شکل سراسری کارگری و هسته های کارگری سوسیالیستی به مثابۀ نطفه های اولیۀ حزب کارگران سوسیالیست

از میلیتانت شماره ۷۸

مصاحبه با رفیق مازیار رازی در برنامۀ تلویزیونی «صدای کارگر سوسیالیست» ۱۲ دی۱۳۹۳

علی رضا بیانی:

اگر که تشکل های کارگری سراسری همین پایه های حزب هستند، یعنی یک رابطۀ تقدم و تأخر پیدا کند که تا این درست نشود حزب نتواند شکل بگیرد، در این صورت تکلیف یک حزب انقلابی چه می شود؟ من از رفیق مازیار رازی خواهش می کنم در این رابطه بحث خودشان را مطرح بکنند

مازیار رازی:

با تشکر فراوان از رفیق علی رضا بیانی و درود فراوان به شنوندگان و بینندگان صدای کارگر سوسیالیست در ایران؛ پیش از این که وارد پاسخ به سؤالی که شما مطرح کردید مبنی بر پیوند ساختن حزب پیشتاز کارگری و تشکل های مستقل کارگری شوم، می خواستم یک نکته ای را پیش از آن تاکید بکنم و آن هم وقایع اخیر در ارتباط با ساختن تشکل مستقل کارگری سراسری است. نکته ای که مورد توجه بسیاری از پیشروهای کارگری امروزه قرار گرفته است. در این جا به وضوح دو نگرش متفاوت از تدارک تشکل مستقل سراسری در بین پیشروهای کارگری طرح شده است. یک نگرش، نگرشی هست که قصد دارد تشکل مستقل کارگری را از بالا برای کارگران بسازد. این نگرش متکی به سیاست های دولت های امپریالیستی هست. این که مذاکرات میان رژیم ایران و دولت های امپریالیستی ماه هاست به درازا کشیده، نشانگر این است که این دولت های سرمایه داری در حال توافق بر سر سبدی هستند که در مرکز آن موضوع وضعیت آتی طبقۀ کارگر هست. این تبانی را که الآن پشت درهای بسته توسط رژیم ایران و دولت های امپریالیستی انجام می شود، برای این دولت های سرمایه داری بسیار حائز اهمیت است. زیرا، پس از این حسنه شدن روابط بین ایران و غرب، سرمایه داران غربی قصد دارند که سرمایه هایی به داخل ایران سرازیر کرده و سرمایه گذاری های نوینی احیا کنند. این روند همراه با صدور وسایل یدکی و راه اندازی چرخهای صنایع ایران که اشتغال فراتر کارگران در مراکز صنعتی را به دنبال خواهد آورد. در آن صورت، طبعاً یکی از خواست های محوری امپریالیسم تضمین امنیت سرمایه در داخل ایران است. به سخن دیگر، دولت های امپریالیستی خواهان این هستند که سرمایه های وارده به ایران به مخاطره نیافتد. یعنی نا آرامی ها و نا هنجاری ها و طغیان ها، اعتراضات و اعتصابات کارگری تحت کنترل قرار گیرد. در نتیجه، کم هزینه ترین راه ایجاد یک تشکل کارگری زرد مرتبط به کشورهای و دولت های امپریالیستی و هم چنین مرتبط به خود رژیم در داخل ایران خواهد بود. راه حلی از بالا و برای تحمیق توده های وسیع کارگران. به سخن دیگر، اگر در دوران گذشته سر طبقۀ کارگر را با شمشیر قطع می کردند، این بار می خواهند همان کار را با پنبه انجام بدهند! یعنی تحمیق توده ها به چنان درجه ای ارتقا پیدا کند که طبقۀ کارگر تصور بکند که قوانین و قواعد بین المللی در جامعه وجود داشته، و بدین ترتیب با کاهش نارضایتی ها دست به استثمار مضاعف طبقۀ کارگر بزنند. حال برای این که غرب بخواهد این پروژه و سیاست ها را در داخل ایران تحمیل کند، واضح هست که این کار را از طریق نماینده های دولت های غربی انجام نمی دهد. زیرکانه ترین شیوه استفاده از نهادهای «کارگری» وابسته به امپریالیسم مانند سازمان جهانی کار یا سولیداریتی سنتر و غیره خواهد بود. و این نهادهای وابسته به امپریالیسم به نوبۀ خود با استفاده از رهبران شناخته شدۀ جنبش کارگری این سیاست ها را به جامعۀ کارگری در ایران تحمیل خواهند کرد. به سخن دیگر، ما شاهد یک سیاست از بالا هستیم که تثبیت اهداف خود را از طریق تقویت گرایش های رفرمیست، سندیکالیست، مماشات جوی کارگری، و در عین حال، حذف پیشروهای کارگری ضد سرمایه داری و رادیکال در درون سندیکاهای رادیکال دنبال می کند. برخی از این رفرمیست ها همکاری خود را با سیاست های امپریالیستی از طریق مستقیم و برخی غیر مستقیم و بعضی ها هم بدون وابستگی مستقیم و غیر مستقیم، به آلت دست سیاست های امپریالیستی مبدل می گیرند. این جریانات رفرمیستی کوشش می کنند به جای طبقۀ کارگر و از طرف طبقۀ کارگر این سیاست ها را تبلیغ و نهایتاً به اجرا بگذارند.

اما از سوی دیگر، یک نگرش دیگری هم مطرح شده که خواهان ساختن تشکل های مستقل کارگری سراسری از پایین هست. با توسل به سندیکاهای رادیکال موجود. همراه با کارگران ضد سرمایه داری و ضد امپریالیستی که در مورد سیاست های امپریالیسم آگاه هستند. این کارگران خود می دانند که سیاست های امپریالیستی چه در دورۀ شاه و چه در دورۀ کنونی با منافع طبقۀ کارگر هم خوانی ندارند. مدافعان این نگرش گرچه تعداد معدودی در شرایط کنونی حامی دارد، اما از اهمیت بسیاری برخوردار است. این نگرش توسط برخی از رهبران عملی طبقۀ کارگر از جمله رفیق شاهرخ زمانی مطرح شده است. این نگرش مبلغ تشکیل شورای مؤسس و فدارسیون سندیکاها موجود رادیکال و ضد سرمایه داری هست. این نگرش در مقابل نگرش از بالای رفرمیست ها و سندیکالیست های مرتبط به سیاست امپریالیستی قد علم کرده است.

ما به عنوان گرایش مارکسیست های انقلابی در جبهۀ دوم قرار داریم. به سخن دیگر ما از موضع گرایش های کارگران سوسیالیستی که در مقابل نگرش از بالا موضع اعلام کرده اند، قرار داریم. اخیراً هم اطلاعیه ای هم از طرف رفیق شاهرخ زمانی از زندان گوهر دشت دال بر این موضع انتشار یافت که ما از آن اطلاعیه حمایت می کنیم.

اما در پاسخ به سؤال شما، در ارتباط با مسألۀ گرایش های انقلابی کارگری، یک موضوع بسیار مهم دیگری هم وجود دارد: آن هم تدارک ساختن حزب پیشتاز کارگری در داخل ایران هست. به عبارت دیگر استراتژی ما به عنوان مارکسیست های انقلابی و کارگران سوسیالیست در شرایط کنونی ساختن حزب پیشتاز کارگری هست. حتی برای دخالت گری در سندیکاها و اتحادیه های کارگری، که امکان دارد در آتی ساخته شوند. ما باید پیوند این حزب پیشتاز کارگری و مداخله در درون تشکل های مستقل سراسری کارگری و یا با تشکل های خود جوش توسط گرایش های رادیکال جنبش کارگری روشن کنیم. باید تأکید کرد که بدون تشکیل یک حزب پیشتاز کارگری در دورۀ آتی ما قادر نخواهیم بود که دخالتگری ها در راستای سرنگونی نظام سرمایه داری انجام بدهیم. فعالیت های غیر حزبی در درون جنبش کارگری، دخالت های محدودی خواهد بود. باید توجه داشته باشیم که تشکیل حزب پیشتاز کارگری الزاما و مشخصاً از بستر اتحادیه های کارگری بیرون نمی آید. حزب انقلابی کارگران سوسیالیست الزاماً باید خارج از اتحادیه و سندیکاهای کارگری صورت پذیرد. یعنی توسط پیشرو ترین و مصمم ترین و متعهد ترین گرایش های کارگران سوسیالیست. باید توجه کرد که این حزب در واقع حزبی هست که از دل گرایش ها و فعالیت های سندیکالیستی و دور برنامۀ حداقل و برنامۀ صنفی ایجاد نمی شود، گرچه آگاهی ضد سرمایه داری در درون این سندیکاها رادیکال (یا سندیکاهای سرخ) می تواند به وجود آید. اما مسأله در این جا تداوم این آگاهی ضد سرمایه داری در درون سندیکاهای رادیکال است. در دوران افول و سرکوب این اتحادیه ها آگاهی ضد سرمایه داری بدون حضور یک حزب کارگران سوسیالیست، به سرعت از دست می رود. اعضای یک حزب سوسیالیستی تنها بدنۀ کارگری است که حتی در ابتدا به ساختن و تقویت سندیکاهای رادیکال کمک می تواند برساند.

اما، در شرایط کنونی حزب پیشتاز کارگری یا حزب کارگران سوسیالیست، هنوز شکل نگرفته، گرچه یک سلسله بحثها در مورد مفهوم حزب و برنامۀ سوسیالیستی و غیره، از طریق نشریۀ تدارک حزب انقلابی، در حال انجام است. سؤال این است اگر حزب پیشتاز کارگری امروز وجود ندارد پس چگونه باید خودمان را به این وضعیت کنونی مرتبط کنیم؟ چگونه به بخش رادیکال فعالیت سندیکالیستی از پایین در مقابل طرح های امپریالیستی و از بالا، می توان کمک رساند؟ به نظر ما تنها شکلی که از امروز می توانیم دخالتگری را آغاز کنیم، ایجاد هسته های کارگری سوسیالیستی، در مراکز کارگری در محلات مختلف توسط کارگران سوسیالیست (یعنی کارگران ضد سرمایه داری که خواهان سرنگونی نظام سرمایه داری و استقرار دولت کارگری هستند) است. ما از همین امروز می توانیم رفقایی که تمایل دارند در سندیکاهای رادیکال دخالت کرده و فدراسیون سندیکاهای سراسری ایجاد کنند را تشویق کنیم که با کسانی که مورد اعتمادشان هستند و خودشان تشخیص می دهند، به تشکیل هسته ها کارگری سوسیالیستی مبادرت کنند. هسته های دو یا سه نفرۀ مخفی که امر دخالتگری را سازمان می دهند، در درون این تشکل های مستقل و سندیکاهای کارگری رادیکال که از پایین می خواهند فعالیت کنند، شرکت کنند. هسته ها با برخورد هدف مند و برنامه ریزی شده، امر دخالتگری در سندیکاهای کارگری را سازمان می دهند. هم خودشان را سازمان می دهند و هم سایر کارگران را در راستای ایجاد فدراسیون سندیکایی رادیکال کمک می رسانند. این هسته ها باید در واقع خودشان را مجهز به دانش مارکسیستی کنند. با استفاده از تجارب بین المللی و تجارب تاریخی جنبش کارگری در جنبش کارگری شرکت کنند. این هسته ها در واقع یک نهادهای کوچک و مخفی بوده، اما مجهز به برنامۀ سوسیالیستی و مجهز به نظرات مشخص مارکسیستی برای امر دخالتگری هستند. به اعتقاد ما، این هسته های سوسیالیستی اولین گام اساسی در راستای تشکیل حزب پیشتاز کارگری می تواند باشد. این هسته ها در نهایت می تواند هماهنگی سراسری داشته و بدین ترتیب بنیادهای اولیۀ حزب پیشتاز کارگری را بنا نهند.

با تشکر از شما .

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران