به زنان مبارز افغانستان!

اکنون که شما، هرچند با تعداد اندک، در برابر خون‌آشام‌ترین هیولای پرورش‌یافته به دست امپریالیسم و بورژوای، حاضرید قربانی‌ها بدهید و از حقوق دیموکراتیک‌ و اولیه‌ی تان دفاع کنید، هیچ‌کس حق ندارد در حمایت از شما درنگ کند یا طفره برود. بی‌شک این یکی از خودجوش‌ترین حرکت‌های اعتراضی در افغانستان است که کاملاً آگاهانه به میدانِ مبارزه وارد شده است. لکن چند نکته را لازم است بدانید:

یکم؛
شما بسیار مترقی‌تر از جبهه‌ی مقاومت استید، این جبهه‌یی که روی دیگر سکه‌ی طالبان است. نه با حمایت از این جبهه‌یی که هیچ‌چیزی در خورجین ندارد به‌جز اسلام سیاسی در ظاهر و سرمایه‌داری در اصل، به ارتجاع رو آورید، و نه اجازه دهید رژیم ناقص‌الخلقه و بدعنق سرمایه‌داری حاکم شما را با برچسب “جبهه‌ی مقاومت” سرکوب کند. به راستی این جبهه‌ی مقاومت چیست؟ یکی از ارتجاعی‌ترین گروهک‌های پرورش‌یافته و ساختاریزه‌شده توسط امپریالیسم آمریکا و فرانسه، که بنیادشان چندین‌ دهه پیش توسط بورژوازی‌های امریکا و عربستان و پاکستان گذاشته شد و اکنون مجدداً به آن پروژه، برای کنترل طالبان، دست یازیده‌اند، این جبهه‌یی که در گذشته جنایات بزرگ بشری را در مقابل توده‌های کارگر و زحمت‌کش افغانستان مرتکب شدند، و اکنون هم جای پای سابق می‌گذارد. پس در این لجن پا نگذارید!

دوم؛
مستقلانه حرکت کنید، ولی اجازه ندهید شعارهای ارتجاعی “انقلاب زنانه” شما را از میلیون‌ها ستمدیده‌ی مرد دیگر جدا نماید. “آزاد کننده وجود ندارد” شما، تا زمانی‌که خودتان اقدام به آغاز جنگ در برابر نظام‌های طبقاتی نکنید، هیچ‌کسی دیگر، حتا مردان به تنهایی، نمی‌توانند شما را رها سازند. افغانستان، بنابر سالیان متمادی استعمار و استثمار کشورهای امپریالیستی در جوِ غلیظی از ناآگاهی گذاشته شده است. مردم، زن و مرد، با فرهنگ اعتراض آشنا نشده‌اند. اگر هم، مخصوصاً در بیست سال گذشته، اعتراضاتی نسبتاً بزرگ راه‌اندازی شده است، همه‌گی ناآگاهانه و توسط و به نفع یک گروه دزد و چپاول‌گر سیاسی بوده است. حلقه‌های مختلف جهادی و قدرت‌طلب، برای شریک‌شدن در چور و چپاول دولتی، هماره تظاهراتی را راه انداخته اند و تعداد قابل ملاحظه‌یی از مردمان ناآگاه را با خویش همراه ساخته‌اند.

سوم؛
مبارزه‌ی تان را در جهت نابودی نظام طبقاتی پیش ببرید! “مردسالاری” یکی از پیش‌نیازهای اساسی سرمایه‌داری و نابرابری‌ای است برخاسته از نظم طبقاتی. در جامعه‌ی اولیه‌ی کمون، که زن و مرد دوشادوش هم درجامعه کار می‌کردند، دوشادوش هم و مساویانه در پرورش کودک سهم می‌گرفتند، و هنوز نظم طبقاتی شکل نگرفته بود، ستمی بر زن وارد نبود. لکن با شکل‌گیری نظام‌های چون برده‌داری شکاف‌ طبقاتی شکل گرفت که هم اکثریت مردان و هم اکثریت زنان با انحای گوناگون تحت ستم قرار گرفتند. سرمایه‌داری، یکی از این نظام‌های موجود طبقاتی است که نفعی کلانی در خانه‌نشین‌کردن زنان و “مردسالاری” دارد؛ پرورش کودک و کار شاقه‌ی خانگی، شغلی است مثل همه‌ی شغل‌های کاری دیگر، لکن اگر زنان، این دو کار را بدون مزد، و رایگان انجام دهند، اجازه داده اند سود کلانی از این ناحیه به حساب دولت سرمایه‌داری واریز گردد. در حالی که دولت مسٶول است پرورش کودک را به عهده گیرد و به زنان، طبق میل‌شان کار فراهم کند و برای آن‌عده زنانی که به میل خود کار خانه‌گی را به عهده می‌گیرند، مزد کافی بپردازد. پس هرقدر زنان، خانه‌نشین و در نتیجه، کار شاق خانه و پرورش کودک را بدون مزد انجام دهند، سرمایه‌داری ازآن منتفع می‌شود. در واقع ریشه‌ی “مردسالاری” به همین نکته برمی‌گردد، چون مردها بیشتر ابزارهای تولید را در اختیار دارند. لکن نکته‌ی عمده‌ی دیگر این است که مردها نیز به نحو دیگری تحت ستم قرار دارند؛ نابرابری طبقاتی بین مردان کارگر – زحمتکش و مردان سرمایه‌دار. حتا در صنعتی‌ترین کشورهای دنیا که حقوق و آزادی‌های اولیه‌ی دیموکراتیک زنان و مردان به شکل صوری آن، به رسمیت شناخته شده است-به یمن مبارزه‌ی پیگیر جنبش‌های سوسیالیستی- باز هم زنان و مردان به شکل‌های یکسان و گاه متفاوت تحت ستم و نابرابری قرار دارند؛ تعلق‌گرفتن کم‌مزدترین شغل‌ها به زنان، استفاده‌ی ابزاری از زنان در جهت تبلیغ و بازاریابی برای کالاهای تولیدی، استثمار زنان و کشاندن آنان به فقر و سپس سوء استفاده‌ از آنان با کشاندن زنان به تن‌دادن به روسپی‌گری و کار در صنعت پورن‌، قاچاق زنان از کشورهای چور و چپاول‌شده‌ به کشورهای صنعتی برای برآورده‌ساختن موردهای ذکرشده، در کارنامه‌های این نظام‌های سرمایه‌داری با لباس آزادی قرار دارد. در عین‌حال که استثمار شدید مردان نیز غیر قابل انکار است. دیده می‌شود که دشمن اصلی زنان، طالبان به تنهایی نه، بلکه نظم طبقاتی موجود در جهان و در افغانستاو است که بایستی درهم بشکند.

البته در بیست سال گذشته، همه‌ی موارد مذکور در فوق، با تجربه، برای مردم به اثبات رسید. ممکن است رژیم ناقص‌الخلقه‌ سرمایه‌داری طالبانی، در نهایت اجازه دهد تعداد محدودی از زنان به شغل‌های‌شان برگردند، یا یک سلسله از حقوق و آزادی‌ها را برای زنان به‌رسمیت بشناسد، آیا اعتراض بایستی متوقف شود؟ این مبارزه را تا نابودی کامل نظام‌ طبقاتی موجود به پیش ببرید تا دلیل وجود ستم و استثمار طبقاتی نابود گردد.

چهارم؛ اکنون که رژیم طالبان، اقدام به سرکوب اعتراض‌ها و ردیابی و خفه‌ساختن صداهای معترض می‌کنند، اکنون که طیف عظیمی از توده‌های تحت ستم را یخ زده است، اکنون، بیشتر اقدام به فعالیت‌های مخفی و نیمه‌علنی بورزید. رژیم هار است، محتاط باشید و حساب‌شده فعالیت کنید. اگر به تظاهرات اجازه نمی‌دهند، شب‌نامه پخش کنید. اگر به تظاهرات اجازه نمی‌دهند، به تبلیغ گسترده‌ی آگاهی‌بخش مخفیانه در میان زنان بپردازید. “دیوار نویسی”های مخفیانه‌ی تان را گسترش بدهید. اقدام به ایجاد تشکل‌های مستقل و نیمه‌علنی زنان کنید. اجازه بدهید این رژیمِ تا به مغزاستخوان مرتجع و هار گستاخ، از به‌آگاهی‌رسیدن توده‌های میلیونیِ بالخصوص زنان، به‌خود بلرزد. سیلی از زنان و مردان تحت ستم را با خود همراه کنید. متوجه باشید؛ هسته‌ه‌ای سازماندهی ایجاد کنید و این هسته‌ها باید تا اخیر، تا روز دگرگونی انقلابی، مخفی باقی بماند.

گرایش مارکسیست‌های انقلابی افغانستان که از چندین سال به این‌سو برای رهایی زنان و مردان صدا بلند کرده است، اکنون نیز از جنبش‌های اعتراضی مترقی موجود حمایت می‌کند.

پیش به‌سوی ایجاد تشکل‌های مستقل زنان!
پیش به‌سوی انقلاب سوسیالیستی و رهایی زنان و مردان از بند همه‌ی زنجیرها!

گرایش مارکسیست‌های انقلابی افغانستان
۲۹ جدی ۱۴۰۰

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران