تروتسکیسم: پاسخ به کامنت های فیسبوک

از کارگر میلیتانت شماره ۷۴

سلام؛ در ویدئوی «مارکسیسم علم یا ایدئولوژی» و همین طور «مصاحبه مازیار رازی با کومله» اشاره شده است که مارکسیسم یک علم است؛ یعنی شرایط برای تغییر بازست. سؤال من این هست که چنان چه مثلاً تروتسکی نظریات لنین را تکمیل کرد و لنین هم مارکس را، پس چرا شما خودتان را پیرو «مارکسیسم لنینیسم تروتسکیسم» می دانید؟ چرا یکسره نمی گویید ما تروتسکیست هستیم؟ سؤال دوم این هست که آیا بعد از خود لئون تروتسکی، کسی نظریات مارکس رو تکمیل تر نکرد؟

و یک نکته : آیا این روش علمی که می گویید شبیه همان دیالکتیک می ماند؟ مثلاً روش جدلی که سقراط و افلاطون استفاده می کردند؛ تز، آنتی تز و سنتز . قبول یک تز تا زمان عدم پیدایش نقیضش (آنتی تز). درست متوجه شدم؟

***

با درود به شما.

ما خودمان را نه پیرو «مارکسیسم لنینیسم تروتسکیسم» می دانیم و نه حتی مارکسیست لنینیست. ما معتقدیم که مارکسیسم یک علم است، ما معتقدیم که لنین و تروتسکی آن را تکامل دادند، اما به این دلیل اسمی برای خودمان انتخاب نمی کنیم که در بر گیرندۀ هر سه آن ها باشند. اگر 10 شخصیت دیگر هم مارکسیسم را تکامل می دادند، اسم خود را ترکیبی از آن 10 شخصیت قرار نمی دادیم، چون این کار غیر علمی است. مارکسیسم علم است و ما از این نام در مقابل آنارشیسم استفاده می کنیم. لنینیسم این علم را در مبارزه با رفرمیسم تکامل بخشید و ما در مقابل رفرمیسم و اکونومیسم خود را پیرو لنینیسم می دانیم. تروتسکی در مقابل تخریب این علم توسط دستگاه بورکراسی استالینیستی ایستاد و ما در مقابل این دستگاه خود را تروتسکیسیت می نامیم. ما مانند کسی که در زمینۀ قانون جاذبه، نیوتون را می پذیرد و در عین حال در زمینۀ قانون ماده و انرژی، انشتاین را می پذیرد و در زمینۀ زیست شناسی، اصل انواع داروین را می پذیرد و اما نام خود را ترکیبی از این اسامی نمی گذارد، مارکسیسم و لنینیسم و تروتسکیسم را می پذیریم، اما برای معرفی خود به طور کلی به نام مارکسیسم اکتفا می کنیم.

در مورد سؤال دوم شما، بعد از تروتسکی نظریه پردازان مارکسیست زیادی وجود داشتند، اما هر کدام از این ها در یک تقسیم بندی در سطح جهانی در تحلیل نهایی در یکی از همین تقسیم بندی ها قرار می گرفتند. مثلاً هیچکس قسمتی از نظریۀ مارکس را به گونه ای تکامل نداد که در مقابل آنارشیسم موضوع جدیدی ارائه کرده باشد. در مورد لنین و تروتسکی نظریاتی مطرح بود و هست که ضعف های آن ها را به درستی بیان می کند، اما همین که در تقابل با آن ها قرار می گیرند، خود به خود در یکی از دسته بندی های تاکنونی قرار می گیرند، شاید با تفاوت های جزئی در نوع بیان و بروز خود، اما در اساس و ماهیت نهایتاً یکی از هیمن تقسیم بندی های موجود را منعکس می کنند.

لنینسم آنتی تز مارکسیسم نبود، همین طور تروتسکیسم آنتی تز لنینیسم نبود، به همین دلیل در نفی آن ها نبودند که سنتز یا پدیدۀ به کلی تازه ای به وجود آورند، بلکه مکمل یکدیگر بودند که بتوانند مارکسیسم را در دورۀ خویش قوام و تکامل دهند.

با تشکر از توجه شما

********

دعوت یک سانتریست از تروتسکیست ها برای پاسخ به گفتگوی مهاجرانی در تلویزیون بی بی سی

ظاهراً مهاجرانی، وزیر ارشاد خاتمی، در گفتگویی با BBC اعلام کرده است که: «چپ ها در قرن گذشته بیش از صد میلیون نفر را بی رحمانه کشتند». به دنبال این موضوع، فردی در مقام واکنش به این ادعا و دفاع از «چپ»، خطاب به تروتسکیست ها نوشت:

«حضرات تروتسکیست بیایند برای نقد بلوک شرق خونخوار از این مبدع نظریۀ اسب تروا و چماق کش حزب جمهوری در انقلاب فرهنگی سال59 دفاع کنند! نقد همراه دفاع= سانتریسم

***

علیرضا بیانی

خطاب به آقای مهاجرانی:

شما دارای صلاحیت در نظریه پردازی نیستید، به این دلیل ساده که موضوع واکنش به شخص تو و امثال تو و نبوی اقناع نظری نیست. شما از عناصر مهم حکومت جمهوری اسلامی بوده اید که دستتان به خون آلوده است و موضوع کمونیست ها با شما مبارزه برای رسیدن به موقعیتی است که شما و امثال شما را به دست دادگاه های عدالت بسپارند. بنابراین هر موضوع نظری که مایل به طرح آن هستید را به چهره هایی از لیبرال ها بسپارید که دستشان از طریق حضور در حکومت جمهوری اسلامی به خون انسان های بی شمار آلوده نباشد. در این صورت در مقابل این ادعا که «چپ ها در قرن گذشته بیش از صد میلیون نفر را بی رحمانه کشته اند» خواهیم گفت، بله، این می تواند درست باشد. از آمار دقیق اطلاعی در دست نیست، ولی اصل مسألۀ کشتن انسان ها به دست «چپ»ها صحت دارد، اما آن انسان هایی که کشته شدند آخوند و کشیش و خاخام نبودند، آن ها سرمایه دار و صاحب کارخانه و لیبرال هم نبودند، آن ها که کشته شدند و خونشان به زمین ریخته شد کارگران و کمونیست هایی انقلابی بودند که توسط جریانات خونخوار و ارتجاعی مانند خمر های سرخ، استالینیست های حاکم در شوروی و اروپای شرقی و کرۀ شمالی و کشته شدند. از آن جایی که کار ایدئولوگ های بورژوازی، و تا جایی که به مهاجرانی و نبوی مربوط می شود، ایدئولگ های آخوندی، وارونه کردن حقایق است، این نیروی ارتجایی که خود را به نام «چپ» معرفی کردند دقیقاً همان کاری را با کارگران و کمونیست ها کردند که شما راست ها و آن فاشیست ها در آلمان با آن ها کردید و دولت لیبرال نوکر تاچر در اندونزی که فقط یک قلم 2 میلیون کارگر و کمونیست کشت، کرده اند.

کشتار کشتار است، اما آن کسانی که کشته شدند مطلقاً نه از سرمایه داران و لیبرال ها که از کمونیست ها و انقلابیون بودند. حتی یک لیبرال در سرمای سیبری و گولاک ها از سرما و گرسنگی جان نداد، همۀ آن ها کارگران و انقلابیون کمونیست بودند. خدمتی که استالینیسم و فاشیسم به حیات سرمایه داری کردند، هرگز به خواب نظام سرمایه داری هم نمی آمد، که اگر این خدمت نبود، استخوان های سرمایه داری هم اکنون زیر خاک پوسیده بود.

لیبرال ها برای دقایقی اگر به جای سر، با پا بر روی زمین بایستاند واقعیات را آن گونه که هست خواهند دید، اما کار آن ها در بازگو کردن واقعیت، بیان آن ها از طریق آیینۀ دوربین بی بی سی است که کار آیینه نیز وارونه کردن واقعیات است. همان طور که گفته شد، برای کمونیست ها، موضوع مواجهه با شخص شما قانع کردنتان نیست، ما با شما در نبرد طبقاتی هستیم و موضوع ما مبارزۀ طبقاتی با شما است، با این که همۀ ابزار در دست شما است، مثلاً همین بوق و کرنای تبلیغاتی دستگاهیی که به آیت الله بی بی سی معروف شده است و سایر امکانات، اما شما زیر پوست جامعه جنبش سوسیالیستی را می بینید که خواب شبانه را از شما ربوده است، وگرنه چه کسی است که نداند اگر آنها بی اهمیت بودند چرا باید انواع خزعبلات را، آن هم به سبک دمکراسی لیبرالی، یعنی به صورتی یک سویه، از رسانه های سراسری به آن ها نسبت دهید.

ای حضرات لیبرال های وارداتی، بفرمایید توضیح دهید آخرین باری که از بینی یکی از شما قطره ای خون توسط کمونیست ها ریخته شده چه زمانی بوده؟ شما که کل ثروت یک مملکت را با وحشیانه ترین حالت در بین خود تقسیم می کنید، آیا می دانید هر یک نفری که در اثر فقر و بی خانمانی و گرسنگی و نبودن بهداشت و درمان و جنگ و زندان و شکنجه و کشته شده و از بین می رود، فقط یک پاسخگو دارد و آن حکومت های چپ و راست و اقتدارگر و اصلاح طلب همین نظام سرمایه داری است که اکنون شما در مقام لیبرال، با دستکش سفید مسئولیت خفه کردن یک ملت را بر عهده گرفته اید. از شما نمی خواهیم شرم کنید، ما شما را در نبرد طبقاتی شرمسار خواهیم کرد.

خطاب به بی بی سی:

اگر رسانۀ مدافع لیبرالیسم شما سر سوزنی شجاعت ورود به چنین مباحثی دارد، پس چرا نماینده ای از جریانات کمونیستی را در چنین میز گرد هایی دعوت نمی کنید تا به سؤالاتتان پاسخ دهند! کسانی مانند شالگونی و توده ایاکثریتی هایی که در مماشات جویی هر نوع کرنشی می کنند را در مقابل هیولاهایی مانند مهاجرانی قرار می دهید و به خیال خود توازن در مناظره برقرار کرده اید. کارشناسان شما خوب می دانند که وقتی قرار است خزعبلات یکی از جانیان گریز از مرکز جمهوری اسلامی را منعکس کنند، کدام فردِ به زعم خود «چپ» را در مقابل او بنشانند تا پروژۀ جا به جایی قربانی و قاتل بدون اشکال صورت بگیرد.

چهارم سپتامبر ۲۰۱۴

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران