تعیین گام های اولیه در مسیر تدارک انقلاب کارگری

کارگر میلیتانت شماره ۸۰

در وهلۀ نخست باید هدف مشخصی را که در مقابل مارکسیست ها و جنبش کارگری قرار گرفته روشن شود. سپس گام های اولیه در راه رسیدن به آن هدف ترسیم گردداتخاذ این مسیر و روشن کردن آن بسیار حائز اهمیت است، زیرا مسیرهای متفاوتی در گذشته طی شده اند که هرچند حاوی نکات مثبت و تجارب بسیاری نیز بودند، اما با این وجود در تحلیل نهایی بحران رهبری در جنبش کارگری را حتی شدیدتر و حادتر کرده اند.

چشم اندازی نهایی پیش روی مارکسیست ها، که در واقع هویت آن ها را در تقابل با سایر جریان ها شکل می دهد، کماکان همان است که مارکس در مانیفست کمونیست توضیح می دهد: «متشکل کردن پرولتاریا در قالب یک طبقه، سرنگون کردن سیادت بورژوازی، و تسخیر قدرت سیاسی به وسیلۀ پرولتاریا». مسلماً این یک تعارف یا شعار کلیشه ای نیست. مارکسیست ها هویت خود دقیقاً از دخالتگری در همین حوزۀ اخص به دست می آوردند. و به این اعتبار هر آن چه خارج از این مدار و بی ارتباط با آن صورت بگیرد، امری است که اصولاً می تواند به وسیلۀ هر نیروی دیگری، ولو غیر مارکسیست، نیز صورت بگیرد و به همین دلیل خرده کاری و طفره رفتن از هدف اصلی تلقی می شود.

در طول دست کم یک دهۀ گذشته جنبش کارگری شاهد اعتراضات و اعتصابات روزمره تا سر حد بستن راه ها، تجمع خیابانی، و همین طور اعتراضات و اعتصابات سندیکایی بوده، و هزینۀ بسیار زیادی هم در این راه پرداخته است. اما آن چه که نمی توان انکار کرد این است که این مبارزات به طور پراکنده و بدون انسجام بوده اند، و نهایتاً هم با فشارهای رژیم تا حد زیادی خنثی شده اند. همۀ این ها نشان دهندۀ وجود بحران رهبری در درون جنبش کارگری است. پس باید با ارزیابی این مبارزات به این پرسش ها پاسخ داد که «چرا؟» و «چه باید کرد؟»

واضح است که کلیۀ این اقدامات در گذشته تأثیراتی بر جنبش داشته، اما این تأثیرات، چشم گیر نبوده، و همواره یک عنصر غایب در طول این سال ها وجود داشته است. آن عنصر غایب، عدم سازمانیابی طبقۀ کارگر و در رأس آن پیشرُوی کارگری، یعنی نبود یک حزب سراسری کارگران پیشرو بوده است. این همان ستون فقراتی بوده است که باید به وسیلۀ مارکسیست ها و پیشروان کارگری به موازات تمامی این تلاش ها و دخالتگری ها صورت می گرفت. اما در غیاب دخالتگری در همین حوزهآن هم به بهانۀ واهی زودرس یا بی ارتباط بودن آن، و یا صرفاً مشاهدۀ پیشرفت ها و دستاوردهای مقطعی و لحظه ای بدون درنظر داشتن چشم انداز بلندمدت، و بسیار عوامل دیگر که در این نوشته نمی گنجدتمامی تلاش ها و اقداماتی هم که صورت گرفته بود با یورش سیستماتیک رژیم نابود شد. و همین شکست هاست که امروز خود را در قالب بحران در جنبش کارگری منعکس می کند.

در طول سال های گذشته، به کرات نشان داده شده است که این رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی را نمی توان صرفاً با یک سلسله فعالیت های سندیکالیستی و یا نامه نگاری ها و جمع آوری طومار برکنار کرد. و تمامی این حرکت ها بدون وجود یک خط انقلابی کمونیستی به عنوان ستون فقرات، نهایتاً خلع سلاح می شوند و برای حفظ بقای خود عملاً باید در مدار سازش و مماشات با خود سرمایه داری قرار بگیرند.

در واقع امروز در جنبش کارگری، یکی از اهداف اصلی، پس از تجربۀ تمام فعالیت های چند دهۀ گذشته، این است که جنبش کارگری و پیشروان کارگری را در جهت ساختن تشکیلات خود برای تدارک انقلاب گام های اولیه را بردارد.

علت عدم تحقق سرنگونی رژیم سرمایه داری حاکم به هیچ وجه در قدرت خود رژیم نهفته نیست.  این رژیم قابلیت حاکمیت را از دست داده، این رژیم متکی است به اقلیت بسیار ناچیزی از مزدورانش که مشغول سرکوب توده های بسیار وسیع بوده اند. از یک سو این رژیم دچار بحران عمیق سیاسی و اقتصادی است و از سوی نارضایتی و اعتراضات عمومی به اوج خود رسیده؛ در نتیجه تدارک برای سرنگون کردن آن می تواند در دستور کار روز طبقۀ کارگر قرار بگیرد، به شرطی که در میان فعالان پیشروی کمونیست کارگری مسیر و هدف نهایی روشن گردداین هدف هم چیزی جز تشکیل حزب پیشتاز کارگری نیست.

تا زمانی که حزب پیشتاز کارگری، متشکل از کارگران و مغزهای متفکر طبقۀ کارگر و پیشروان کارگری (که امروز برخی از آن ها در سیاهچال های رژیم محبوس هستند و برخی هم به مبارزه ادامه می دهندبه وجود نیاید، امر سازماندهی انقلاب و برکناری این رژیم یک امر کاملاً تخیلی خواهد بود. بدیهی است که این حزب باید مسلح به یک برنامۀ انقلابی متکی به تجارب غنی جنبش کارگری و مسایل امروز آن ها باشد. برنامه ای که بتواند تجارب تاریخی و بین المللی را با تحلیل مشخص از صورت بندی اقتصادی و اجتماعی موجود و صف بندی طبقاتی را با مبارزات امروز پیوند زند.

اکنون که این مسیر روشن شد، باید دید قدم های امروزی برای رسیدن به این هدف چیستند؟

در طول های سال های گذشته، ما شاهد اعتراضات و اعتصابات بسیاری، هرچند پراکنده، در سرتاسر کشور بوده ایم: اعتراض پنج هزار کارگر معدن سنگ آهن بافق در همین سال جاری، اعتراض هشتصد کارگر پلی اکریل اصفهان در سال گذشته، و چند سال پیش از آن آتش زدن لاستیک و بستن جاده ساوه به وسیلۀ کارگران کیان تایر و بدیهی است که چنین اقداماتی هرگز بدون درجه ای از سازماندهی به وجود نمی آیند؛ کارگران پیشرو حضوریی دارند که به اعتصاب فکر می کنند، آن را به هر شکل به گوش همکاران خود می رسانند، آن را رهبری می کنند و در مرکز آن حضور دارند. در برخی موارد این رهبران و نمایندگان کارگران شناسایی و بازداشت شده اند و به این ترتیب مبارزۀ سیاسی برای آزادی آن ها نیز به کارگران تحمیل شده است، و همین مورد به سایر کارگران اثبات کرده است که سازماندهی آن ها باید به شکل مخفی و دور از شناسایی حراست و نهادهای امنیتی صورت بگیرد. این در واقع وجود نوعی از کمیته های نسبتاً مخفی را نشان می دهد که در طول سال های گذشته، موتور محرکۀ تمامی این اعتراضات بوده اند و عموماً برای کسب مطالبات صنفی شکل گرفته اند. اما به موازات این کمیته ها، کمیته های مخفی سوسیالیستی متشکل از کارگران پیشرویی که نقداً به آگاهی ضدّ سرمایه داری و سوسیالیستی رسیده اند نیز لازم است.

این کمیته های مخفی هستند که امر اتحاد عمل کارگری را در راستای تحقق مطالبات دمکراتیک و صنفی و انتقالی، سازماندهی می کنند، و وظیفۀ هماهنگی میان آن ها را یک نشریه به عنوان ارگان سازمانده می تواند به عهده بگیرد. از درون چنین فرایندی است که نطفه های اولیه حزب پیشتاز کارگری پی ریزی می شود.

تجربیات دست کم یک دهۀ گذشته و چشم انداز تغییر و تحولات آتی، نشان می دهد که وظایف پیش روی مارکسیست های انقلابی و پیشروان کارگری قرار گرفته است و تا به امروز بسیار دیر شده است. از هم اکنون باید به تدارک نظری و عملی برای برداشتن چنین قدم هایی اقدام کرد.

پیش به سوی انقلاب و سرنگونی رژیم سرمایه داری

پیش به سوی تدارک حزب پیشتاز کارگری بر محور برنامه انقلابی

پیش به سوی تشکیل، گسترش، و تعمیق کمیته های مخفی کارگری

شورای دبیری

گرایش مارکسیست های انقلابی ایران

مرداد ۱۳۹۳

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران