وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران – ۳ / مازیار رازی (نوشتاری و شنیداری)

وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران-۳

بخش اوّل

پیدایش وجه تولید آسیایی

 ادامه از قسمت ۲

اشکال مالکیت در جوامع آسیایی

همان طورکه درپیش گفتیم «زمینداری» به معنای آن چه که دردوران فئودالیسم اروپا اتفاق افتاد، درجوامع آسیایی وجود نداشت، به این معنا که هیچگاه طبقه مستقل زمینداران وفئودال ها که دولت حامی و منتخب خود  را داشتند و می توانستند به طبقه ی نیرومند ی درمقابل دولت تبدیل گردند، دراین جوامع شکل نگرفت.  دراین جا زمین تیول تحت مالکیت دولت بود که اداره آن را ما به ازای مبلغ معینی باج وخراج به حاکمی واگذار کرده وهرگاه که اراده می کرد می توانست پس بگیرد. به عنوان مثال، سرداری درنبرد، قهرمانانه وبا رشادت و از خود گذشتگی می جنگید وشاه به جبران دلاوری های او منطقه ای را با خراج معین به او واگذارمی کرد. اما این «سردار دلاور» درواقع هرگز مالک این زمین نبود واجاره دارب ه شمارمی آمد ومعمولا پس از درگذشت وی این اجاره باطل شده و زمین به شخص دیگری، گاه نیزفرزندان وی، اما با شرایطی جدید واگذارمی شد، درنتیجه هیچگاه ملک موروثی به معنای اروپایی آن دراین جوامع مفهوم و معنایی نداشت. گاه نیزبا روی کارآمدن شاهی  جدید وعده های شاه پیشین باطل شده وزمین ها از «سردار دلاور» پس گرفته می شد؛ یا این که اگر دودمان و سلسله ای تغییرمی کرد، قول وقرارهای دودمان قبلی نادیده گرفته شده وازمیان می رفت. ما درتاریخ ایران مثال های متعددی ازاین شکل زمینداری مشاهده می کنیم. خاندان های قدرتمندی چون برامکه، سهل، خاندان ابومسلم خراسانی و یا افشین اشتروسنه از این دسته بودند. آنان پس ازدرگذشت شاه حامی خود، نه تنها زمین و جان خود، بلکه کودکان و زنان خود را نیز از دست دادند وشاه جدید پس از کشتن بزرگ خاندان آنان زنان وکودکان را نیز به بردگی برد. این عدم ثبات همچنین مانع انباشت اولیه سرمایه، آن چنان که دراروپا اتفاق افتاد، بود. انباشت سرمایه وقدرت گیری فرد همیشه به معنای حکم قتل وی به شمار می آمد، درنتیجه ابدا تمایلی به این انباشت وجود نداشت.

مالکیت دراین سیستم، یعنی سیستم تیول داری، شکلی پایدار نداشت. این روال دردوران بعد ازاسلام نیز ادامه یافت، وبه ویژه دردوران مغول ها بسیار رایج شد. شاه یا سلطان تیول یک منطقه را به فردی اعطا می کرد وآن شخص موظف بود که درازای این اعطای ملوکانه به اقصا نقاط منطقه سفرکرده وپس ازجمع آوری مالیات ها وبرداشتن سهم کوچکی برای خود بقیه را  به خزانه دولتی واریز کند, ودراین میان هرزمان که سلطان اراده می کرد می توانست تیول ومقام وی را از او بازپس بگیرد.

ظهور ایدئولوژی تشیع در ایران

پدیده تیول داری پس ازحمله ی مغول ودر دوران سلجوقیان وغزنویان درایران بسیاررایج شد. همان طورکه قبلا گفتیم، این سیستم  پس ازمدتی باعث شورش های دهقانی وایجاد وضعیت ملوک الطوایفی درجامعه می شد. به این معنی که جامعه دائماً درگیر ازهم پاشی دولت مرکزی می شد، وحتی درپاره ای ازموارد شکل گیری دولت مرکزی امکان پذیر نبود وهر منطقه به دست یک عده و یا یک فرد می افتاد واداره می شد؛ امادراغلب مناطق اغتشاش وشورش وطغیان، ازجمله شورش های دهقانی تولید را مختل می کرد.

ما دراین دوران شاهد قدرت گیری ایدئولوژی تشیع، بعنوان ایدئولوژی خاندان ستم دیده علی درمقابله با امویان قدرتمند هستیم. این ایدئولوژی اندک اندک نیرومند شده ودرمیان توده های دهقانی محبوبیت یافت. همسان پنداری دهقانان که ازظلم و ستم دولت های مرکزی به تنگ آمده وسر به شورش برداشته بودند، باعث شد که آنان این ایدئولوژی را به عنوان سمبلی ازمبارزه برعلیه ظلم و ستم شاهان برگزینند و در لوای آن متحد شوند. فرقه های اثنی عشری «مساوات طلب» و«عدالت طلب» درمیان دهقانان شکل گرفت. بر اساس ایده های تبلیغی این ایدئولوژی که از محبوبیت بسیاری میان توده ها برخورداربود، هرحکومتی درغیاب امام زمان غاصب و جابر به شمار می آمد و باید سرنگون می شد. این فرقه ها، «امامت» را در مقابل «خلافت» قرار می دادند ومظلومیت امامان و اصل شهادت را تبلیغ می کردند. این ایدئولوژی اندک اندک درمیان تیول داران وبازرگانان بومی جایی باز کرد و حتی درمیان لایه هایی از وابستگان دستگاه دولتی و دربار نیز نفوذ کرد، اگرچه این «تشیع» دولتی کاملا با تشیع  توده های فقیردهقانی تفاوت داشت. اگر دهقانان خواستار سرنگونی نظام ستم درکلیت خود بودند، اینان قصد گرفتن قدرت ازچنگ خاندان اموی حاکم ویا دیگراشغالگران خارجی وتفویض آن به حکام محلی را درسرمی پروراندند.

این جابجایی مذهبی به طورکامل دردوران صفویه اتفاق افتاد. البته لازم به ذکراست که مذهب رسمی صفویان، این بنیانگذاران  حکومت تشیع ایران درابتدا مذهب سنّی بوده است. آنان با مقاصد سیاسی ودر جهت تقویت حکومت خود در مقابله با تهاجمات حکومت سنّی مذهب عثمانی دست به این تغییر زدند. ازاینرو، نه تنها شیخ صفی الّدین اردبیلی سنّی، ناگهان یک شبه شیعه شد، بلکه شجره نامه نیز جعل گردید که نسب وی را به ائمه اطهار متصل می کرد. رواج احادثی نظیر آنکه گویا شهربانو دخترشاه ساسانی، حتی قبل ازحمله ی اعراب به ایران با «امام حسین» ازدواج کرده است، درراستای ایجاد وجه ای ملی و ایرانی برای این ایدئولوژی وارداتی وتقویت قدرت صفویان بکارگرفته شد.  آنان با داستان سرایی ها یی از این دست وانمود  می کردند که یک شاخه ازشجره امامان شیعه به «حضرت رسول»، وشاخه  دیگربه شاهنشاهان ایرانی می رسد. بدین ترتیب مذهب تشیع تبدیل به پدیده ای رسمی و ناسیونالیستی شده ودر خدمت دولت حاکم قرار گرفت.

یکی دیگرازاعتقادات جدید دوران صفویه، اعتقاد به مرجعیت امام وقت، درهنگام غیبت کبرای امام زمان بود. براساس این باور بالاترین شخصیت مذهبی وقت، نایب امام زمان بوده و اقتدا و تبعیت از او درهنگام غیبت وی برهمه مسلمانان واجب است.  این پدیده متعاقباً تحت عنوان مرجع تقلید ومقلد فرموله شد

بدین ترتیب دولت صفوی که خود بازتولید وجه تولید آسیایی بوده است عنصردیگری به این مقوله افزود ومثلث جدیدی از قدرت تشکیل داد:

اوّل، دستگاه دولتی، که روحانیان را پرورش می داد و به مناطق مختلف اعزام می کرد، که ازیکسو به کمک آنان کنترل خود را بردهقانان وفقرای شهری اعمال کند، و از سوی دیگر نظارتی برعملکرد حکام محلی داشته باشد؛

دوّم، دستگاه روحانیت که ابزارجدید اعمال کنترل فرهنگی و تثبیت حاکمیت به شمارمی آمد.

و سوّم، دستگاه بوروکراسی اداری و نظامی به همراه تیول داران وبازرگانان و غیره که زائده این دولت بودند.

دراین دوران، یعنی دوران سلسله ی شاهان صفوی، حدود پنج هزار روحانی به منظور اشاعه فرهنگ اقتدا واطاعت تربیت شده وبه اقصی نقاط کشورفرستاده شدند. به سخن دیگر، دستگاه روحانیت تازه شکل گرفته خود به زائده ای ازدستگاه دولتی مبدل شد، دولتی که خود ازدل مناسبات وجه تولید آسیایی زاده شده بود. این روحانیون درواقع به مقام ایدئولوگ های توجیه کننده قدرت ارتقا یافتند. به زبان دیگر، روحانیت از یک سو نقش دلالی میان دولت مرکزی و حکام محلی را برعهده داشت، وازسوی دیگر با تحمیق مردم، نارضایتی آنان را کنترل کرده ونقش تحکیم کننده قدرت را ایفا می کرد.

دولت نیزکه خود خصلتی انگلی  داشته و در پروسه تولید کوچکترین نقشی برعهده نداشت، دستگاه عریض و طویل وانگلی تر از خویشتن خلق کرد، دستگاه روحانیت شیعه، که دراعمال استثمارو بهره کشی  توده ها به کمک وحمایت او بیایند.

شاید بتوان فصل مشترک تاریخی کشورهایی چون ایران و اروپای دوران  قرون وسطی را در وجود قشر روحانیت مرتجع وابسته به حاکمیت جستجو کرد. ما در اروپا نیز شاهد ظهور این روحانیت ارتجاعی و قشری بودیم، که دربرهه هایی از تاریخ قدرت آنان حتی ازشاهان و امپراطوران نیزپ یشی می گرفت. اما پدیده قدرت گیری روحانیون، به علت ویژگی قدرت دولت دروجه تولید آسیایی تا زمان به حکومت رسیدن خمینی درسال ۱۳۵۷ هرگز ممکن نشد و این قدرت مذهبی پس ازکسب حاکمیت خود نیز به بدل دیگری ازحکومت دیکتاتوری تغییر شکل داد.

ادامه در قسمت ۴

فایل پی دی اف   (متن کامل نوشتاری جزوه در ۴۹ صفحه)

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران