بحث فیس بوک:‌حزب و شورا

از کارگر میلیتانت شماره ۷۳

پرسش:

با درود فراوان به همگی شما؛ در نشریات، بحث ها و سخنرانی های شما معمولأ مطرح می شود که ضرورت وجودی حزب پس از به قدرت رسیدن شوراهای کارگری از بین خواهد رفت و حزب در واقع منحل خواهد شد و در شوراها ادغام می شود. اما در تزهای نقش حزب کمونیست در انقلاب پرولتری مصوب دومین کنگره بین الملل کمونیستی در سال ۱۹۲۰ به ترتیب بندهای ۹ و ۱۱ گفته می شود که « وجود حزب کمونیست نه تنها پیش از به دست گرفتن قدرت یا در جریان به دست گرفتن قدرت برای طبقه کارگر ضرورت دارد، بلکه وجود آن پس از انتقال قدرت به طبقه کارگر نیز ضروری است…» و «ضرورت وجود حزب سیاسی پرولتاریا فقط با بر انداختن کامل طبقات از میان می رود. در راه این پیروزی نهایی کمونیسماما حزب کمونیست تنها زمانی کاملأ در طبقه کارگر ادغام خواهد شد که دیگر کمونیسم هدفی نباشد که کسی برای رسیدن به آن بجنگد و تمام طبقه کارگر کمونیست شده باشد

لطفأ نظرات خود را در این رابطه با توجه به تزهای فوق جهت روشن شدن موضوع بیان نمایید.

سروش راد

پاسخ:

با سپاس از شما بابت مطرح کردن این مسأله بسیار مهم.

حزب سیاسی طبقه کارگر به مثابه ابزار تسخیر قدرت همان فونکسیون حزب پس از تسخیر قدرت توسط طبقه کارگر را نخواهد داشت، حتی حضور این حزب نمی تواند همان کارکرد قبل از تسخیر قدرت را داشته باشد، به این دلیل روشن که پس از تسخیر قدرت پارامتر نوینی مطرح می شود به نام شوراهای کارگری و محلات. اگر حزب بخواهد در مقابل این شوراها قرار بگیرد، موضوعیت و هدف اولیه خود را نقض کرده است، اگر بخواهد در تکمیل و تقویت شوراها قرار بگیرد، نمی تواند همزمان و به طور موازی دارای وزن برابر با شورا باشد.

می توان پس از انقلاب حزب را حفظ کرد، اما مهمترین وظایف قبلی حزب به عهده شوراها قرار خواهد گرفت. حزب محل تجمع آگاه ترین و مبارز ترین پیشروان طبقه کارگر است، اما اگر شوراهای کارگری و محلات از حضور این افراد محروم بمانند، به راستی چه کسی و با اتکا به چه تجربیاتی و دانش سوسیالستی می تواند خط و خطوط شوراها را تصحیح و تکمیل کند. یا حزب باید خواهان عضویت اعضای خود در شوراها باشد، که به این ترتیب در عمل خود را در شوراها حل کرده است، و یا اتخاذ بهترین مواضع و پیشرفته ترین تاکتیک ها و دانش سوسیالیستی و انقلاب را برای خود محفوظ نگه دارد و شوراها را از دسترسی به آن ها محروم بدارد، که اگر با دست خود ظرف موازی برای این موارد ایجاد نکند که در این صورت در عمل در تقابل با شوراها قرار گرفته و مفهوم اصلی شوراها را خدشه دار خواهد کرد.

اگر حزب بپذیرد که همه قدرت به دست شوراها خواهد بود، در این صورت پذیرفته است قدرتی بالای سر شوراها نخواهد بود، و اگر چنین شود، حزب یا یک ظرف فرمالیته و تشریفاتی خواهد شد و یا به یک زائده بورکراتیک تبدیل می شود. در برابر درخواست حفظ و دوام حزب پس از تسخیر قدرت ( تا زمانی که قدرت طبقه کارگر به وسیله شوراها به طور منطقی تثبیت شده باشد) این سوال در مقابل حزب قرار خواهد گرفت که نقش و موقعیت طبقاتی شما چیست که نمی توان آن را در شوراها یافت!؟ آن چه نقشی و بر اساس کدام موقعیت ویژه است که حزب پس از تسخیر قدرت می تواند داشته باشد؛ با این حال اولاً خواهان انتقال این موقعیت به شوراها نیست و ثانیاً شوراهای کارگران و مزد بگیران کارخانجات و محله های زیست عمومی، خود قادر به به دست آوردن این نقش نخواهند بود.

بدیهی است که حزب نماینده گرایش کمونیست طبقه کارگر است، اما آیا شوراها باید فاقد حضور این نمایندگان باشند، آیا شوراها را کارگرانی غیر کمونیست با ساختاری غیر کمونیستی شکل می دهند که کمونیست ها شانس شرکت و دخالت گری در آن را ندارند و به ناچار لازم می بینند در حزب خود متشکل باشند.

بند های یاد شده در کنگره بین الملل می تواند و به درستی هم تاکید بر بقای حزب کمونیست طبقه کارگر پس از تسخیر قدرت دارد؛ اما این نمی تواند به عنوان بدیلی برای شوراها محسوب شود، بلکه می تواند به عنوان نماینده و عضو بین الملل کمونیستی به شمار آید، و آن هم تا زمانی که خود شوراها نتوانند نمایندگانی برای عضویت در بین الملل کمونیستی معرفی کنند. در نتیجه اگر ضرورتی برای حفظ و بقای حزب کمونیست طبقه کارگر پس از تسخیر قدرت وجود داشته باشد، عمدتاً به دلیل نماینده گرایش کمونیستی طبقه کارگر در یک بین الملل کمونیستی خواهد بود، و آن هم تا زمانی که شوراها نتوانند این وظیفه را خود بر عهده بگیرند.

ذکر این نکته ضروری است که انحلال حزب به نفع ارتقا شوراها خواهد بود و به این اعتبار می توان گفت حزب به هدف اولیه خود یعنی تکامل در سطح شوراها نائل گشته است. در نتیجه بندهای مورد بحث کنگره بین الملل نیازمند بازبینی با شرایط اکنون طبقه کارگر و با توجه به تجربه ای است که از رابطه حزب و شوراها پس از تصویب این بندها به دست آمد، اما دیگر آن حزب لنینیستی وجود نداشت که این بازبینی را صورت دهد.

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران