عرضۀ اولیۀ سهام شرکت اسنپ: چگونه طرح های ترامپ بساط سوداگری مالی را تغذیه می کند

عرضۀ اولیۀ سهام شرکت اسنپ:

چگونه طرح های ترامپ بساط سوداگری مالی را تغذیه می کند

snapchat

نیک بیمز / برگردان: آرام نوبخت

ارزش سهام شرکت «اسنپ»، سازندۀ اپلیکیشن پیام­رسان «اسنپ چت» (Snapchat)، روز پنج شنبه به دنبال «عرضۀ اولیۀ سهام» (IPO)، ۴۴ درصد صعود کرد. این در حالی است که این بنگاه، با تعداد بسیار انگشت شمار کارمند، هرگز سودی نداشته و تنها سال پیش متحمل ۵۱۴.۶ میلیون دلار ضرر شد، اما اکنون ارزش آن از یک غول خرده فروشی مانند «تارگت» (Target) با بیش از ۳۰۰ هزار کارمند هم بالاتر رفته است.

از چند ثانیۀ اول آغاز معامۀ سهام تا کمابیش یک ساعت و نیم پس از به صدا درآمدن زنگ افتتاح، ارزش هر سهم با جهشی ۴۴ درصدی از قیمت اولیۀ ۱۷ دلار به بیش از ۲۴ دلار رسید و بدین ترتیب ثروت هر یک از دو بنیانگذار شرکت (ایوان اشپیگل و بابی مورفی) به ۵.۳ میلیارد دلار بالغ شد. قیمت سهام حتی در طول روز فراتر از این هم رفت، هرچند تا پایان معامله دوباره اندکی کاهش یافت. مابقی هم از این روند منتفع شدند، از جمله بنگاه های مشارکت سرمایه مثل «بنچ مارک کپیتال»[1] و «لایتسپید ونچر پارتنرز»[2] که به ترتیب ۹۰۳ و ۶۱۳ میلیون دلار به دست آوردند.

انفجار ارزش سهام شرکت «اسنپ»، گویای دو فرایند درهم تنیده است. از یک سو نشانی است از عروج طفیلی گری مالی در قلب اقتصاد و نظام مالی امریکا و در عین حال از سوی دیگر توافق وال استریت و نخبگان مالی امریکا با سیاست های حکومت ترامپ برای گشودن افسار «خلق و خوی حیوانی» کسب پول در امریکا فارغ از هرگونه کنترل یا مقررات حکومتی.

شرکت «اسنپ» از قبل هشدار داده بود که شاید هرگز سودآور نباشد، اما این مانع هجوم برای خرید سهام نشد. این­که «اسنپ چت» با ۱۵۸ میلیون کاربرِ در ردۀ سنی ۱۸ تا ۳۴ ساله و ارسال روزانه بیش از ۲.۵ میلیارد تصویر و پیام می تواند منبع درآمد وسوسه انگیزی باشد، آن چشم اندازی نبود که باعث شد بورس بازان این­چنین آب از دهان شان جاری شود. در عوض انگیزۀ رمیدن آن ها، این چشم انداز کوتاه مدت- شاید در حدّ چند دقیقه یا حتی ثانیه- بود که با افزایش ارزش این سهام عواید فوری هنگفتی در انتظار آن هاست.

از نظر وال استریت این استقبال از سهام «اسنپ» نشانی از پایان یافتن رکود عرضه های اولیۀ سهام بعد از دو سال بود و این­که اگر بنگاه های دیگری هم­چون شرکت خدمات حمل و نقل «اوبر» (Uber) و شرکل کرایۀ محل اقامت «ایر بی ان بی» (Airbnb) هم به عرضۀ عمومی سهام بپیوندند، دارایی های هنگفتی حاصل خواهد شد.

عرضۀ اولیۀ سهام «اسنپ» در میانۀ رونقی رخ داد که با انتخاب چهار ماه پیشِ دونالد ترامپ در بازار سهام آغاز شد. از روز انتخابات به این سو، بازار ۱۵ درصد صعود کرده و روز چهارشنبه شاخص داو جونز با عبور از مرز ۲۰ هزار واحد (۲۵ ژانویه) رکورد جدید ۲۱ هزار واحد را ثبت کرد.

عرضۀ اولیۀ سهام درست همان هفته ای رخ داد که ترامپ طرح های افزایش عظیم ۵۳ میلیارد دلاری هزینه های نظامی امریکا را به موازات کاهش هزینه های اجتماعی و کمک های خارجی و همین طور بگیروبنندهای گستردۀ کارگران غیرمجاز اعلام داشت.

همان طور که ترامپ در سخنرانی این هفتۀ خود خطاب به کنگره خاطر نشان کرد، از زمان پیروزی انتخاباتی او بیش از ۳ تریلیون دلار به ارزش سهام اضافه شده است. نیروی محرک این فرایند، نه چشم انداز احیای واقعی اقتصاد امریکا (که هم­چنان به رشد زیر ۲ درصد ادامه می دهد)، بلکه این اعتقاد است که حکومت او قرار است تمامی موانع و محدودیت های قانونی و اجرایی بر سودآوری را ملغا کند.

به طور خلاصه همان خصوصیات اقتصادی و مالی کسب و کار ترامپ (سوداگری و کلاهبرداری و پرداخت دستمزدهای پایین و تخلفات قانونی)، اکنون دارد وزن و نفوذ به مراتب بیش تری در کلّ اقتصاد امریکا پیدا می کند.

استیو بنن، استراتژیست ارشد ترامپ و یک ایدئولوگ فاشیست و ناسیونالیست اقتصادی که پافشاری زیادی دارد بر الغای آن­چه «دولت دستوری» می نامد، این چشم انداز را خیلی شمرده و واضح بیان کرده است.

عرضۀ اولیۀ سهام «اسنپ»، نمود این فرایند عمومی است. «اسنپ» شرکتی است که هیچ کاری نمی کند، کارکنان بسیار اندکی دارد و ارزش گذاری آن بر مبنای این برداشت است که این شرکت ابزاری است برای آن­که بتوان با انجام عملیات مالی به سادگی از پول، پول خلق کرد.

این­که چنین سوداگری ای اکنون بیش از پیش دارد جایگاه نخست را در انباشت ثروت به خود اختصاص می دهد، گویای گندیدگی در قلب سرمایه داری امریکا است و از این واقعیت سرچشمه می گیرد که تریلیون ها دلار پول وجود دارد، اما قادر به یافتن مجرایی مولد در اقتصاد واقعی نیست و سرمایه گذاری بیش از قبل به دنبال بازدهی از قبل دستکاری های مالی است.

همین پدیده را می توان در دیگر جاها هم دید. یکی از اصلی ترین محرک های صعود بازار سهام، افزایش ارزش سهام بانک ها، به خصوص «گولدمن ساکس» بوده است که مدیران و کارکنانش مناصب برجسته ای در حکومت ترامپ یافته اند.

صعود ارزش سهام بانک نتیجۀ پیش بینی صعود وام دهی بابت فعالیت های مولد نیست، بلکه از این باور نشأت می گیرد که حکومت ترامپ قصد دارد مقررات مالی را منحل کند (از جمله حتی تمیهدات فوق العاده محدودی را که در چارچوب «قانون داد-فرانک»[3] در واکنش به بحران مالی ۲۰۰۸ معرفی شدند).

به همین ترتیب صعود سهام شرکت هایی نظیر «کاترپیلار» که درگیر پروژه های زیرساختی بوده اند، ارتباطی به ظرفیت های عمومی واقعی ندارند- با وجود ادعای ترامپ در سخنرانی اش خطاب به کنگره مبنی بر این­که زیرساخت های درحال فروریزی جای خود را به جاده ها و پل ها و تونل ها و فرودگاه ها و خطوط راه آهن جدید خواهد دارد و در این سرزمین خواهند «درخشید». بلکه در عوض پایۀ این صعود سهام درک این موضوع است که در مرکز به اصطلاح برنامۀ ۱ تریلیون دلاری زیرساخت ها، انواع معافیت ها و امتیازات مالیاتی و قلم زدم بدهی های سوختۀ شرکت های بزرگ جای خواهند گرفت.

شرکت های مهمات و پیمانکاران صنایع دفاعی نیز به خاطر تعهد ترامپ به افزایش هزینه های نظامی به بهای خدمات حیاتی اجتماعی از رونق بهره مند شده اند. این تدارک دیدن سوخت برای آتش، نویدبخش کاهش های قابل توجهی مالیاتی چه در سطح فردی و چه در سطح شرکت ها است.

فکر این­که کله گنده های جامعۀ امریکا که نقداً در در سطوح مشمئزکننده ای از پول غلت می زنند قرار است با سخاوتمندی بیش­تری در حکومت ترامپ پاداش بگیرند، محتوای اصلی جنون عرضۀ اولیۀ سهام شرکت «اسنپ» است.

انتخاب ترامپ نشانگر مرحله ای جدید از ضدّ انقلاب اجتماعی است که در دورۀ اوباما به راه افتاد و هدف از آن غنی سازی انبوه الیگارشی مالی به واسطۀ فقیرسازی کارگران و انحلال خدمات اجتماعی و حذف یا تعلیق مقررات مالی زیست محیطی و سلامت شغلی و سایر قوانین کسب و کار بوده است.

همۀ این ها محصول یک نظام سرمایه داری است که تا گریبان در بحران اقتصادی و اجتماعی و ژئوپلتیک فرورفته و هیچ راه حلی برای امراض درونی خود ندارد جز عقب راندن جامعه به یک صد سال پیش، به عصر دزدان سرگردنه.

برنامۀ اقتصادی و اجتماعی ارتجاعی ترامپ که تاکنون منجر به ظهور بزرگ ترین اعتراضات فراگیر تاریخ امریکا شده است، حکومت را در مسیر تصادم با طبقۀ کارگر قرار خواهد داد. اگر قرار به مقاومت و تعرض کارگران است، پس باید درک کنند که ترامپ به عنوان یک فرد- یک لکۀ ننگ بر نظام ظاهراً سالم سرمایه داری- عمل نمی کند، بلکه در عوض او تجلی ماهیت و ذات آن نظام است: طفیلی گری و استبداد و میلیتاریسم.

مبارزه علیه حکومت ترامپ، مبارزه علیه آن طبقۀ اجتماعی که ترامپ نمایندگی می کند (الیگارشی مالی امریکا) و نظام سرمایه داری. این مبارزه می طلبد که طبقۀ کارگر به یک استراتژی سوسیالیستی با هدف واژگونی سرمایه داری و جایگزینی آن با مالکیت و کنترل عمومی بر ابزار تولید اجتماعی مسلح شود.

۳ مارس ۲۰۱۷

————————–————————–————————–

[1] Benchmark Capital

[2] Lightspeed Venture Partners

[3] Dodd-Frank Act

 

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران

مشاهده این مطالب را به شما توصیه می کنیم...