علل غیر قانونی شدن حق زنان بر بدن خود در آمریکا

بر اساس رایِ جدید دادگاهِ فاشیستی آمریکا لااقل در ۲۱ ایالت سقط جنین غیرقانونی و جرم‌انگاری می‌شود و در ۸ ایالت دیگر به شدت محدود!
اما دلایل پساپرده‌ی این هجومِ ‎سرمایه‌داری به حقِ اولیه و طبیعی زنان در چیست؟
‏پیش از هر چیز باید بدانیم که سرمایه‌داری در قالب جهانی (علاوه بر محوریت ‎#ستم_طبقاتی) بدونِ بنگاهِ دین (در آمریکا به خصوص مسیحیت) و البته ستم بر زنان و اقلیت‌های جنسی و جنسیتی و بدونِ ‎#ستم_نژادی بی مفهوم است. بنابراین پایمال کردن حقوق زنان و به طور عام‌تر ‎#مردسالاری
‏از بنیادهای ‎#کاپیتالیسم است. اگر از حقوق نابرابر اقتصادی و اجتماعی مردان در جامعه و ریشه‌های نهفته‌ی آن در ماهیت تمام نظام‌های طبقاتی گذر کنیم که محوریت خانواده‌ی هسته‌ای و رقابت بین نیروی کار را ترسیم می‌کند، به وضعیت تاریخی و حال حاضر آمریکا می‌رسیم که ‏از بعد اقتصادی اهمیت ویژه‌ای میابد. سوال اساسی اینجاست که این ممنوعیت حاضر برای سقط جنین بیشتر از همه متوجه چه گروهی از جامعه‌ی آمریکاست و در نهایت چه چیزی را می‌تواند بازتولید کند؟
‌‎#طبقه‌_کارگر ، بی‌خانمان‌ها، فرودستان و زحمتکشان به طور عام (disenfranchised population) تاریخا در این کشور از بیشتر از رنگین‌پوستان به خصوص لاتین‌تبارها و آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار تشکیل شده است (هرچند این روزها هرچه بیشتر با کوچک شدن طبقه‌ی خرده‌بورژوازی سفیدپوستان نیز ‏به طبقات پایین‌دست بیش از پیش سقوط میکنند.)
اگر به نقشه‌ی پست اول دقت کنید عموم این فرودستان در ایالات جنوبی آمریکا زندگی می‌کنند که ایضا فقیرترین ایالات آمریکا هم در میان آنهاست. یعنی رابطه خطی میان فقر و نژاد در آمریکا برقرار است که ریشه‌ی یابی آن مجالی دیگر می‌طلبد. ‏ایضا در همین ایالات جمعیت رنگین‌پوستان معمولا جمعیت غالب است و به طور عمومی به علت فقر شدیدتر بزه‌کاری‌های خرد که رابطه‌ی مستقیمی معمولا با فقر دارند هم در این ایالات بیشتر است. ‏اما مقدار این بزه‌کاری ها به هیچ‌وجه در بین رنگین‌پوستان بیشتر از سفیدپوستان نیست نه در این ایالت‌ها و نه در سایر ایالت‌ها (اگر نگوییم واقعا در بین سفیدپوستان بیشتر است). علاوه بر این سیستم قضایی و پلیسی آمریکا اصولا بر پایه‌ی جرم‌انگاری ذاتی رنگین‌پوستان بنا شده؛ ‏یعنی هر رنگین پوست از بدو تولد توسط پلیس آمریکا و سیستم قدرت و دولت آن ذاتا مجرم محسوب می‌شود و احتمال بازداشت و اتهام‌زنی و تشکیل دادگاه کیفری به جرم نکرده برای رنگین‌پوستان تقریبا ده برابر بیشتر از سفیدپوستان است. ‏نمونه‌های بارز این رویکرد را می‌شود در قتل‌های مختلف پلیس آمریکا و تیراندازی‌های همه‌روزه‌ی آن به آفریقایی تباران آمریکا دید. سالانه بیش از ۱۰۰۰ رنگین‌پوست توسط پلیس آمریکا در خیابان کشته می‌شوند. پس باید متصور شد که تعداد بیشماری از رنگین‌پوستان در آمریکا جرم‌انگاری شده ‏و سابقه‌ی کیفری دارند.
نکته‌ی اساسی اینجاست که بر اساس قانون آمریکا تنها کسانی حق‌رای دارند که سابقه‌ی کیفری نداشته باشند. پس نتیجه می‌شود بسیاری از رنگین‌پوستان حق رای ندارند. و به علت شرایط تاریخی سفیدپوستان جنوب آمریکا عموما از حزب جمهوریخواه که ‏در ضدیت با آزادی‌های اولیه ید طولاتری نسبت به حزب دموکرات دارد پیروی میکنند (مسئله‌ی من در این جا پرداختن به دوگانه‌ی فیکِ اصلاح‌طلب/اصول‌گرای موجود در سیستم آمریکا نیست که این خود دیکتاتوری پنهان سرمایه‌داری است) و عموما رنگین‌پوستان به علت رویکردهای لیبرال‌ترِ ‏حزب دموکرات، به آن گرایش دارند اما حق رای ندارند، پس عموما دولت محلی در این ایالات توسط سفیدپوستان انتخاب می‌شود و معمولا دولتی راست‌گرای افراطی‌ست که مخالفت علنی با حق سقط جنین، چپ‌گرایی، به رسمیت شناختن همجنسگرایان و… دارد. ‏و البته نهادِ کلیسا هم در این ایالات به دلایل تاریخی مشخص قدرت بیشتری دارد و به علت راست‌گراتر بودن دولت‌های محلی رابطه‌ی نزدیکتر و درهم‌تنیده‌تری هم با نهاد قدرت داشته و دارد و در بین عموم هم به مثابه‌ی بنگاهی قدرتمند برای تحمیقِ توده‌ها عمل می‌کند به طوری که در جنوب ‏اکثریت افراد عضو یکی از کلیساهای محلی هستند. پس تا الان دریافتیم که نقش این دولت‌های محلی در ممنوعیت حق سقط جنین در جنوب آمریکا چه اهمیتی دارد. حالا به دلایل اقتصادی آن به طور مختصر میپردازم.
‏یکی از نهادهای اصلی جامعه‌ی آمریکا نهاد و صنعتِ زندان‌هاست. زندان‌هایی که دیگر امروز تماما توسط بنگاه‌های خصوصی مختلف اداره می‌شوند (یک شرکت غذای زندانیان را تامین میکند، دیگری سیستم نظارتی را، دیگری لباس زندانیان را، دیگری از کار رایگانِ زندانیان در کارگاه‌های اجباری زندانها ‏به انباشت ثروت می‌پردازد و…) که تمام این نهاد‌ها رابطه‌ی نزدیکی با دولت‌مرکزی و دولت محلی دارندو بودجه‌های کلان (فاند) از بخش‌های خصوصی و دولتی دریافت می‌کنند تا این چرخه‌ی به شدت سودآور را بازتولید کنند.اما این نهاد عظیم که تنها در سال ۲۰۱۹ بیش از ۸۰ میلیارد دلار از دولت ‏فاند دریافت کرده است نیروی محرکه‌اش چیست؟
درسته زندانی‌ها!
و زندانی ها عموما چه کسانی هستند؟
باز هم درست است؛ رنگین‌پوستان جرم‌انگاری شده، فقرا و فرودستان و بی‌خانمان‌ها!
در کنار این قضیه، خانواده‌های فقر و سرکوب‌شده عموما فرزندان بیشتری دارند و با لغو حق سقط جنین ‏فرزندان بیشتری هم خواهند داشت و این خود چرخه‌ی بازتولید نیروی کار هرچه ارزان‌تر و فراوان‌تر را بازتولید می‌کند. نیروی کاری که با توجه طبقه‌ی اجتماعی‌اش عموما از تحصیل و یادگیری مهارت محروم است و مجبور به فروش نیروی کار خود با بدترین شرایط کاری و پست‌ترین کارهاست ‏حالا این ممنوعیت و دلایل اقتصادی آن بیش از پیش روشن می‌شود؛ این خوش‌خدمتی است که قاضی‌های دادگاه عالی (Supreme Court) در حق سرمایه‌داران، صاحبان بنگاه‌های گرداننده‌ی صنعت عریض و طویل زندان و در نهایت نهاد قدرت و سرمایه‌داری در آمریکا کرده و می‌کنند. و بنا به چندین دلیل که باز ‏مجالی مناسب‌تر را می‌طلبد، فمینیست‌ها و فعالین این حوزه که عموما آکادمیسین های اخته‌ی دانشگاهی هستند به هیچ‌وجه توان برخورد و مقابله‌ی رادیکال با این موضوع را ندارند (مختصرا بگویم که دانشگاه هم در آمریکا صنعت است و فایده‌فاندهایش برای کار صرفا تئوریک غیررادیکال ‏پرداخت می‌شود و در کنار آن دهه‌هاست که کار رادیکال در آمریکا به فجیع‌ترین شکل ممکن سرکوب شده و دوباره همین آکادمیسین‌ها هم یا مهاجران خارجی هستند یا آمریکایی‌های طبقه‌ی متوسط به بالا که دغدغه‌های اقتصادی ذکر شده را عموما ندارند).
‏متاسفانه چنین قانونی نه تنها چرخه‌ی فقر و نیروی کار ارزان و زندان را بازتولید می‌کند بلکه حتی در صورت مورد تجاوز واقع شدن هم در بسیاری از ایالات اجازه‌ی سقط جنین را نمی‌دهد.

کسرا تبریزی
تیر ۱۴۰۱

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران