سیاست ترامپ وسرنوشت اورشلیم

اطلاعیه گرایش مارکسیست ها انقلابی ایران

سیاست ترامپ وسرنوشت اورشلیم

در ۶ دسامبر ۲۰۱۷ دونالد ترامپ بالاخره يکی از وعده های زمان انتخابات رياست جمهوری خود، که قرار بود “از همان روز اول” به اجرا بگذارد را با به رسميت شناختن بيت‌المقدس به عنوان پايتخت اسرائيل برآورده کرد.

در حالی که در آمريکا اقدام وی نه فقط از سوی مسيحيان افراطی «انجيلی» و اکثر انجمن ها و گروه های فشار يهودی-آمريکايی – مانند «کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل» (AIPAC) – مورد استقبال قرار گرفت، بسياری از سناتورها و نمايندگان مجلس جمهوريخواه و دموکرات، که با سياست های ترامپ در موارد ديگر مخالفت کرده اند، از اين کار وی پشتيبانی کردند! در مقابل، اين اقدام بلافاصله از سوی همۀ کشورهای جهان – به غير از اسرائيل – محکوم شد.

اقدام ترامپ، که در اصل قبول کردن «قانون ۱۹۹۵ سفارتخانه اورشليم» کنگره آمريکا بود، صرفاً قدمی ديگر و در تداوم  روند صد سالۀ کشورهای امپرياليستی برای تجزیه توده های عرب در کشورهای متفاوت، تضعيف آنان  و استحکام پایگاهی کاملاً قابل اعتماد در خاورميانه است. حدود يک ماه پس از صدمين سالگرد «بيانيه بالفور» ۱۹۱۷، که در آن امپرياليسم بريتانيا “ایجاد وطن ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین” را برای اولين بار به رسميت شناخت، که در آن کوچکترین اشاره ای به ملت فلسطين به غير از “عوام غير يهودی در فلسطين” نشده است، سیاست ترامپ بیانگر نظر واقعی و بی رودربایستی هیئت حاکم امپرياليسم آمريکا در مورد توده های تحت استثمار و ستم فلسطين است.

«راه حل دو دولتی»

ترامپ با اين اقدام، موضع مدافعان آنچه که به «راه حل دو دولتی» موسوم شده است، را کاملا خنثی کرد. سراب «راه حل دو دولتی» چیزی بیش از  شعبده بازی از سوی «جامعه بين المللی» – بخوانيد ائتلاف کشورهای امپرياليستی – برای مشغول کردن توده های فلسطينی و روی کار نگه داشتن رهبران مزدور و فاسد آنان نبود. رهبران ناسيوناليسم سنتی سازمان «فتح» و به نوعی حتی ناسيوناليسم مذهبی «حماس» اين «راه حل» بیراهه را قبول دارند. ترامپ، همچنان با اين اقدام رهبران فلسطينی ها و اعراب و رهبران کشورهايی مانند مصر، عربستان سعودی و اردن، که خدمتکاران اصلی امپرياليسم آمريکا در منطقه اند را خلع سلاح کرد. و در نتیجه به اين دليل  آنان را تحت فشار بيشتری از سوی توده های خشمگين قرار خواهد داد.

مدافعان اين سراب «راه حل دو دولتی»، همچنين شامل تمامی ليبرال ها، دموکرات ها و حتی بعضی گرايش های «چپ دلسوز» نيز بوده است. اکنون ديگر برای همه روشن شده است  که «روند صلح اسلو» از همان نخست وسیله ای جز برای تحمیق، انفعال و کنترل توده های فلسطينی نبوده است. وسیله بوده تا صهيونيست ها و ديگر گرایشات افراطی اسرائيل به شهرک سازی در کرانه باختری و بيت‌المقدس ادامه دهند، و به گفتۀ خود “حقایق بر روی زمین” را به نفع خود تغيير دهند. اين تغيير “حقایق بر روی زمین” يعنی اينکه نه فقط تصاحب هر چه بيشتر زمين های فلسطينی ها را گسترش دهند، بلکه با ساختن جاده های ويژه اهالی شهرک ها، حصارها و تسهيلات نظامی، سرزمین باز هم بیشتری اشغال کنند. آنچه که امروز برای فلسطينی ها باقی مانده هيچگاه نمی تواند پایه واقعی برای تشکيل «دولت» يا «کشوری» به حساب بيايد! به اين دليل باعث تعجب نيست که اين اقدام ترامپ از سوی بعضی از مذهبيان افراطی اسرائيل مورد انتقاد قرار گرفت. «مئير پوروش»، معاون وزير آموزش و پرورش، گفت که “بهای اين برای ما گزاف خواهد بود و طرح صلحی که او عرضه خواهد کرد به ما آسيب خواهد رساند. بهتر است که در بخش هايی از کرانه باختری و اورشليم [شهرک] بسازيم تا اينکه يک اعلاميه بی اساس داشته باشيم.” اين نوع گرايشات ترجیح می دهند که «بی سر و صدا» به شهرک سازی ادامه دهند!

راه حل پرولتاريای انقلابی

با وجود محکوم کردن اين مانور ترامپ هيچ نیرویی، نه در بين دول عرب و اسلامی منطقه، و نه خود رهبری ورشکسته فلسطينی ها، نمی تواند برای توده های مردمی که در سال ۱۹۴۸ دولت-ملت خود را از دست داده، چشم اندازی برای تشکيل دولتی فلسطينی در راستای پاسخگویی به  نيازهای ابتدايی آنها باشد. بدیهی است که مارکسيست های انقلابی هم انتظاری از ناسيوناليسم بورژوايی در قرن بيست و يکم نمی توانند داشته باشند! تنها دولتی که به عنوان «فلسطين» می تواند در کنار اسرائيل قرار گيرد چيزی جز بازداشتگاهی برای توده های فلسطينی، که منبعی برای عرضه نيروی کار ارزان برای سرمايه داران اسرائيلی باشد، نخواهد بود. و درس ورشکستگی و عقيم بودن ناسيوناليسم فلسطينی ها نيز درس مهمی است برای توده های عرب، کُرد و ديگر مليت ها در منطقه.

ما بر این باوریم که نه «سازمان ملل» و نه هيچ يک از امپرياليست های اروپا و رقبای آمريکا (مانند روسيه و چين)، راه حلی واقعی برای اين زخم خونين هفتاد سالۀ فلسطينی ها ندارند. مادام که نظام سرمايه داری در خاورميانه وجود داشته باشد، توده های فلسطينی به هيچ وجه نمی توانند به همۀ خواست های مبرم و اساسی خود به طور کامل دست يابند.

مسئله فلسطينی ها تنها پس از سرنگونی نظام سرمايه داری از سوی کارگران و زحمتکشان خاورميانه، فرای مذهب و زبان مادری آنان، و با تشکيل دولت های انقلابی پرولتری و تدارک یک فدراسیون سوسیالیستی در منطقه می تواند به فرجام برسد.

۹ دسامبر ۲۰۱۷

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران