پیرامون تغییر نام نشریه به «کارگر میلیتانت»

از کارگر میلیتانت شماره ۷۲

 برخی فعالین کنونی نشریۀ میلیتانت در گذشته، فعالیت سیاسی و تشکیلاتی خود را به عنوان یک گرایش مارکسیست انقلابی با انتشار نشریۀ «کندو کاو»1 در آذرماه ۱۳۵۳ آغاز کردند. پس از پیروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷، گرایش مارکسیست های انقلابی نشریات «چه باید کرد»2، و سپس «کارگر» و نهایتاً «کارگران سوسیالیست»3 و نشریۀ کارگری «نظم کارگر» را در ایران انتشار داد. از سال ۱۳۶۰ به بعد در تبعید نشریۀ تئوریک «سوسیالیزم و انقلاب»4، و در ادامۀ آن «گاهنامۀ دیدگاه سوسیالیزم انقلابی»5، و نشر کارگری سوسیالیستی را منتشر نمودند.

در آبان ۱۳۶۹، گرایش مارکسیستی با گسست از گرایش های خرده بورژوایی و نخبه گرا در درون خود با جهت گیری کارگری دست به انتشار «دفترهای کارگری سوسیالیستی»6 زد. در پی آن، با انتشار نشریات «کارگر سوسیالیست»7، «جوان سوسیالیست»8 و «میلیتانت»9 به فعالیت های خود تاکنون تداوم بخشیده است.

پیش از انتشار «میلیتانت»، فعالیت ما حول نشریۀ «جوانان سوسیالیست» در ایران صورت گرفت که در تیرماه 1382 اعلام موجودیت نمود، و وظیفۀ اصلی خود را «افشای نظریات اصلاح طلب و رفرمیست؛ گسترش عقاید سوسیالیستی انقلابی؛ ترتیب کلاس های آموزش مارکسیستی متکی بر سنت های انقلابی؛ انتشار نشریۀ سوسیالیستی انقلابی؛ و شرکت در مسایل روزمره در میان جوانان ایران» تعریف می کرد و تأکید داشت که «گرچه آغاز فعالیت ما در میان دانشجویان دانشگاه ها خواهد بود، اما هدف نهایی ما ایجاد پیوند با کارگران جوان است»10.

سال های فعالیت این نشریه (تا اسفندماه 1385)، مقارن بود با اعلام موجودیت کمیته ها و تشکل های مستقل کارگری، اعتصاب سندیکای شرکت واحد، ایجاد محافل مختلف چپ در درون دانشگاه و غیره، که دخالتگری های نظری و عملی در آن ها در نشریه منعکس می گردید.

نشریۀ «جوان سوسیالیست» با اهداف فوق در 34 شماره منتشر گردید، پس از آن به دلیل تحولات در جنبش های دانشجویی و جوانان که می بایست تحت تأثیر جنبش کارگری قرار می گرفت، خود را با ترکیب تازه ای که بتواند عمدتاً خصلت های یک ارگان سازمانده و بیشتر دخالتگر داشته باشد، با انتشار «نشریۀ میلیتانت» متحول کرد.

نشریۀ میلیتانت به عنوان «نشریه ای برای جنبش دانشجویی ایران» در تاریخ 11 اردیبهشت 1386 اعلام موجودیت کرد؛ یعنی در شرایطی که تناسب قوای طبقاتی به نفع مبارزان ضد سرمایه داری درحال تغییر بود و این تغییر بیش از هر چیز در خود جنبش دانشجویی به مثابۀ حساس ترین بخش جامعه متجلی بود. به طوری که گرایش های گریز از مرکز در میان حتی نهادهای دانشجویی وابسته به حاکمیت شکل گرفته بود و با به بُن بست رسیدن سیاست های «اصلاح طلبی»، چرخش به سوی مواضع رادیکال و چپ قدرت گرفته بود. منتها هیچ گونه آلترناتیو رادیکالی که جوابگوی جذب این نیروهای ریزش کرده باشد، وجود نداشت:

«مسألۀ اساسی بر سر پراکندگی و افتراق از یک سو و نبود بنیادهای اولیۀ اعتقادات مارکسیزم انقلابی در میان جوانان است. بدیهی است که این اعتقادات پس از سال ها اختناق و سرکوب، یک روزه و به سرعت نمی تواند در میان جوانان متمایل به سوسیالیزم ریشه پیدا کند. اگر نخواهیم با شعارهای عمومی تهییجی سر خود را گرم کنیم؛ اگر تصور نکنیم که با انجام چند آکسیون و چند بحث عمومی و یا تئوری های کهنۀ شدۀ بورژوایی و خرده بورژوایی می توان به آخرین کلام در مارکسیزم دست یافت؛ و اگر نپذیریم که با پیوستن به این یا آن حزبی که بدون کوچک ترین پایۀ اجتماعی توسط عده ای روشنفکر در خارج تشکیل شده، مسألۀ جنبش حل می شود، پس باید به فکر زمینه ریزی های اساسی، دراز مدت و متحدکننده برای جنبش دانشجویی از یک سو و مارکسیست های انقلابی از سوی دیگر باشیم» (نشریۀ میلیتانت، شمارۀ 1، 11 اردیبهشت 1386)11

به اعتقاد ما، تنها روش صحیح و امکان پذیر برای غلبه بر پراکندگی نظری و عملی، و تدارک ریشه ای مباحثات مارکسیستی در مقابل گرایش های سانتریست، مماشات جو و رفرمیست که با عناوین «سوسیالیست»، «کمونیست» و «چپ» در جنبش کارگری و دانشجویی ظاهر شده بودند، ایجاد یک قطب سوسیالیستی (متشکل از گرایش های نظری متفاوت) بود. یعنی ایجاد یک ساختار دمکراتیک برای جوانان متمایل به سوسیالیزم که در ظرف آن بتوان با کار نظری و عملی مشترک، در راستای سازماندهی جنبش دانشجویی، حرکت کرد و همچنین زمینه را برای ایجاد یک اتحاد عمل سراسری متشکل از دانشجویان و کارگران (مانند «شورای همکاری») فراهم آورد؛ ضمن این که ما اعتقاد به کار مشترک با متحدان بین المللی خود (هماهنگی با «کمپین کارگران ایران تنها نیستند» و بعدها «دست ها از ونزوئلا کوتاه») نیز بودیم. به این ترتیب قصد ما این بود که هم در سطح تئوریک، گرایش به مارکسیزم انقلابی را تقویت کنیم و هم در سطح عملی وضعیت را برای مبارزات کارگری و دانشجویی مساعدتر نماییم. ایجاد چنین قطبی ضروری بود، چرا که تنها در یک محیط دمکراتیک و رادیکال، طبعاً پس از دوره ای، هر مارکسیست انقلابی متحدان نظری خود را برای فعالیت های فراتر و مشخص تر می یافت و از دل این همگرایی عمومی مارکسیستی، همسویی های خاص تر و متشکل تر می توانست تحقق پذیرد.

بنابراین اهداف نشریۀ میلیتانت عبارت بود از:

الف؛ دخالتگری در جنبش جوانان و دانشجویی به منظور ارتباط این جنبش ها با جنبش کارگری، ب؛ دخالت گری در جنبش کارگری به طور اعم و پیشروان جنبش کارگری به طور اخص به منظور ارتقا جنبش سوسیالیستی، پ؛ نقد و مبارزه با انواع انحرافات درون جنبش کارگی و سوسیالیستی، اعم از انحرافات رفرمیستی و سوسیال دمکراتیک، سانتریستی و چریکی و، ایجاد ارتباط جنبش کارگری ایران با جنبش بین المللی کارگری و کمونیستی در سطح جهانی، و همچنین پیشبرد مباحث پایه ای و ضروری برای رشد تئوریک رفقایی که به حول نشریه سازمانیابی می شوند و در ابعاد گسترده تر، رشد تئوریک پشروان کارگری و دانشجویی تعریف شده.

متأسفانه هیچ یک از نشریات موجود، با این اهداف ما خوانایی نداشت و به همین خاطر انتشار نشریۀ میلیتانت آغاز گردید. در طی قریب به یک سال و نیم از فعالیت نشریه، روند طبیعی برای آشنایی مارکسیست های انقلابی با متحدان نظری و انجام فعالیت های مشترک و منسجم تر آماده شد و به همین دلایل ایجاد یک گرایش واحد در دستور کار قرار گرفت، هرچند اهداف از پیش تعریف شده، کماکان به قوت خود باقی ماند:

«نشریۀ میلیتانت همراه با دوستانی طراحی و اجرا شد که از ابتدا در گرایش ما نبودند. حتی نام میلیتانتاز سوی رفیقی پیشنهاد شد که نه در گرایش ما بود و نه تروتسکیست“. ]گرچه این نام اغلب از سوی سنت تروتسکیستی در این جا و آن جای جهان برای نشریه استفاده می شود[ شماره های نخست مقالات منتشر شده نشان می دهد که گرایش های نظری متفاوتی در این پروژه شرکت کردند. اما مانند هر پروژه ای، کسانی که بیشترین فعالیت و انرژی را در آن به کار می گیرند، از نفوذ بیشتری برخوردار می شوند. پس از 16 ماه اکثر رفقای میلیتانت با هم به این نتیجه رسیدند که باید یک گرایش اعلام کنند و همراه با متحدین بین المللی خود، ادامۀ نشریۀ میلیتانت را به شکل نشریۀ یک گرایش مارکسیست انقلابی دنبال کنند. این یک روند طبیعی بود که شکل گرفت و از ابتدا برنامه ریزی نشده بود. اما در مورد تشکیل قطب سوسیالیستی باید بگوییم که ما هنوز بر این اعتقاد هستیم که این قطب باید شکل بگیرد و حاضریم با تمام گرایش های موجود در تشکیل این قطب همکاری کنیم. اما فرقه گرایی و دسته بندی های کاذب و صف بندی های کاذب … ]که منبعث از منافع خرده بورژوایی و حتی در تقابل با منافع جنبش کارگری قرار دارد[ این روند را مسدود کرده است. این فرقه گرایی حاکم در جنبش کارگری و دانشجویی ناشی از وضعیت اختناق آمیز در ایران است. تا این شیوۀ مخرب ایجاد افتراق، آگاهانه از میان برداشته نشود، افتراق و چند دستگی ادامه خواهد یافت و هیچ گرایشی قادر به تداوم کار خود نخواهد شد، و بدیهی است که در چنین جو نامساعدی مارکسیست های انقلابی نمی توانند دست روی دست بگذارند و انتظار آن روز موعود را بکشند ما باید به پیش رویم و گرایش مارکسیست های انقلابی را در ابتدا متشکل کنیم و سپس در وضعیت مساعدتر به تشکیل قطب سوسیالیستی با سایرین دامن بزنیم»12

بدین ترتیب فعالان «اتحادیۀ سوسیالیست های انقلابی ایران» (خارج)، اکثریت همکاران شورای دبیری نشریۀ میلیتانت (ایران) و «فعالان کمیتۀ اقدام کارگری» (ایران) از این پس متحداً بر محور یک «اهداف و اصول» و «برنامۀ اقدام کارگری» مشترک در درون گرایش واحدی به نام «گرایش مارکسیست های انقلابی ایران» به فعالیت خود ادامه دارند. «اهداف و اصول»، «برنامۀ اقدام کارگری» و اعلام موجودیت، در نختسین کنفرانس گرایش در تاریخ 31 شهریور 86 تا 1 مهر 87 با اتفاق آرا به تصویب شرکت کنندگان رسید. به علاوه گرایش مارکسیست های انقلابی ایران زمینه ریزی لازم جهت فعالیت به عنوان بخش ایران در سازمان «گرایش بین المللی مارکسیستی» (IMT) را آغاز نمود و بیانیۀ اعلام موجودیت در نشریۀ میلیتانت، شمارۀ 16 (مورخ 8 مهر 1387) درج گردید.13

نام «گرایش» بیان کنندۀ آن بود که این نهاد یک حزب یا سازمان نیست، بلکه شامل یک طیف از بخشی از جنبش اجتماعی ضدّ سرمایه داری جهانی است.

گرایش مارکسیست های انقلابی با حفظ استقلال خود و به صورت «مشروط» به عنوان بخشی ایرانی «گرایش بین المللی مارکسیستی» (IMT) به فعالیت ادامه داد. به این معنا که در مورد مسائل اخص ایران، خود را تایع خط نظری یا به بیان دیگر «تاکتیک»ها و «تحلیل»های رهبری این سازمان نمی دانست و هرگونه اعلام موضع این سازمان در قبال مسائل ایران را منوط به مشورت و اجازۀ بخش ایران می دانست.

نهایتاً با سازمان «گرایش بین المللی مارکسیستی» به دلیل نقض دمکراسی درونی و «حق گرایش»، حذف گرایی و اتهام زنی و برخوردهای بوروکراتیک باند رهبری الن وودز در این سازمان، همین طور برخورد فرصت طلبانۀ این سازمان در قبال سیاست خارجی حکومت چاوز نسبت به جمهوری اسلامی و انحرافات نظری خط رهبری آن در برخی مسائل نظری پایه ای، از جمله مسألۀ «انقلاب» و «دمکراسی درونی» و همین طور ارائۀ تحلیل های بی ارتباط در بحبوحۀ اعتراضات 88 بدون هرگونه مشورت با بخش ایران، به اختلافاتی برخورد کردیم که با وجود تلاش برای حل این «بحران» ها از طریق مکانیزم صحیح انقلابی آن، نهایتاً از این سازمان اخراج شدیم (تمامی اسناد در نشریۀ میلیتانت شمارۀ 30، اردیبهشت 1389، درج گردیده است)14

پس از خروج از سازمان مربوطه نیز، گرایش مارکسیست های انقلابی ایران و نشریۀ میلیتانت بی وقفه به فعالیت خود تاکنون ادامه داده است. منتها از آن جا که به باور ما یک گرایش مارکسیستی، الزاماً گرایشی جهانی است و باید متحدان خود را در سرتاسر جهان داشته باشد، و به علاوه از آن جا که در شرایط کنونی به موازات بحران سرمایه داری، تمامی نیروهای مارکسیستی نه فقط در ایران، بلکه در سطح جهانی نیز دچار بحران درونی هستند، در نتیجه گام های اولیه برای پروژه ای با نام «احیای مارکسیستی» نیز برداشته شد که در تیرماه 1390 اعلام موجودیت نمود. پروژۀ احیای مارکسیستی اساساً از گرایش مارکسیست های انقلابی ایران و تعدادی دیگر از جریان های انقلابی در سطح بین المللی (ترکیه، فرانسه، آلمان و انگلستان) تشکیل می شود که خود را بر مبنای تجارب بلشویزم در انقلاب روسیه، اسناد چهار کنگرۀ نخست کمینترن و انترناسیونال چهارم، مارکسیست انقلابی می دانند15.

به علاوه در دورۀ فعلی، در کنار انتشار «نشریۀ میلیتانت»، جزوات دیگری تحت عنوان «نشر میلیتانت» و «نشر همبستگی کارگری» نیز منتشر می گردند که اولی مجموعه مطالب مختلف به تفکیک موضوع است و دومی گزارش فعالیت های کارگری در داخل و خارج از ایران16.

در طول همین سال های فعالیت، نشریات مختلفی در طیف چپ اعلام موجودیت کردند و به همان سرعت نیز کنار رفتند. در واقع هرگز مشخص نشد که این نشریات با چه هدف مشخصی و برای پُر کردن کدام خلأ موجود در تقابل با سایر نشریات به وجود آمده اند، و بدتر آن که چرا بدون هیچ گونه توضیحی منحل، یا متوقف شدند و ناگهان سر از پروژه های دیگری درآوردند (که آن ها نیز دوامی نداشت) چرا که انحلال در واقع باید به معنای محقق شدن هدف تعریف شدۀ آن ها بوده باشد. به همین دلیل ما همیشه روی مؤلفۀ تداوم نشریه و انتشار سیستماتیک و بی وقفۀ آن تأکید داشته ایم. به علاوه نشریۀ کمونیستی، با یک جُنگ ادبیهنری و سیاسی که تنها مجموعه ای از مطالب «خوب»، ولی متناقض، بدون یک خط مشخص و بدون ارتباط با مسائل جنبش، که تنها ارضا کردن امیال روشنفکرانه را دربرمی گیرد، متفاوت است. نشریۀ کمونیستی، ارگان سازماندهی است. یعنی به مسائل درون جنبش واکنش نشان می دهد و به آن خط می دهد. نشریۀ کمونیستی در حالت ایده آل خود، کارگران پیشرو را در سه سطح درگیر می کند: تهیۀ مطالب (اعم از مقاله و گزارش)؛ توزیع نشریه؛ و مطالعۀ آن.

در تمام سال های فعالیت گذشته، با وجود افت و خیرها و ضعف هایی که خود به آن واقف هستیم، نشریۀ میلیتانت برمبنای همین هدف دخالتگری و تدارک نظری برای حزب پیشتاز انقلابی به فعالیت خود ادامه داده و وارد هشتمین سال خود می شود. اکنون که برخی از فعالین پیشروی کارگری، این نشریه را ظرفی مناسب برای دخالتگری و بحث و تبادل نظر ارزیابی کرده اند و حاضر به سطحی از همکاری می باشند، شورای دبیری نشریه پس از تأیید اعضای گرایش مارکسیست های انقلابی ایران، تصمیم گرفته است تا در این فاز نوین، نشریه را با نام جدید «کارگر میلیتانت» ادامه دهد.

ما از تمامی افراد در درون پشروان کارگری که با هدف ایجاد حزب پیشتاز کارگری در راستای تدارک انقلاب سوسیالیستی توافق دارند، دعوت می‌کنیم که نشریۀ «کارگر میلیتانت» را نشریۀ خود دانسته و مقالات و بحث‌های خود را برای انتشار ارسال کنند. تا پس از تبادل نظر و انجام فعالیت‌های مشترک زمینه برای ایجاد حزب پیشتاز انقلابی فراهم آید.

پیش به سوی تدوام نشریۀ میلیتانت به مثابۀ ارگان سازمانیابی کمونیستی.

۲۹ خرداد ۱۳۹۳

16رجوع شود به بخش «نشریات» در وب سایت میلیتانت: http://militaant.com

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران