امپریالیسم آمریکا به کردها از پشت خنجر زد!

یک روز بعد از اعلام خروج نیروهای آمریکایی از شمال شرق سوریه، رهبران نیروهای کرد در این منطقه می‌گویند «دونالد ترامپ به کردها از پشت خنجر زد»!

در حاشیه وقایع اخیر یکی از مقالات در کارگر میلیتانت شماره ۷۶ را که در مهر ۱۳۹۳ انتشار یافته بود را  باز انتشار می دهیم.

«انگیزۀ به اصطلاح «بشردوستانۀ» غرب برای مداخلۀ نظامی در منطقه، یک بهانۀ کهنه و شناخته شده است برای مخفی کردن محاسبات امپریالیسم. بر همین مبنا، مخمصۀ کنونی کردها یک بهانۀ جدید به قدرت های غربی برای توجیه تشدید حضور نظامی خود در خاورمیانه داده است.»

میلیتانت- ۸ اکتبر ۲۰۱۹

*************

۱.احزاب کرد و مقاومت در برابر داعش

هیچ تردیدی نیست که ازخودگذشتگی و مبارزۀ یگان های دفاع مردمی (YPG)، یگان های دفاع زنان (YPJ) و دیگر نیروهای حزب کارگران کردستان (PKK) هم در روژاوا و هم در شمال عراق، نقش مهمی در عقب راندن داعش ایفا کرده است.

کردها با جمعیتی بین ۲۵ تا ۳۰ میلیون نفر، هنوز بزرگ ترین ملتی در جهان هستند که دولت خود را ندارند و بین چهار قلمرو ملی مختلف تقسیم شده اند. هویت ملی و فرهنگی و حقوق دمکراتیک اولیۀ آن ها همواره در طول تاریخ به طور سیستماتیک انکار شده و زیر ضرب سرکوب وحشیانه بوده است. بنابراین تجربۀ روژاوا به عنوان منطقه ای در قعر جهنم ارتجاع رژیم های استبدادی و جهادیون که طی آن قادر به کسب و حفظ درجه ای از حق انکار شدۀ خود بوده اند، نه فقط از سوی کردها در منطقه، بلکه همۀ نیروهای مترقی جهان با افتخار و به شکلی الهام بخش نگریسته می شود.

سمپاتی نسبت به واحدهای PKK زمانی بیش تر شد که آن ها ماه اوت گذشته، کریدوری را برای کمک به اقلیت ایزدی فراری از خطر قتل عام وحشیانه به دست ارتجاع داعش در کوه های سنجار در شمال عراق حفظ کردند. با وجود سلاح های بهتر «پیشمرگه»های «حزب دمکرات کردستان»(KDP) و «حزب میهنی کردستان» (PUK)- به عنوان احزاب منحط و نئولیبرال حاکم بر منطقۀ خودمختار کرد در شمال عراق یا کردستان جنوبی- این دومی بدون مبارزه عملاً فرار کرد. درحالی که نیروهای PKK وارد عمل شدند و به نیروی اصلی مبارزه علیه داعش در آن منطقه بدل گردیدند. خود این به تنهایی نشان می دهد که وقتی توده های مردم، یعنی کسانی که در تولید اجتماعی نقش دارند، مسلح باشند و یگان های خود را ایجاد کنند، بهترین انگیزه و شکل مقاومت را نشان خواهند داد؛ اما به محض این که یک ارتش کلاسیک با سربازانی صرفاً مزدبگیر ایجاد شود، با گذشت زمان نقش آن ها در حیات و تولید اجتماعی کم تر و در نهایت به سر بار جامعه تبدیل می شوند که هیچ گونه انگیزه ای برای دفاع ندارند. این همان اصل مهم کمونیستی است که مارکس و انگلس هم (مثلاً در مطالبات حزب کمونیست آلمان، ۱۸۴۸) مطرح می کنند: «مسلح کردن همگانی مردم؛ در آتیه، ارتش ها می باید در آن واحد ارتش های کار نیز باشند، به طوری که سربازان برخلاف سابق، صرفاً مصرف نکنند، بلکه بیش از آن چه برای نگهداری خود ضروری است، تولید نمایند.»

تا جایی که به «حزب اتحاد دمکراتیک» (PYD) به عنوان شاخۀ وابستۀ PKK در سوریه بازمی گردد، باید درنظر داشت که این حزب در طی جنگ داخلی سوریه، خود را نه در جبهۀ اسد قرار داد و نه اپوزیسیون آن و در واقع خود را «راه سوم» نامید. هرچند عدم همکاری این حزب با دو جبهۀ مذکور مترقی بود، اما یک وجه منفعلانه هم داشت، یعنی فاصله گرفتن از ایجاد جبهۀ سومی متشکل از مبارزین کرد و کارگران و توده های تحت ستم برای مبارزه با این دو جبهه و این مسلماً سیاستی نیست که مارکسیست های انقلابی در این شرایط پیش بگیرند.

به علاوه گزارش هایی از برخی سازمان های حقوق بشری منتشر شده بود که ادعا می کرد PYD به روش هایی همچون آدم ربایی یا گروگان گیری ژورنالیست های منتقد دیدگاه ها یا اتوریتۀ حزب دست می زنند و PYD اصرار دارد که کلیۀ سازمان های سیاسی باید نقش رهبری کنندۀ آن را به رسمیت بشناسند. ماهیت این سازمان های «حقوق بشری» و رسانه هایی نظیر «خبرنگاران بدون مرز» و همین طور  جانبداری آن ها روشن است. به طوری که ماه مه امسال در واکنش به اخباری مبنی بر «شمار رو به رشد سوء برخوردهای» حزب اتحاد دمکراتیک علیه خبرنگاران در روژاوا، یک خبرنگار اسپانیایی مستقل که شش بار (۱ بار پیش از جنگ و ۵ بار پس از آن) برای تهیۀ گزارش به کردستان سوریه رفته بود، طی نامه ای رسمی اعلام که هرگز شخصاً با موارد ادعایی رو به رو نشده است. با این حال اگر چنین اقداماتی صحت داشته باشد، واضح است که باید مورد نقد صریح و بی تخفیف مارکسیست ها قرار بگیرد.

در رویارویی کردهای کوبانی و روژاوا با داعش، مارکسیست ها نمی توانند نظاره گر باشند و موضعی خنثی بگیرند، به طوری که گویی پیامد چنین نبردی اهمیتی برای سرنوشت توده های منطقه ندارد.

کوبانی که از نظر جغرافیایی محصور و در مقابل حملات ضربه پذیر است، به لحاظ استراتژیک هم منطقۀ مهمی است. اشغال این منطقه به دست داعش، احتمال خطر قتل عام گستردۀ کردها را ایجاد می کند، به خصوص که ارتجاع داعش به آن ها به عنوان سکولارهایی نگاه می کند که مستحق نابودی فیزیکی به بدترین شکل ممکن هستند. اشغال این منطقه، صدها هزار کرد را از سرزمین هایی که هزاران سال در آن زیسته اند می راند، و در عین حال دسترسی داعش به مرز ترکیه و شمال غربی عراق را هم ساده تر کند.

بنابراین بدون تردید باید از مقاومت مسلحانۀ کردها برای دفاع از خود در برابر داعش و هرگونه نیروی فرقه ای یا ارعاب و سرکوب دولتی، حمایت کرد. در برابر تهدید ارتجاع وحشی، بسیج مسلحانۀ توده ای و تحت نظارت دمکراتیک کارگران و دهقانان فقیر کرد، برای مقاومت در برابر پیشروی داعش یک ضرورت حیاتی است.

به همین خاطر مارکسیست ها باید حق کردها برای دسترسی به سلاح های مورد نیاز جهت دفاع از خود را به رسمیت بشناسند. با این حال، برای تحقق حق تعیین سرنوشت خود به دست کردها به شکل حقیقی و معنادار، باید نسبت به هرگونه تلاش امپریالیسم و نخبگان محلی برای بهره برداری از سرنوشت کردها بنا اهداف خود، هشدار داد. این یک حقیقت روشن است که قدرت های امپریالیستی غرب در گذشته به فرقه های مذهبی سلاح دادند تا منافع خود را پیش ببرند. وقتی همین سلاح ها علیه خودشان نشانه می رود، به دنبال مسلح کردن اپوزیسیون هستند. اما این کار را نه برای تقویت نیروهای درحال نبرد با سرکوب، بلکه برای بازگرداندن کنترل خود بر ذخایر منطقه انجام می دهند.هیچ توهمی نباید به نقش امپریالیسم غرب و متحدینش- و همین طور سایر قدرت های منطقه ای- نظیر جمهوری اسلامی ایران- داشت که اقداماتش تنها به تشدید شکاف های فرقه ای مذهبی خواهد انجامید.

۲. مداخلۀ امپریالیستی و کمک های تسلیحاتی

انگیزۀ به اصطلاح «بشردوستانۀ» غرب برای مداخلۀ نظامی در منطقه، یک بهانۀ کهنه و شناخته شده است برای مخفی کردن محاسبات امپریالیسم. بر همین مبنا، مخمصۀ کنونی کردها یک بهانۀ جدید به قدرت های غربی برای توجیه تشدید حضور نظامی خود در خاورمیانه داده است. تهدید مردم بنغازی هم سه سال پیش برای توجیه بمباران لیبی به دست ناتو مورد استفاده قرار گرفت. واقعیت این است که جهادیون در طول دست کم دو سال گذشته مشغول ارتکاب قتل عام و انواع وحشی گری ها بوده اند، با این وجود حکومت ها و رسانه های غرب آن خشم و انزجاری را که الآن به ظاهر از آن ها می بینیم، هرگز نشان ندادند.

تاریخ مردم کرد بارها نشان داده است که قدرت های امپریالیستی و سرمایه داری، هرگز دوستان مبارزات طولانی کردها برای رهایی ملی نبوده اند. به عنوان یک نمونه هنگامی که رژیم صدام حسین کردهای عراق را سلاخی کرد (از جمله کشتار ۵۰۰۰ نفر در روستای حلبچه در سال ۱۹۸۸) این به اصطلاح «جامعۀ جهانی» کوچک ترین تمایلی برای کمک به آن ها نشان نداد.

هرچه قدر مداخلۀ نظامی بیش تری از طرف حکومت های غرب به منطقه سرریز شود، به همان نسبت نفوذ این قدرت های سرمایه داری برای تحمیل برنامۀ خود و تلاش شان برای ممانعت از هرگونه چالش جدی در برابر سیستم و منافعاشان بیش تر می شود. در این بازی قدرت، عناصر چپگرا در صورت نداشتن نقش مستقل، نهایتاً یا به عنوان نمایندۀ اهداف امپریالیسم امریکا و متحدینش عمل می کنند، یا کنار زده می شوند و درهم می شکنند.

به نظر می رسد درهمان حال که رهبران PKK و PYD برنامۀ امپریالیسم در منطقه را نقد می کنند، اما تلاش هم دارند تا پیوندهای بهتری با قدرت های غربی ایجاد کنند. برخی گزارش ها حتی اشاره کرده بودند که نمایندگان PYD (که برخلاف PKK از سوی اتحادیۀ اروپا و ایالات متحده ممنوع نشده اند) برای ملاقات با دفتر خارجۀ بریتانیا به لندن سفر می کنند. برخی سیاستمداران سرمایه داری در مورد احتمال خروج PKK از فهرست سازمان های تروریستی امریکا و اروپا بحث می کنند. این تغییر و تحولات نشان می دهد که برخی بخش های طبقۀ حاکم غرب فعلاً این ایده را در سر می پرورانند که دست کم موقتاً برای «عادی سازی» رابطۀ خود با PKK در راستای اهداف خود، گام هایی بردارند.

چند روز پیش برای نخستین بار آمریکا به کردهای مدافع کوبانی از طریق هوا کمک‌های نظامی ارسال کرد ( خبر می رسد که بخش هایی از این محموله «به اشتباه» به دست افراد داعش افتاده است، همان طور که قبلاً «به اشتباه» نیروهای جبهۀ کوبانی را به جای داعش هدف بمباران هوایی قرار داده و شش تن از آن ها را کشته بودند). فرماندهی نظامی آمریکا (سنتکام) که مقر آن در فلوریدا است، تأیید کرد که هواپیمای ترابری «سی ۱۳۰» این کشور، محموله‌های مهمات، سلاح و وسایل پزشکی را برای کردها در منطقۀ کوبانی به زمین ریخته است.

حمایت امریکا از YPG و سایر میلیشیاهای کرد، ریاکارانه است. نبرد برای کوبانی، فرصتی برای امریکاست تا نه تنها ضرباتی را به داعش بزند، بلکه به طور بالقوه پایگاهی را برای عملیات امریکا در خاک سوریه علیه رژیم اسد ایجاد کند. امریکا به وضوح دنبال آن است که میلیشیاهای مختلف کرد را که تنها نیروی زمینی قادر به جلوگیری از پیشروی داعش بوده اند، به یک نیروی نیابتی قابل اتکا برای پیش برد جاه طلبی های استراتژیک خود در عراق و سوریه تبدیل کند. وزارت خارجۀ امریکا مذاکرات مستقیم رسمی خود با PYD را در طول همین هفته آغاز کرد. وال استریت ژورنال در گزارشی به تاریخ ۲۰ اکتبر نوشت که حدود ۲۰ شاخۀ کردی سوریه، از جمله گروه های مبارز در کوبانی، در منطقۀ خودمختار کردستان در شمال عراق گردهم آمده اند تا دربارۀ برنامۀ مشترکی صحبت کنند. و «صنم محمد» یکی از رهبران  PYD اعلام کرد که هدف، ایجاد جبهه ای است که «حمایت بین المللی بیش تری» جذب کند.

تاریخ مردم کرد، تاریخ مبارزه است. اما تاریخ خیانت رهبران مختلف کرد هم هست که برخی از آن ها به خاطر منافع شخصی خود با امپریالیسم پیمان بسته اند. خصلت رهبری ناسیونالیستی، ظرفیت و پتانسیل بالای آن برای مماشات و قربانی کردن منافع بدنۀ خود است و در اولین فرصتی که روزنه ای برای مماشات به وجود بیاید، هرگز لحظه ای درنگ نخواهد کرد؛ خصلت ناسیونالیسم در هر شکل آن، مماشات با بورژوازی است و در هر لحظه ای که فرصت پیدا کند، بی درنگ ارادۀ جمعی پشت خود را قربانی منافع تنگ نظرانه اش خواهد کرد؛ این را در نمونه های افرادی نظیر مسعود بارزانی- رئیس جمهوری فاسد حکومت اقلیم کردستان (کردستان جنوبی) می توان دید که هدف اقتصاد آن غنی کردن یک نخبۀ کوچک کرد، سرمایه داران ترکیه و شرکت های فراملیتی است.

بنابراین هرگونه راه حل مبارزۀ کردها با اتکا به حمایت سیاسی از امپریالیسم غرب باید طرد شود و انتقال اسلحه تنها بر مبنای ردّ «شرایط» تحمیل شده از سوی قوای خارجی که مخالف منافع توده های مردم کرد است، می تواند پذیرفته شود.

ایجاد کمیته های دفاع با انتخابات دمکراتیک در تمامی نواحی کرد، شهرها و روستاها، ضروری است. چنین چیزی به توده های مردم عادی اجازه می دهد که نقش فعالی در مبارزه علیه داعش داشته باشد، و امکان تصمیم گیری دمکراتیک بر سر تأمین سلاح، استفاده و توزیع آن، نظارت بر کار رهبران و امکان به چالش کشیدن معاملات پشت پرده را ایجاد می کند.

بنابراین ضمن به رسمت شناختن مشروعیت مقاومت مسلحانه علیه داعش، حیاتی است که تمامی جوانب این مقاومت تحت کنترل دمکراتیک از پایین باشد. رهبران کرد باید به جای نگاه رو به بالا و امپریالیسم، به پایین و پتانسیل عظیم پایه های خود نگاه کنند.

ادامه دارد

خودمختاری دمکراتیک در روژاوا و ساختار تصمیم گیری و مدیریتی در آن:

http://militaant.com/?p=4444

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران