وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران -۱ / مازیار رازی (نوشتاری و شنیداری)

وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران-۱ 

بخش اوّل

پیدایش وجه تولید آسیایی

 

پیشگفتار

از دیدگاه ما استراتژی محوری مارکسیست های انقلابی در وضعیت کنونی، ساختن حزب پیشتار کارگری است. حزبی  که باید متکی بر برنامۀ سوسیالیستی باشد. این برنامهٔ سوسیالیستی نه تنها تضمین کننده وحدت تشکیلاتی سازمان مارکسیستی است ، بلکه همچنین نقشۀ راهی برای رسیدن به انقلاب سوسیالیستی بشمارمی آید. به سخن دیگر، برنامۀ سوسیالیستی، به مثابه ستون فقرات حزب پیشتاز انقلابی یا داربستی برای تدارک انقلاب کارگری است.

روشن و بدیهی است که وحدت تشکیلاتی مارکسیست های انقلابی نمی تواند حول محور «شخصیت» ها، یا به دور تئوری ها و عقاید رهبران از پیش تعیین شده، شکل بگیرد. چنین رهبرانی هیچگونه مشابهت و سنخیتی با رهبران واقعی کارگران که از درون جنبش مبارزاتی کارگران زاده می شوند، ندارند.  علم و تئوری نیز پدیده ای ایستا و پایان یافته شده نیست و مداوماً در حال تغییر و تحول است. بنابراین، نمی توان چنین پدیده سیالی را  پایۀ وحدت تشکیلاتی قرارداد. نظرات وعقاید افراد نیز پدیده ای متغیر بوده و نمیتواند پایۀ و اساس ایجاد حزب پیشتاز کارگری قرار گیرد. از اینرو اساس وحدت تشکیلاتی مارکسیست ها، تنها می تواند و باید بر محور یک برنامۀ سوسیالیستی شکل بگیرد.

در تاریخ جنبش کارگری برنامه های بسیاری نوشته شده اند.  برنامه هایی که خود مارکس نیز در تدوین آن شرکت داشته ازجمله برنامۀ حزب کارگران فرانسه ۱۸۸۰ و پس از آن برنامۀ ارفورت حزب سوسیال دمکراتیک آلمان ۱۸۹۱؛ و یا اندکی بعد، برنامۀ سوسیال دمکرات های انقلابی روسیه، و نهایتاً برنامۀ تدوین شده در کنگرۀ سوم کمینترن (بین الملل سوم). این برنامه ها  برجسته ترین نمونه برنامه های سوسیالیستی درجنبش کارگری دو قرن ۱۹ و ۲۰ بوده اند.

ما با اتکا بر این تجارب غنی و پربار بنیان گذاران مارکسیسم و سوسیالیسم علمی مارکس، انگلس، لنین و تروتسکی قادر خواهیم بود که همدوش کارگران پیشتاز به سوی تدوین برنامه ای برای سازماندهی حزب پیشتاز کارگری گام برداریم؛ برنامه ای ملهم ازاین تجارب ارزشمند بین المللی وتجربه مشخص جنبش کارگری ایران ازابتدای شکل گیری تاکنون،  بویژه تجربیات چند دهه گذشته آنان.

یک برنامۀ سوسیالیستی، ابدا به معنای برنامۀ ای کوتاه مدت، و یا یک دستور العمل عمومی، و یا سلسله ای ازاصول وقواعدعمومی برای تعیین وجه تمایز خود از سایر گرایش های نیست.  این برنامۀ که توسط کارگران پیشرو و روشنفکران کارگری تدوین خواهد شد، برنامه ای است که براساس وضعیت کنونی جنبش کارگری و مطالبات مشخص روزشکل گرفته و رهنمان چگونگی  تدارک انقلاب کارگری است.  برنامه ای برای انتقال از سرمایه داری به سوسیالیسم؛ و یا به سخنی دیگر، برنامه ای که نه تنها تحلیلی علمی و واقعگرایانه از وضعیت کنونی سرمایه داری را ارائه می کند، بلکه همچنین دعوتی است به عمل متشکل برای سرنگونی نظام سرمایه داری ساختن سوسیالیسم.

تدوین برنامۀ سوسیالیستی از منظر مارکسیسم انقلابی از تحلیل مشخص  سه رکن پیونده خورده با یک­دیگر  آغاز می شود.

  • رکن اوّل، تحلیل و شناخت نیروی بازدارنده که حل تکالیف اساسی جامعه را دچاروقفه کرده است؛ یا به سخن دیگر، شناخت کامل صورتبندی اقتصادي واجتماعی جامعه، ماهیت دولت، تحلیل سرمایه داری ایران، تاریخچۀ پیدایش آن و پیوند آن با امپریالیسم و ماهیت و مراحل انکشاف امپریالیسم و تاثیرات آن در ایران.
  • رکن دوّم، تحلیل و شناخت نیروی سازندهٔ جامعهٔ نوین. یعنی تحلیل از صف بندی طبقاتی درون جامعه و تعیین نقش محوری طبقۀ کارگر و سایر متحدان وی برای سازماندهی انقلاب آتی و شناخت کامل ماهیت دولت کارگری/سوسیالیستی بمثابه نیروی برقرار کننده سوسیالیسم درجامعه.
  • رکن سوّم، تحلیل و شناخت ابزار تدارک انقلاب سوسیالیستی به معنای چگونگی تشکیل حزب پیشتاز کارگری به مثابه ستاد رزمنده رهبری طبقهٔ کارگر و سایر زحمتکشان و نقش آن درحمایت ازکسب قدرت توسط اردوگاه کار به رهبری شوراهای کارگری.

این سه رکن به هم پیوند خورده اساس تحلیل و  شناخت ما از جامعهٔ آتی را شکل می دهد.

ما در این مقاله به بازشناسی رکن اوّل این ارکان خواهیم پرداخت. *

مازیار رازی ـ بهمن ۱۳۹۸

بخش اوّل 

پیدایش وجه تولید آسیایی

علل غیبت نظریه «وجه تولید آسیایی» در ادبیات چپ

نظرات مارکس وانگلس درمورد وجوه مختلف تولید جوامع بشری درآثار اولیه  آنان عمدتا ملهم ازبررسی تاریخ جوامع اروپای غربی است. اما این نظریه در اواخر حیات آنان تغییر یافت. مارکس و انگلس پس از آشنایی با تطور تاریخی شرق، بویژه هند و چین به این نتیجه رسیدند که وجه تولیدی دیگری،  کاملاً متفاوت با  اشکال تولیدی شناخته شده اروپایی، درآسیا و شمال آفریقا وجود داشته است، و نام  این پدیده جدید را «وجه تولید آسیائی» گذاشتند.

اما متأسفانه این فصل از تاریخ تحلیل‌های مارکسیستی به علل سیاسی در دوران استالین از متون مارکسیستی حذف شد. استالین و بوخارین،‌ مبتکرین اصلی  نظریه ٔ غیر مارکسیستی «سوسیالیسم در یک کشور»ِ،  برای توجیه نظریه انقلاب دموکراتیک در چین به عنوان مرحله آتی انقلاب درسال های ۱۹۲۵ ـ ۱۹۲۷و موجه جلوه دادن تشکیل اتئلافی با «بورژوازی ملی» علیه امپریالیسم، نیاز به حذف این مفهوم داشتند. بنا برنظریه رسمی حزب کمونیست روسیه به رهبری استالین، جامعه چین مانند همه جوامع اروپایی بافتی فئودالیستی داشته و بنابراین ویژگی می تواند درمبارزه علیه امپریالیسم ازکمک همه نیروهای جبهه خلق، از جمله بورژوازی ملی بهره ببرد. این طرفند سیاسی  در واقع اهرم فشاری برای تغییر تناسب قوا به نفع شوروی، به شمار می آمد و در اساس با آموزه های مارکس، انگلس و لنین متفاوت بود.

اگرچه حتی در آن زمان نیز، عده‌ای از تحلیل گران و محققان مارکسیست در کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه بحث فئودالیسم  درچین را مورد سؤال قرار داده و به درستی استدلال کردند که مارکس و انگلس درمقالات خود به روشنی اشاره کرده اند که وجه تولید در چین و چند کشور دیگر «وجه تولید آسیایی» بوده است واین کشورها هیچگاه روند کلاسیک فرماسیون های اقتصادی ـ اجتماعی اروپا را از سر نگذرانده اند.  این محققان استدلال بی اساس استالین ـ بوخارین در رابطه با فئودالیسم در چین که اساس تئوری «انقلاب دمکراتیک»  بود، مردود اعلام کردند. اما استالین درپاسخ به اعتراضات و استدلات  انبوه بیشمار محققان مارکسیست پس از جلسه ویژه ای در  آکادمی علوم مارکس و انگلس مسکو، آنان را وادار نمود که اعتراض خود را پس گرفته واعلام کنند که تئوری مارکس و انگلس در بارهٔ «وجه تولید آسیایی» هیچگونه ارتباطی به واقعیت های جهان موجود نداشته  و اساسا چنین نظریه ای در مارکسیسم  مطرح نشده است! بدین ترتیب بوروکراسی استالینی حاکم بر جامعه شوروی هرنوع گفتگو وتحلیل درباره ی «وجه تولید آسیائی » را  ممنوع اعلام  کرد! رجوعی به نوشتارهای محققان روسی پس از این اتفاقات، به خوبی نشان می دهد که دیگر سخن و یا تحقیقی در رابطه با «وجه تولید آسیائی» صورت نگرفت، و تنها فردی، «یوژین وارگا»، که جرئت کرده وبه تحقیقات خود دراین رابطه ادامه داد ممنوع قلم اعلام شد و  اجازه نوشتن و نشرمطالب  در باره «وجه تولید آسیایی» از او سلب گردید.

تاثیرات این تهاجم  بوروکراسی استالینی  به نظریات مارکسیستی در شوروی اندک اندک به سایر جوامع، از جمله ایران  نیزکشیده شد. ما در جامعهٔ ایران یا با تاریخ نگاران رسمی روبرو بودیم  که اعتقادات ناسیونالیستی و تصنعی تاریخی را اشاعه می دادند، و یا روشنفکرانی که تحت تأثیر «مارکسیسم ـ لنینیسم» صادره از بوروکراسی شوروی  درمسکو، نظرات رسمی آکادمی علوم روسیه را قرقره کرده وهیچگونه بررسی تحقیقی در مورد «وجه تولید آسیائی» انجام نمی دادند. پس از دوران استالین و به قدرت رسیدن خروشچف تنفسی کوتاه در آکادمی علوم مسکو  داده شد و  جمعی از محققان، از جمله  «یوژین وارگا» مجددا مطالبی دررابطه با وجه تولید آسیایی انتشاردادند، اما این برهه نیز دیری نپائید و به سرعت به خاموشی گرائید.

ادامه در قسمت ۲

فایل پی دی اف   (متن کامل نوشتاری جزوه در ۴۹ صفحه)

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران