در مورد اختلاف نظرات کارگران در هفت تپه / مازیار رازی
در مورد اختلاف نظرات کارگران در هفت تپه*
طرح مطالبه اداره شورائی برخی از کارگران پیشرو در هفت تپه (از جمله اسماعیل بخشی) موجب شده تا آنها مورد انتقاد برخی از فعالین کارگری و حتی طرفداران نظام شورائی واقع شوند و یکی از این منتقدین نیز آقای علی نجاتی عضو هیئت مدیره سندیکاری کارگران نیشکر هفت تپه بوده است. این که برخی میگویند اسماعیل بخشی به طور ناگهانی صحبت از تشکیل شوراهای کارگری نموده ماحصل برداشتی ناصحیح از سخنان وی بوده و حتی اگر هم وی سخنی از تشکیل شوراها مینمود سخن وی نیز در این مقطع زمانی (پیش از شرایط اعتلای انقلابی) بی مورد است. چرا که تشکیل شوراها اقدامی نیست که توسط یک کارخانه، یک فرد یا گروه خاصی صورت گیرد بلکه اصولاً تشکیل شوراها یک عمل خودجوش و خودانگیخته است که در شرایط دوران اعتلای انقلابی پدید می آیند و صرفاً به یک محله یا کارخانه محدود نبوده، بلکه میتوانند در مقیاس شهر، استان و با صنوف مختلف به وجود آیند. بنابراین شوراهای کارگری که هدف نهاییاش تسخیر قدرت سیاسی است در شرایطی که تسلط حکام و دولتمردان بر اداره امور کشور تنزل یافته و متعاقباً در سطوح مختلف اعتراضات و اعتصابات گستردهای صورت گرفته ـ تا جایی که توده های میلیونی به خیابان ها آمده اند ـ به صورت خودجوش پدید میآیند. شایان ذکر است که تشکیل هستههای مخفی از پیش تعیین شده و وجود رهبری کارگری در این مقطع نه تنها قادر خواهد بود این عمل را تسریع بخشد بلکه از سردرگمی و به هدر رفتن این نیروهای تازه نفس و انقلابی جلوگیری نماید.
واضح و مبرهن است که در حال حاضر جامعه ما در چنین شرایط اعتلای انقلابی قرار ندارد و اگر منظور اسماعیل بخشی تشکیل این شوراها در کارخانه هفت تپه میبود بدون شک حرف وی خالی از ایراد و اشکال نبوده است. اما آیا به راستی اسماعیل بخشی چنین ادعایی نموده؟ آیا وی صرفاً با مطالعه چند کتاب یا مقاله و یا شندین چند نقل قول، ساخت شوارهای کارگری را در دستور کار هفت تپه قرارداده است؟! مسلماً چنین نیست و اگر بخشی چنین سخنانی ایراد کرده بود گرایش مارکسیستهای انقلابی ایران پیش از این از وی انتقاد میکرد. این که علی نجاتی مدعی شده که اسماعیل بخشی در سالهای نخستین اعتراضات کارگران هفت تپه، سندیکالیست بوده نادرست نیست و او همانند علی نجاتی در حوزه سندیکالیسم فعالیت داشت. سندیکالیسم ـ ولو از نوع رادیکال ـ گرایشی است که خواهان کسب امتیاز و ایجاد شرایط رفاهی مناسبتر و یا افزایش دستمزدِ کارگران است و چنین مطالبه برحقی مورد تأیید و حمایت ما نیز هست. اسماعیل بخشی نیز ابتدا با برخی از مقامات دولتی اعم از فرماندار و استاندار به مذاکره پرداخت – امری که هر سندیکالیست فعال و مبارز، از مبادرت به آن امتناع نمیورزد – اما نهایتاً اسماعیل بخشی و برخی از همراهانش به این نتیجه میرسند که دست بخش خصوصی و دولتی در یک کاسه قرار داشته و در واقع حامی و پشتیبان یکدیگر هستند. این مسئلهای بود که بخشی طی مبارزات جمعی و سندیکالیستی به آن واقف شد و اعلام کرد که منشأ اصلی استثمار کارگران همانا دولت است و باید کانون مبارزات کارگری را متوجه آن ساخت. وی صراحتاً بیان کرد که نه بخش خصوصی و نه دولت توانایی اداره امور را نداشته و به نظر او کارگران میبایست به صورت شورائی هفت تپه را اداره نماییم. اسماعیل بخشی این نتایج را با استناد به نظریات تئوریک و یا مشی سیاسی فلان حزب بیان نکرد بلکه صرفاً دستاوردهای مبارزاتی خود را فرموله نمود. اما متأسفانه پس از اینکه چنین مطالبهای را مطرح کرد جلادان حکومت وی را دستگیر و تا سرحد مرگ شکنجه دادند. پس از اینکه نهادهای بین المللی در حد وسیع به حمایت از بخشی پرداختند دولت وی حکم آزادی وی را صادر نمود اما شدیداً تحت نظرو کنترل قرار داد.
اخیراً نیز کانال تلگرام هفت تپه همزمان با روز جهانی کارگر مقالاتی درج نمود و موضع خود نسبت به اداره شورائی را روشنتر نمود**. در بین مطالب درج شده صحبتی از تشکیل شوراها به میان نیامده بکله رویکرد و چشم اندازی متفاوت نسبت به گذشته اتخاذ نموده و اکنون «اداره شورائی» را جایگزین مطالبات سندیکالیستی نمودهاند. مطالبهای که پیش از این نیز اسماعیل بخشی در صحبتهای خود بدان اشاره کرده بود. این مسئله بدان معنا نیست که کارگران هفت تپه خواهان تشکیل فوری شوراها و یا انقلاب کارگری بودهاند اما به وضوح روشن است که این میزان از پیشرفت نظری و آگاهی سیاسی، یعنی گسست از سنیدکالیسم رادیکال و اتخاذ چشم انداز اداره شورائی صرفاً بر اثر تجارب عملی طی چند سال گذشته صورت پذیرفته است. فی الواقع مطالبه کنترل کارگری همواره از دل مبارزات کارگری ظهور کرده و به شعار محوری و مرکزی تمامی کمونیستها در سراسر جهان پس از انقلاب اکتبرمبدل شده است و شاهد بودهایم که در سده اخیر به دفعات کارگران کارخانهها در اقصی نقاط جهان به تصاحب کارخانهها پرداخته و خودمدیریتی را در دستور کار خود قرار دادهاند.
آن چه که موجب شده تا برخی افراد، اسماعیل بخشی را مورد سرزنش قرار دهند، عمدتاً گسست او از سندیکالیسم و همچنین طرح مطالباتی بوده که به زعم ایشان درعصر امروز و جامعه عملی و امکان پذیر نیستند و به همین جهت طرح شعار اداره شورائی سخنی نابجا و ناصحیح است. اگر مشکل این افراد صرفاً با کلمه «شورا» باشد بهتر است برای لحظهای هم که شده نام شورا را به کنار نهاده و واژه «تصمیم گیری دسته جمعی از طریق روابط دموکراتیک» را جایگزین آن نماییم. آیا به راستی منتقدان اسماعیل بخشی با این واژه نیز مخالف هستند؟ آیا تصمیم گیری از طریق شور و رأی گیری عمومی ناصحیح و غیر عملی است؟ ابداً چنین نیست بلکه این امر یعنی دموکراسی است به معنای واقعی کلمه. تصمیم گیری تودهها و اکثریت به جای پیروی از یک اقلیت یا یک فرد که مصمم است نقش قیم یا رهبر را برای تودهها ایفا نماید. لذا طرح چنین مطالباتی از جانب بخشی و کارگران هفت تپه دستاوردی بزرگ در جنبش مبارزات کارگری ایران محسوب میشود و میبایست به الگویی برای تمامی کارگران مبارز در سراسر ایران تبدیل شود. اداره شورائی یعنی کار جمعی، تبادل نظر و اجرای جمعی. دموکراسیای به مراتب کاراتر و واقعیتر از دموکراسی موجود در اقصی نقاط جهان.
نکته دیگری که نباید از آن غافل شد این است که کانال تلگرام کارگران هفت تپه اعلام نموده که «چشم انداز شورائی» را مدنظر قرار داده اند. داشتن چنین دیدگاهی نه تنها نادرست نبوده بلکه مترقی بودن جنبش را نشان می دهد و داشتن چنین چشم اندازی ثابت میکند که جنبش کارگری مذکور به آن درجه از آگاهی سیاسی رسیده که افق دیدگاهش به مطالبات کوتاه مدت و حداقلی محدود نبود و برنامهای آینده نگرانه و در واقع مطالبات حداکثری را نیز در دستور کار خود قرار داده است. همان طور که میدانیم که طرح مطلابات حداکثری به معنای نفی مبارزات حداقلی و به عبارتی چپ روی نیست بلکه میتواند سرمشق مناسبی برای تمامی کارگران ایران باشد. بدون شک نظام جمهوری اسلامی نه توسط اصلاح طلبان و سوسیال دموکراتها سرنگون خواهد شد و نه به وسیله لیبرالها که به خیال خود تصمیم دارند به کمک آمریکا و یا غرب ایران را از چنگال دیکتاتوری نجات دهند به آزادی و دموکراسی خواهد رسید. ممکن است حکومت تغییر کند اما دولت سرمایهداری بر جای خود باقی خواهد ماند. غرب هرگاه احساس کند که قادر به کنترل دولت فعلی و شرایط موجود نیست صرفاً تغییر رژیم را در دستور کار خود قرار میدهد؛ همان طور که در مورد حکومت پیشین چنین کرد و زمانی که مطمئن شد رژیم شاه ماندگار نخواهد بود به تبانی با حکومت جدید پرداخت. این گونه تغییرات، شرایط مطلوبی برای کارگران ایجاد نخواهد کرد؛ ممکن است در سالهای ابتدای حکومت، امتیازات و وعدههایی به طبقه کارگر داده شود اما طولی نخواهد کشید که سرکوبها و استثمار از سر گرفته شود. بر خلاف سرمایهداری غرب که محصول مبارزات طبقاتی و ضد فئودالی بوده، دولت سرمایهداری در ایران توسط امپریالیسم به جامعه ایرانی تحمیل شده و گرفتار بحران ساختاری است؛ بحران به این جهت که صنایع این جوامع متکی بر صنعت مونتاژ و تولید محصولات مصرفی است و نه صنعت مانوفاکتور یا تولید وسایل تولیدی. چنین صنعتی سرنوشتی جز رکود و بحران ساختاری نداشته و نهایتاً با قیام تودهها مواجه خواهد شد و پاسخ دولت نیز در این گونه مواقع جز سرکوب و ارعاب نبوده است؛ چه در حکومت پهلوی اول و دوم و چه در جمهوری اسلامی. در واقع مادام که این بحران بر جامعه حاکم باشد دموکراسی نیز محلی از اعراب ندارد و دولت سرمایه داری جدید نیز مسلماً چنین روندی را ادامه خواهد داد. بورژوازی جامعه ایران یک بورژوازی ارتجاعی است و طبقه کارگر میبایست از سرمایهداری گستت کند تا بتواند به آزادی، دموکراسی و برابری دست یابد.
حال که پس از چهل و چند سال برای اولین بار یک جوان جسور و روشنبین بر اساس تجارت مبارزاتی خود به این درجه از آگاهی سیاسی رسیده، رفقای سوسیالیست و مارکسیست نه تنها نباید به وی خرده بگیرند بلکه انتظار میرود تا شعار زنده باد اسماعیل بخشی سردهند. بدون شک آگاهی سیاسی و مبارزات خستگی ناپذیر بخشی قابل تقدیر بوده و میبایست به الگویی برای سایر کارگران نیز تبدیل شود. طبقه کارگر نیاز دارد تا همواره آماده بحران های ادواری بوده و بتواند با اتکا به هستههای مخفی کارگریِ از پیش ساخته شده نفش به سزایی در شرایط اعتلای انقلابی ایفا کند. شرایط جامعه ایران شرایطی انفجاری و بحرانی است و هر آن میبایست منتظر اتفاقات غیرمترقبه بود. در صورتی که طبقه کارگر از آمادگی لازم برخوردار باشد قادر خواهد بود حتی رهبری جنبش را نیز به دست گیرد. از این جهت، نقدی که میتوان به کارگران شریف هفت تپه نمود این است که چرا ابتکار عمل را به دست نگرفته و در پی تشیکلات مخفی در حد وسیعتر نیستند تا آمادگی خود را در مواجهه با تحولات بعدی و بحرانهای در پیش رو بالاتر ببرند؟ کارگران هفت تپه از این پتانسیل برخوردار هستند تا در شرایط اعتلای انقلابی و با مطرح کردن مطالبه «اداره شورائی» در رأس این جنبش قرار گرفته و از به هدر رفتن شور انقلابی تودهها و یا حتی به انحراف رفتن نیروهای انقلابی جلوگیری نمایند. در نتیجه نقدی که نیروهای انقلابی و سوسیالیست میتوانند به اسماعیل بخشی و کارگران هفت تپه داشته باشند نه ابراز دیدگاههای سرزنش کننده و تفرقه افکن بلکه دیدگاههای سازنده و ارائه پیشنهاداتی مؤثر در برداشتن قدمهای صحیح بعدی خواهد بود و همان طور که اشاره شد یکی از همین راه کارهای پیشنهادی میتواند سراسری کردن تشکیل هستههای مخفی و آمادگی لازم در شرایط اعتلای انقلابی خواهد بود. درست است که اسماعیل بخشی صحبت از سوسیالیسم نکرده و چه بسا میانه خوبی هم با مارکسیسم انقلابی نداشته باشد اما مارکسیستها و عناصر آگاه انقلابی بهتر است در مواجهه با نیروهای انقلابی کارگری و علی الخصوص فردی که به آگاهی سیاسی و درک اداره شورائی رسیده است، در پی ایفای نقشی مثبت و سازنده برآیند و از جبههگیری و غرض ورزی اجتناب نمایند. رفقای سوسیالیست میتوانند ضمن ارائه انتقادات سازنده و ارائه راه حلهای موثر انقلابی، گامی مؤثر در رشد فکری کارگران هفت تپه و اتخاذ مشی سیاسی صحیحتر ایفا نمایند.
* متن سخنرانی شفاهی مازیار رازی در کلاب هاوس ۱۲ خرداد ۱۴۰۱. ویرایشگر: امیر حسین حدادی
** شورای مستقل هفت تپه
https://t.me/kargarane7tape/11803
مازیار رازی
https://linktr.ee/mazraz
یادداشت ها:
(۱) در نظر داشته باشیم که اولاً هستههای مخفی با شوراهای کارگری متفاوت هستند. ثانیاً حوزه فعالیت شوراهای کارخانه council عموماً محدود به امور کارگران کارخانه بوده اما شوراهای سیاسی Soviet دیدگاه و اهدافی فراتر از امور کارگران کارخانه داشته و افق سیاسیاش سرنگونی نظام سرمایه داری و برقراری نظام شورائی است. در واقع میتوان مدعی شد که در شرایط اعتلای انقلابی، مردم و بالاخص کارگران به مراتب سیاسیتر شده و یک شبه راه صد ساله را میپیمایند.
آخرین دیدگاه ها