وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران – ۲ / مازیار رازی (نوشتاری و شنیداری)

وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران- ۲ 

بخش اوّل

پیدایش وجه تولید آسیایی

ادامه از  قسمت ۱

نظریهٔ «وجه تولید آسیایی» از دیگاهٔ مارکس و انگلس

مارکس و انگلس  پس از دوره ای  ازمطالعات تاریخی طولانی، به تفاوت های عمده ای میان وجوه تولیدی مختلف درغرب و شرق شدند. این تحقیقات شامل مطالعه آثار مختلفی که مهمترین آنان کتابی به زبان آلمانی تحت عنوان «استبداد آسیایی» اثر «ویت فوگل» بود، می شد.

آنان سرانجام  پس از تکمیل مطالعات وتحقیقات اولیه،  به این نتیجه رسیدند که که در برخی از جوامع (مشخصاً چین، هندوستان، ایران و مصر)، به  دلیل  عدم امکان تولید بدون وجود سازماندهی مرکزی، شکل گیری دولت پیش از تقسیم جامعه به طبقات  صورت گرفته است. بنابراین، مفهوم دولت دراین جوامع  کاملاً با این مفهوم  درجوامع غربی، مانند روم، یونان باستان و یا دیگردول اروپایی متفاوت است. درجوامع شرقی و آسیایی، دولت مرکزی و نیرومند پیش ازآن که جامعه به طبقات تقسیم شود شکل می گیرد.

ما حتی شاهد شکل گیری این دولت ها درجوامع پدرسالار قبیله ای هستیم . علت اصلی این امر اهمیت مسئله آب درتولید اجتماعی بوده است. سد سازی به علت فراوانی آب، مانند مانسون ها، توفان ها وسیل ها ی فصلی در جوامعی نظیرهندوستان؛ و یا ساختن قنات ها و کاریز ها، به دلیل کمبود آب  درکشورهای نظیر ایران و مصر، هردو نیازمند دولتی متمرکز و قدرتمند داشت، که آن را سازمان داده و نگهداری کند. این شرایط ویژه باعث می شد  که مالکیت  برزمین، چه به صورت مالکیت ایلی و قبیله ای و چه مالکیت فردی پیش از آماده سازی شرایط برای تولید  بی معنا و مفهوم باشد. به همین دلیل بود که قبل از آنکه بتوان تصور  مالکیت برزمین و تصاحب  آن را در سر پروراند، باید به مساله تأمین آبیاری زمین ها پرداخته می شد، مسئله ای که نیاز به سازماندهی کلان اجتماعی داشت. ایجاد سیستم های آبیاری پشرفته مانند کانال کشی، سدسازی، قنات سازی وغیره از عهده  یک فرد و یا تعداد قلیلی از افراد خارج بود. این وظیفه شرکت توده وسیعی را طلب می کرد که می بایست به طورمستمر، پیگیر و نقشه مند با یکدیگرهمکاری می کردند. به عنوان مثال  رجوع شود به کانال سازی ها وسد سازی ها درچین، هندوستان، ایران و مصر باستان. بدیهی است که  این اقدام‌  اجتماعی وسیع و مهّم نمی توانست توسط  حکام محلی منفرد و یا در محدوده یک شهر ویا یک منطقه جغرافیایی صورت پذیرد، و تنها  نهادی مرکزی وسراسری، یعنی یک دولت مقتدر مرکزی  قادربه سازماندهی چنین وظیفه سترگ اجتماعی بود؛ و بنا بر اساس این دلایل دولت وجامعه در شرق خصلت ویژه ای پیدا کرد که کاملاً متفاوت با همسانان آن درکشورهای اروپایی بوده است.

مشخصات بارز  جوامع آسیایی ازقرارزیرند:

۱ـ ظهور دولت پیش ازشکل گیری طبقات؛ به سخن دیگر، دراین جوامع دولت مرکزی پیش ازتقسیم جامعه به طبقات شکل می گیرد. ما دراین جوامع شاهد پیدایش دولت های متمرکز و نیرومند قبل ازشکل گیری طبقات هستیم.

۲ـ عدم مالکیت خصوصی و نقش دولت؛ اساساً برخلاف اروپا، در این گونه جوامع مالکیت خصوصی بر زمین به عنوان یک پدیده ی غالب مشاهده نمی شود. زیرا در اینجا پیش از حل مسئله مالکیت باید مشکل آبیاری زمین مورد تملک را حل کرد؛ از اینرو و به  منظور تحقق این وظیفه اساسی، وجود یک دولت مرکزی قوی شکل ضروری است. اما زمانی که این دولت مرکزی قوی شکل گرفت، خود  تبدیل به مانعی  برسرراه رشد طبقات مستقل می شود. به سخن دیگر، دولت مرکزی دیگر اجازه مالکیت فردی به آحادی ازجامعه را نداده و خود مالکیت کل زمین را برعهده می گیرد؛ درواقع دولت جایگزین طبقه ی حاکم می شود.  بنابراین شکل گیری دولت دراین جوامع کاملا متفاوت با شکل گیری آن درسیستم های اروپایی، چه دردوران برده داری و چه دردوران فئودالی می باشد.

۳ـ رکود وتخریب دائمی در جامعه آسیایی؛ دراین سیستم دولتی، پایداری و انسجام خاصی در واحدهای روستایی جامعه به چشم می خورد؛ قرن ها می گذرد و واحدهای روستایی کوچکترین تغییری نمی کنند. دولتی  به قدرت می رسد و مملکت را تحت  کنترل خود درمی آورد، وسپس  نیروی دیگری پس ازحمله نظامی وجنگ های طولانی دولت جدیدی تاسیس می کند، اما دربطن جامعه تغییری رخ نمی دهد؛ به سخن دیگر مملکت دست به دست می گردد و اقتصاد درونی آن از هم می پاشد، اما این واحدهای روستایی کم و بیش به همان شکل باقی مانده وهیچ تغییر کیفی طی إعصار و قرون متوالی درآن پدید نمی آید.

ماهیت دولت جوامع آسیایی

دولت های قدرتمند این ادوار، دارای ساختاربوروکراتیک نظامی ـ اداری متمرکزی هستند، که این بوروکراسی تدریجا خود به یک طبقه ی حاکم مبدل می شود، طبقه ی حاکمی که  در بورکراسی نظامی ـ اداری دولتی خلاصه می شود. وظیفه این دولت ازیک سو، بسیج توده ها برای سازماندهی سیستم تولید  وحفاظت و پاسداری ازسیستم ساخته شده و حفظ وتداوم شرایط تولید است؛ وازسوی دیگر، جمع آوری مالیات ازتوده های تولید کننده. آنان موظفند که به این دولت مرکزی مالیات بدهند. حکام محلی توسط دولت استخدام می‌شوند  تا مالیات ها را  جمع آوری کرده وبه  دولت مرکزی تحویل دهند، ودولت مرکزی نیزمحصول اضافه را بین خود وخادمان وشرکایش تقسیم می کند.

دولت مرکزی حد ومرزی را به رسمیت نمی شناسد،  چراکه خود نماینده ی طبقه ای است که درتولید اجتماعی شرکت مستقیم ندارد. این دولت دارای ماهیتی انگلی است و از تولید اجتماعی اجتماعی ارتزاق می کند. درحالی که دردوران فئودالیسم اروپا، و سپس درعصر سرمایه داری، دولت درتولید نقش فعالی بر عهده می گیرد. بنابراین دولت جوامع  آسیایی ازهمان ابتدای پیدایش خود لایه ای است کاملاً انگلی و بدون وجود و پشتوانه یک طبقه حاکم.

ما همچنین در وجه تولید آسیایی، شاهد تسلسل مخربی هستیم که مرتبا درطول تاریخ تکرار می شود؛ برای نمونه، نگاهی گذرا به تاریخ ایران، هندوستان، چین و یا مصرنشان می دهد که چگونه یک دولت مرکزی قوی  براساس سازماندهی شرایط تولید شکل می گیرد وتولید را ازطریق کنترل شبکه های آبیاری آغاز کرده وبه رونق و شکوفایی می رساند؛ امّا، پس ازدوره ای این بورکراسی نظامی ـ اداری با اشتهایی سیری ناپذیر برای مالیات ها ی بیشتر فشار استثمار را افزایش می دهد، امادرعین حال به دلیل فساد وفربه شدن درونی روز به روز کمتر و کمتر به وظیفه  حراست ازشرایط تولید می پردازد.

این چرخه در ادامه خود شورش های دهقانی درمقابله با عدم کارآیی بوروکراسی دولتی را به دنبال دارد که درنتیجه آن روستاها به ویرانی کشیده شده ومناطق کشاورزی نابود می شوند و هرج و مرج  برجامعه حکمفرما می شود؛ وسپس قدرت های ملوک الطوایفی سر بر می آورند، و حکام محلی در مقابل دولت مرکزی گردنکشی وقلدری می کنند تا درنهایت دولت مرکزی از هم می پاشد و یکی از این حکام قدرت را قبضه می کند.

دراین دوران عموما شاهد درگیری های ایلات و عشایری هستیم  که دراغلب مناطق مرزی شمال آفریقا، ایران، هندوستان و چین، همواره به انتظار وخیم شدن اوضاع درکشورهای مجاور نشسته اند که  به محض مشاهده هرج ومرج  و فروپاشی دولت مرکزی،  تهاجمی را سازمان داده وحمله نظامی خود را آغاز کنند؛ و این تطور تاریخی بلاانقطاع ادامه دارد وکشور دست به دست بین پادشاهان وخاندان های مختلف می چرخد، اما تغییری دربطن جامعه رخ نمی دهد و روستا ها پس از بازسازی سیستم آبیاری دوباره  به همان شکل کهن تولید خودادامه می دهند. ایران به دلیل موقعیت سوق الجیشی ویژه خود بیشترتحت تاثیراین تکرارتاریخی قرارگرفته و مواره  مورد هجوم نیروهای خارجی بوده است.

چنین پدیده رکود و تخریب یکی ازویژگی عمده وجه تولید آسیایی وتفاوت ماهوی آن با وجوه تولیدی اروپا است.

رکود وبازسازی مجدد متناوباً اتفاق می افتد، مناطق روستایی ابدا تغییری نکرده وبه حیات خود ادامه می دهند، جماعت های روستایی مستقل، بدون تاثیر پذیری از یکدیگر، شیوه قدیمی  تولید خود را دنبال می کنند، و به زور و جبر سهمی از محصول خود را به دولت مرکزی می پردازند؛ وبنیان گذاران  وپادشاهان نوین نیز هرچند درابتدا «خیرخواه» و«دموکرات»  بوده اند، به تدریج وبنا برمنطق عینی استثماردروجه تولید آسیایی، مبدل به پادشاهان مستبد وسرکوبگر می شوند.

ادامه در قسمت ۳ 

فایل پی دی اف   (متن کامل نوشتاری جزوه در ۴۹ صفحه)

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران