بلکه نیز قربانی درجه‌یک این جنگ محسوب می‌شوند. هر یک از طرفین پیروز، غارت‌گری بیش نخواهد بود.

جنگ‌های امپریالیستی صرفاً برای منافع اقلیت‌های حاکم براه انداخته می‌شوند، و جنگ‌هایی است بی‌ریشه و فلاکت‌ساز. مارکسیست ها، جنگ های طبقاتی را از بزرگترین و درشت‌ترین جنگ‌های تاریخ بشری که مسبب متحول شدن کل سرنوشت انسان‌های جوامع شده را به‌عنوان جنگ برای‌ رهایی و پیشرفت کل جوامع بشری می‌دانند و بر آن باور دارند. از آن جهت، که در جنگ‌های طبقاتی، مردم زحمتکش طرف اصلی جنگ اند و طرف دیگر طبقه‌ی اقلیت ستمگر حاکم.

جنبش کارگری جهانی به‌ناجار به جنگ طبقاتی کشانده می‌شود تا دست سرمایه‌داری و امپریالیسم را از این ستم‌های عدیده کوتاه کند. همان گونه که جنگ‌های طبقاتی گذشته نظام های ماقبل سرمایه‌داری را به‌زیر کشید این جنگ طبقاتی کارگران که با تجربه غنی بین المللی در نهایت کل نظام سرمایه‌داری و‌ یوغ امپریالیسم را به‌زیر می‌کشد.

– جنبش‌های کارگری جهان از جنگ‌هایی همانند جنگ روسیه و اوکراین چه تجربیاتی کسب کرده اند؟

– جنگ‌های امپریالیستی طی چند قرن اخیر به مراتب رُخ داده است. ماهیت این جنگ‌ها برای توده‌های کارگر و مارکسیست‌ها مشخص باید باشد. تا زمانی‌که جنبش‌های کارگری کشورهای درگیر جنگ، اقدام به براندازی نظام‌های سرمایه‌داری و جنگ‌افروز شان نکنند، جنگ به نحوی ادامه خواهد یافت. این جنگ‌های امپریالیستی فقط به‌دست جنبش‌های کارگری و در اثر انقلاب کارگری سوسیالیستی می‌تواند برای همیشه متوقف شود.

– مارکسیست های انقلابی افغانستان چه دیدگاهی را در قبال جنگ روسیه و اوکراین اتحاذ می‌کنند؟

– مارکسیست‌های انقلابی افغانستان نیز مانند مارکسیست‌های انقلاب سراسر جهان، این جنگ را محکوم می‌نماید. این یک جنگ امپریالیستی میان دو نیروی مرتجع امپریالیستی است. و یگانه راه حل برای حل این بحران جنگ، انقلابات سوسیالیستی  توسط کارگران و زحمتکشان در کشورهای درگیر جنگ است.

– تاثیرات این جنگ بر کشورهای جهان بخصوص بر کارگران جهان و کارگران افغانستان چیست؟

– تأثیرات مخرب این جنگ از آغاز آن کاملا روشن است: کارگران و زحمتکشان کشورهای درگیر جنگ قربانی درجه اول این جنگ‌هاست. با آغاز جنگ، از یکسو کارخانه‌های بی‌شمار از کار باز ایستاد، و اینطوری موجی از کارگران بیکار و مهاجر سر هم شد که به‌خودی خود بزرگترین اثرات منفی این جنگ است. از سوی دیگر با نواخته‌شدن سرود ناسیونالیسم و شوونیسم توسط دولت‌های امپریالیستی، اتحاد کارگری به شدت صدمه دید. کارگران مهاجر افغانستانی نیز که در اروپا به‌سر می‌بردند، پس از ورود سیلی از مهاجران اوکراینی به اروپا، توسط نظام‌های سرمایه‌داری آن کشورها به گونه‌های مختلف از کار بیکار شدند و یا از آن کشورها به نحوی اخراج شدند و‌ یا به گونه‌ای امورات پناهنده‌گی شان به تعویق افتاد و در داخل افغانستان که رژیم طالبان در راس قدرت قرار گرفت با افزایش بهای مواد اولیه که در سراسر جهان سعود بی‌پیشنه داشته، آنچه که سازمان ملل گفت نیز ضربات بزرگ روی دوش کارگران و زحمتکشان و قشر بزرگ بی‌کار افغانستان وارد گردید. که این رژیم حاکم نمی‌تواند این شرایط را برنامه‌ریزی کند. از طرف دیگر دیده شد که در کشورهای همسایه افغانستان از جمله پاکستان و ایران قیمت‌های مواد اولیه افزایش یافپ که سبب انزجار و خیزش‌های توده‌ای را در ایران و پاکستان شاهد بودیم و گذشته از آن بحران‌های جهان سرمایه‌داری فراتر رفت و در کشور سریلانکا خیزش‌های توده‌ای باعث شد تا توده‌های با رژیم سرمایه‌داری ان کشور رویارویی کنند و رییس جمهور را فراری و اراکین رژیم سریلانکا را به‌زیر بکشند.

این است وضعیت بحرانی سرمایه‌داری و امپریالیسم که کارگران و زحمتکشان سراسر جهان را به ستوه آورده، که تشدید طغیان‌های جنبش کارگری جهانی را در آینده‌ی نزدیک شاهد خواهیم بود.

-موضع شما در قبال جریاناتی که خود را چپ می‌خوانند و خواهان جنگ به نفع روسیه هستند چیست؟ به‌شمول بعضی جریان های تروتسکیستی که خواسته اند این جنگ را به نحوی محکوم کنند اما بیشتر به نفع روسیه سخن زده اند؟

– این جنگ، پرده از روی بسیاری از احزاب با پوشش کمونیستی برداشت. بسیاری از احزاب ظاهرا کمونیستی و سوسیالیستی و مارکسیستی با ژست‌های سرخ و انقلابی، در این جنگ از دولت سرمایه‌داری امپریالیستی روسیه اعلام حمایت کردند. در حالی‌که نه‌تنها این جنگ ربطی به طبقه‌‌ کارگر نداشت، بلکه جنبش کارگری در جهان به شدت از این جنگ صدمه دید، بدون اینکه طرفی در جنگ باشد. یک مارکسیست نمی‌تواند بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند. انتخاب بد، برای بدتر شدن آن، فرصت مناسبی پدید می‌آورد. ما مارکسیست‌های انقلابی فقط از یک جنگ طبقاتی که رهایی طبقه‌ی تحت ستم را به‌دنبال داشته باشد، حمایت می‌کنیم.

جریانات چپ سنتی که فعلاً بیشتر از آدرس استالینیست‌ها و مائویست‌ها و حتا بعضی تروتسکیست‌های اغغال‌شده، از موازین مارکسیسم انقلابی و تجربه‌ی بلشویکی در برابر جنگ خواهان طلوع کردن یک دول گریبان گیر برای امپریالیسم امریکا است، که برای این طیف چپ‌ها روسیه‌ی فعلی و در بعضی اوقات چین بهترین گزینه است.

این طیف بی خبر از این است که جنبش کارگری جهانی امروز دیگر خواهان یک ابر امپریالیست دیگر برای رویارویی با امپریالیسم امریکا نیستند، بلکه این جنبش کارگری جهانی خواهان رویایی روی طبقه کارگر کشور ها علیه کل کشور های امپریالیستی بشمول روسیه و چین هستند. جنبش کارگری جهانی از تجربه سرشار انقلابی که بخصوص در یک صد سال اخیر هستند درک کردند که براندازی سرمایه‌داری کشور های شان اغاز مبارزه امپریالیستی را هم با امریکا هم با متحدین آن هم با روسیه ضد کارگر و چین ضد کارگر را دارا میباشد.

و  رویارویی روسیه با امپریالیسم امریکا و اروپا چیست؟

– موضع مشخص مارکسیست‌های انقلابی افغانستان در جنگ روسیه و اوکراین اینست که؛ این جنگ محکوم است، چون یک جنگ امپریالیستی است. و یک جنگ امپریالیستی نه‌تنها هیچ نفعی برای توده‌های کارگر  زحمتکش ندارد، بلکه،قربانی درجه یک این چنین جنگ‌ها نیز طبقه‌ی تحت ستم است. ما از کارگران و زحمتکشان این کشورها می‌خواهیم که سلاح‌شان را در برابر دولت‌های خودشان بگیرند. این جنگ را به جنگ طبقاتی تبدیل کنند و با برپایی انقلاب‌های سوسیالیستی در کشورهای خود، گلیم جنگ و بربریت را برای همیشه بردارند و با اتکا به انترناسیونالیسم کارگری، همسایه‌های خوب و مفید به همدیگر باشند.

در افغانستان و در همه‌ی کشورهای جهان، این وظیفه‌‌ی فوری وقتی عملی است که جنبش کارگری اقدام به تدارک و ساختن برنامه‌‌ی انقلابی از داخل مبارزات روزمره در سطح کارخانه و ارتباطات به‌وجود آمده با قشرهای مختلف اجتماع کنند. و هم چنان اقدام به آوردن این برنامه و راهبرد انقلابی در درون یک حزب پیشتاز انقلابی که همانا حزب‌لنینی شبیه بلشویکی است را در دستور کار قرار دهد.

  1. چون کنترل جهان امروزی دیگر از دست سرمایه‌داری دارد برون می‌شود و علت آن(ناتوانی بورژوازی از حل معضلات جهانی) هم به جنبش‌های کارگری جهانی بیش از پیش آشکار شده است. شرایط برای انقلاب و طغیان‌ها علیه رژیم‌های سرمایه‌داری و سفاک و امپریالیستی از امریکا گرفته، تا روسیه و چین، سریلانکا، پاکستان و ایران و افغانستان و آرژنتاین و سایر کشورها یکی پی دیگر فراهم می‌شود، باید جنبش کارگری جهانی در این چنین شرایط با حزب پیشتازی که هم در سطح ملی تدارک دیده می‌شود و هم حزب پیشتازی که در سطح بین‌المللی باید تدارک دیده شود در این طغیان‌ها باید دخالت‌های مستقیم و سازمان‌دهی‌شده داشته باشند.

نمونه‌ی روشنی از چنین طغیان‌ها و نارضایتی‌ها را همین چند روز قبل در سریلانکا به وضاحت دیدیم که توده‌های میلیونی با خود-انگیختگی از بحران سرمایه‌داری به جاده‌ها ریختند و تا تصرف قصر ریاست جمهوری سریلانکا پیش رفتند، اما در نبود یک حزب انقلابی و لنینی، حتا تا همین امروز هم نمی‌دانند که گام‌های بعدی را چگونه تعیین کنند. به ناچار این خود-انگیختگی توده‌ای سبب می‌شود که یک رژیم دیگر درون نظام سرمایه‌داری ناقص‌الخلقه و پوسیده سریلانکا شکل بگیرد.

بنابراین می‌شود نتیجه گرفت که مارکسیست‌های انقلابی باید همین اکنون تدارک و ساختن حزب پیشتاز انقلابی و دخالت در مبارزات عملی ضد سرمایه‌داری را با جنبش کارگری کشورها در دستور کار قرار دهند. اگر از بحران‌های موجود، احزاب پیشتاز انقلابی شبه بلشویکی و رهبری بلشویکی «که رهبری عملی جنبش کارگری بود» شکل بگیرد، دیگر سرمایه‌داری و امپریالیسمِ مفلوک‌شده نفس کشیده نمی‌توان به ناچار کل کشورهای جهان در تصرف جنبش کارگری جهان در می‌آید.

یادداشتهایی از رهبران انقلاب اکتبر در مورد جنگ:

لنین:

(“از دیدگاه مارکسیسم، یعنی از دیدگاه سوسیالیسم نوین علمی، موضوع اصلی در مورد هر بحثی به‌وسیله‌ی سوسیالیست‌ها در مورد ارزیابی چگونگی جنگ، و چگونگی برخورد با آن، این است: جنگ چگونه انجام می‌شود و کدام طبقات آنرا به صحنه آورده و هدایت می‌کنند. ما مارکسیست‌ها از آن دسته افرادی نیستیم که مخالف قسم‌خورده‌ی همه‌ی جنگ‌ها استند. ما می‌گوییم؛ هدف ما دست‌یافتن به نظام سوسیالستی جامعه است که با محو تقسیم بشریت به طبقات، با محو هرگونه استثمار انسان توسط انسان و (استثمار) ملت توسط ملت، به‌ناگزیر همانا احتمال بروز جنگ را از بین خواهد برد…

امروزه در اروپای غربی، و این روزها در روسیه نیز، هیچ چیزی بیش از ذکر نمونه‌ی جنگ‌های انقلابی، توده‌ها را فریب نمی‌دهد. جنگ داریم تا جنگ. ما باید به روشنی بدانیم که چه شرایط تاریخی سبب آغاز جنگ شده، کدام طبقات آن را به‌پا کرده اند، و به چه فرجامی می‌خواهند برسند. اگر اینها را ندانیم، همه‌ی حر‌ف‌های‌مان در باره‌ی جنگ، لزوماً سراسر بی‌هوده خواهد بود، و بیش از آنکه موضوع را روشن کند، خشم مان را دامن خواهد زد…

ما می‌گوییم: جنگی که توسط دولت‌های سرمایه‌داری به راه انداخته شده است فقط با انقلاب کارگری به پایان خواهد رسید…

سوسیال-وطن‌پرستان دنیا، به نظرشان دارند از کشورشان دفاع می‌کنند. آنها در اشتباه اند، آنها از منافع دسته‌یی از سرمایه‌داران در برابر دسته‌یی دیگر دفاع می‌کنند. ما انقلاب پرولتری را موعظه می‌کنیم…

کاری نمی‌توان کرد. جنگ را طبقات حاکم به‌اه انداخته اند. و تنها انقلاب طبقه کارگر می‌تواند پایانش دهد. اینکه بتوانید سریعا به صلح دست یابید یا نه، بستگی به سیر انقلاب دارد. هرچه حرف‌های احساساتی که می‌خواهند بگویند. هر قدر می‌خواهند به ما بگویند. بگذارید فورا جنگ را خاتمه دهیم. این کار بدون گسترش انقلاب عملی نیست. هنگامی‌که قدرت به دست شوراها بیفتند، سرمایه‌داران علیه ما به‌پا خواهند خاست.”)٭

٭ جنگ و انقلاب، لنین

تروتسکی:

(بورژوازی و مأمورین آن از مسأله‌ی جنگ، بیش از هر مسئله دیگر برای فریب‌دادن مردم استفاده می‌کنند. آنان این کار را از طریق کلی بافی، فورمول‌های عمومی، لغت‌پراگنی پر زرق و برق از قبیل؛ بی‌طرفی، امنیت جمعی. تسلیحات در راه دفاع از صلح، دفاع ملی و مبارزه با فاشیسم، و عباراتی از این قبیل انجام می‌دهند. همه‌ی این کلی‌بافی‌ها و لغت‌پراگنی‌ها، سرانجام فقط در یک حقیقت  خلاصه می‌شوند، و آن اینکه مسئله‌ی جنگ، یعنی سرنوشت مردم، در دست امپریالیست‌ها، اولیای حکومت آنان، سیاست و ژنرال‌های آن است. با تمام دوز و کلک‌ها و توطئه‌چینی‌هایی که آنان علیه مردم به‌کار می‌برند).٭

٭ برنامه‌ی انتقالی برای انقلاب سوسیالیستی، تروتسکی

گرایش مارکسیست های انقلابی افغانستان

سرطان ۱۴۰۱

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران