ریشه بحران سیاسی و تشکیلاتی «چپ»

بخشی از گغتگوی گزارشگران با مازیار رازی

به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه

گزارشگران:

بنظرشما چرا چپ هنوزنتوانسته است به درکی کمابیش مشترک حول خطوط اصلی نقدگذشته دست یابد و چه گونه می توان بر این چالش فائق آمد؟

مازیار رازی :

ریشه اصلی این موضوع در بحران سیاسی، نظری و تشکیلاتی چپ نهفته است. آنچه که گریبانگیر تمام سازمان ها، احزاب و گروه های «چپ» شده، در این امر نهفته که یا  بحران سیاسی  و تشکیلاتی خود را  نادیده می گیرند و یا اصولا بدان واقف نیستند. از اینرو  به کذب خود را  در محور جنبش کارگری پنداشته و حزب و تشکیلات خود را با نام های پر طمطراق مانند «حزب کمونیست ایران» و «حزب کمونیست کارگری» و غیره  اعلام کرده، رهبران یا «لیدرهای» جنبش کارگر ی را به شکل تصنعی و جدا از کارگران انتخاب کرده، و برنامه خود را برای انقلاب تدوین کرده  و از سایرین درخواست می کنند به  آنها بپیوندند! زیرا  به زعم ایشان،  تنها حزب آنها ست که به نظریه جامع و کامل رسیده  و خود را به مقام رهبری انقلاب آتی ایران ارتقاء داده و دیگر نیازی به بحث و تبادل نظر  با کسی  و یا آموختن از  سایرین را ندارند. بدیهی است که چنانچه در طی بیش از سه دهه گذشته علامتی از نفوذ  و قدرت تشکیلاتی خود در میان کارگران ایران را نشان داده بودند و  یک اعتصاب کوچک در حتی یک کارگاه کوچک به رهبری خود سازمان داده بودند و یا حتی یک رهبر عملی کارگری (مانند رهبران اعتصاب کنندگان در کارخانه ها) را ‌ به برنامه خود جلب کرده بودند، این اقدام  آنها می توانست قابل تأمل باشد.

از آنجا که این مصاحبه در مورد درس های انقلاب اکتبر است می خواستم نمونه ای از عملکرد بلشویک ها را در دوره پیش از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ ذکر کنم که آنرا با احزاب و سازمان های چپ موجود  خودمان قیاس کنیم. یکی  از روش های اصلی حزب بلشویک برای تدارک انقلاب کارگری، پس از انشعاب از منشویک ها و در تقابل با روش آنها، این بود که یک حزب کارگری  باید از پائین و از طریق  تشکیل هسته کارگری در کارخانه ها و ارتباط گیری تنگاتنگ با کارگران پیشرو ساخته شود. حزب بلشویک تا پیش از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ در بیش از ۱۶۰۰ حوزه کارگری در کارخانه های مختلف مشغول به فعالیت بوده و اعضای کارگر  این حزب که از رهبران کارگران کارخانه ها بودند اعتصابات بی شماری را سازمان دادند. این گرایش در تمام این دوره متواضعانه،  بدون خودنمایی و  جارو جنجال، تحت نام گرایش بلشویک (اکثریت)  حزب سوسیال دمکراتیک روسیه، به این کار ادامه داد. تنها یکسال پس از انقلاب، در سال ۱۹۱۸ پس از اینکه میلیون ها نفر از کارگران و سربازان به برنامه حزب متقاعد شده بود و به حزب پیوسته بودند  بود که حزب کمونیست شوروی را اعلام کردند. به سخن دیگر  گرایش بلشویک  تنها پس از فعالیت چندین ساله و کسب اعتبار و جلب رهبری اکثریت شوراهای کارگری در مسکو و پترزبورگ بود که به «حزب  کمونیست» تبدیل شد. چنانچه به احزاب موجود چپ که با نام های «کارگری» و «کمونیستی» طی همۀ این سالها ظاهر شده  و احزاب کمونیست ایران و غیره را ساخته اند نگاهی بیفکنیم، می توانیم سریعا درک کنیم که هیچ وجه تشابهی بین آنها با حزب بلشویک، که انقلاب پیروزمند اکتبر را رهبری کرد ، وجود ندارد. اینها بدون کسب اعتبار کافی و جلب کارگران پیشرو و رهبران عملی طبقه کارگر ، در واقع تنها کاریکاتور «حزب  کمونیست» را تشکیل داده اند. [1]

در چنین وضعیتی بدیهی است که بیش از ۵۰ گروه ، سازمان،‌حزب «چپ» قادر نخواهند بود  گام های اولیه در راه حل بحران سیاسی و تشکیلاتی بردارند. انشعابات و افتراق ها  بیش از پیش شده، و بحران عمیق تر  گشته است. لنین در پاسخ به سازمان های کاریکاتور زمان خود چنین می نویسد:

«پیش شرط اساسی برای موفقیت در استحکام حزب این واقعیت است که طبقه کارگر که برگزیدگان آن سوسیال دمکراسی را به وجود آورده اند به علت شرایط عینی اقتصادی دارای ظرفیت سازمان یابی ویژه ای است که او را از سایر طبقات جامعه سرمایه داری متمایز می کند. بدون این پیش شرط، سازمان انقلابیون حرفه ای چیزی جز یک بازی، یک ماجراجویی و یک پرچم ساده نخواهد بود و جزوه «چه باید کرد» تأیید می کند که سازمان انقلابیون حرفه ای فقط در پیوند با طبقه واقعاً انقلابی که به صورت خود انگیخته به مبارزه برخاسته است معنی دارد»[2].

گرایش مارکسیست های انقلابی ایران، چند سال پیش پروژه ای را با نام «پروژه احیای مارکسیستی»[3] برای حل این معضل و حل بحران «چپ» به تمامی احزاب و سازمان های «چپ» پیشنهاد داد و در طی دو کنفرانس (کلن و هامبورگ – آلمان) ‌از همه سازمان های موجود برای بازنگری و به روز کردن اعتقادات بنیادین مارکسیستی و ایجاد اتحاد عمل  و ترتیب  کنفرانس ها و سمینار ها برای تبادل نظر و ارزیابی علل بحران با هدف همگرایی تمام نیروی های مارکسیستی، طرح کرد. متاسفانه هیچ یک از سازمان های سنتی و گروههای موجود به این فراخوان ترتیب اثر ندادند و به  کارهای روزمره  و برخوردهای خود- محور بینانه و فرقه گرایانه ، ادامه دادند.

به اعتقاد من تا زمانی که سازمان و احزاب موجود، بحران کنونی خود را نپذیرند  و گام های مشترکی برای ارزیابی و نقد عملکرد  نظری و تشکیلاتی گذشته، به خصوص  در حوزه تئوری هایی که منشاء بحران کنونی است‌ بر ندارند، آینده ای برای این «چپ» در راستای دخالتگری در جنبش کارگری و تدارک انقلاب سوسیالیستی  نمی توان متصور شد.

   ضرورت و روش تشکیل حزب لنینی، مازیار رازی ۲۰۱۷[1]

 لنین،‌ پیشگفتار مقاله ای تحت عنوان «دوازده سال»،  ۱۹۰۸ [2]

 رجوع شود به: ضرورت همگرایی مارکسیست ها و پروژهٍِٔ احیای مارکسیستی، مازیار رازی  ۲۰۱۲[3]

مطالب مربوط

در باره وحدت اصولی  کمونیست ها

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران