پول و سرمايه- بخش ۳

و تأثير آن در ساختار اجتماعات بشری از ديرباز تاکنون

از میلیتانت شماره ۵۲

سارا قاضی

بخش سوّم

آن چه که در اين بخش اهميت دارد، درک اين واقعيت است که نظام سرمايه داری به شکلی که ما امروز می شناسيم، شکلی نيست که از ابتدا- يعنی از زمان فروپاشی نظام فئودالی و روی کار آمدن نظام سرمايه داری- وجود داشته است، بلکه پروسه ای بوده که در چهارچوب خود رشد کرده و مراحل ارتقای لازم را برای رسيدن به شکل عالی فعلی، يعنی مرحلۀ گلوباليزاسيون گذرانده است.

 

توليد کالا برای مبادله، از ديرباز در جوامع بشری معمول بود. مندل در کتاب «الفبای مارکسيزم» خود می گويد که اين گونه توليد، به ده تا دوازده هزار سال پيش برمی گردد، ولی دوران شکوفايی آن در پی انحطاط نظام ارباب ـ رعيتی آغاز شد. اين توليد که به «توليد خرده کالايی» معروف است، در آن زمان با آزادی صاحبان کالا در کار تجارت، شرايطی را به وجود آورد که به «اقتصاد بازار» معروف است. يعنی علي­رغم تقسيم کار موجود و نقش دولت های حاکم در قوانين و مقررات، اين روابط در بازار می توانست همواره وجود داشته باشد. در دوران «توليد خرده کالايی» هيچ گونه فشاری جهت ثروت اندوزی خصوصی بر فعاليت اقتصادی اعمال نمی گرديد . تأثير اين وضعيت اقتصادی برای جامعه آن دوران، فرهنگ خود را به همراه آورد و مسائلی که پيش می آمد، جنبۀ اتفاقی و خارج از کنترل بشر را داشت. خرافات، جادو، بخت و اقبال، حتی بر مسائل اقتصادی و روند توليد نقش تعيين کننده داشت. مندل می گويد: « ليکن اين ها اساساً و همواره برای ارضای نيازهای مبرم جمعی هستند و هدف نهايی آن ها، مبادله يا ثروت اندوزی نيست.»

با تکامل تدريجی مالکيت خصوصی و با پيشرفت تقسيم کار و پيدايش توليد افزونۀ ثابت، نيروی کار (نيروی کار جمعی) در واحدهايی که مستقل از يکديگر کار می کردند، تقسيم گرديد. در اين مرحله، کار خصوصی برای توليد بر کار جمعی اوليه غلبه يافت. با بر کنار رفتن کار جمعی، ارزش های اخلاقی و روابط بين انسان ها نيز تغيير کرد. مالکيت خصوصی توليد و ابزار توليد، باعث دوری افراد جامعه از يکديگر و از هم پاشيدگی مناسبات بدون واسطه گرديد « حالا ديگر افراد و واحدها در حيات اقتصادی دارای روابط مستقيم با يکديگر نبودند. مناسبات آنان اکنون از طريق واسطه های تبادل محصولات کارشان شكل می گرفت.»

«کالا محصول کار اجتماعی است که مقصود از توليد آن، مبادلۀ آن به وسيلۀ توليد کننده است، و نه مصرفش به وسيلۀ توليد کننده و يا جماعتی که توليد کننده، عضو آن است. لذا اين شرايط اجتماعی اساساً با شرايط اجتماعی ای که در آن کل توليدات برای مصرفِ بلاواسطۀ جماعت توليد کننده است، تفاوت دارد.»

« شکوفایی اصلی اين نظام در سده های چهاردهم و شانزدهم در شمال و مرکز ايتاليا و هم چنين در شمال و جنوب هلند (و تا حدود کم تری در انگلستان، فرانسه و آلمان غربی) به وقوع پيوست. اين شکوفایی، نتيجۀ انحطاط نظام ارباب- رعيتی در اين مناطق و هم چنين ناشی از اين واقعيت بود که صاحبان کالاها که در بازار به داد و ستد اشتغال داشتند، به طور کلی آزاد و از حقوق کمابيش برابری برخوردار بودند.»

قانون ارزش

« قانونی را که حاکم بر مبادلۀ کالاها است و نيز از طريق آن حاکم بر توزيع نيروی کار و تمام نيروهای توليدی در شاخه های گوناگون فعاليت توليدی است، “قانون ارزش” می ناميم.» مثال: «کالاها بر حسب مقدار کاری که برای توليد آن ها لازم است، مبادله می شوند. محصول کار روزانۀ يک کشاورز با محصول کار روزانۀ يک بافنده مبادله می شود. دقيقاً در بدو پيدايش توليد خرده کالایی، زمانی که تقسيم كار مابين صنعت گران و روستائيان هنوز بسيار ناقص است، و زمانی كه هنوز بسياری از فعاليت های پيشه وری در مزارع انجام می گيرد است که به وضوح آشکار می شود که مبادله فقط بر پايۀ چنين برابری می تواند استوار باشد. در غير اين صورت اين و يا آن فعاليت توليدی که هنگام مبادله با معادلی نازل تر از ميزان واقعی خود روبه­رو می شد فوراً مطرود می گرديد. بدين ترتيب در آن بخش کميابی پديدار می گرديد. اين کميابی موجب بالا رفتن قيمت می شد، و بنابراین معادلی که توليد کنندۀ مزبور دريافت می کرد نيز افزايش می يافت. در نتيجه فعاليت های توليدی در بين بخش های مختلف توليدی تغيير جهت داده، قانون برابری دوباره برقرار می گرديد. در ازای مقدار کار انجام شده، مقدار مساوی ارزش مبادله می شد.»

قانون ارزش بايد در عين حال بر طبق معيارهايی عمل کند که برای همه يکسان باشد. در نتيجه برابری روزهای کار در قانون ارزش مساوی است با توليد متوسط اجتماعی کار. اين حالت در جوامع پيشاسرمايه داری کارايی داشت، به خصوص که در آن دوران پيشرفت تکنيک در زمينه های مختلف توليد بسيار کند انجام می شد. پس در آن زمان ارزش کالا بر اساس مقدار کار اجتماعی لازم برای توليدش مشخص می گرديد.

پول و سرمايه

در دوران توليد خرده کالايی، هر کس محصول خود را در بازار برای مبادله با محصولاتی که خود توليد نمی کرد، می آورد. اما در نهايت اين روش مشکلات خود را داشت و تدريجاً نياز به يک وسيله برای مبادله احساس می شد. اين وسيله «پول» بود. پول پديدۀ جديدی در حيات اجتماعی انسان شد. پديده ای که تا به امروز، تعيين کنندۀ موقعيت اجتماعی افراد جامعه شده است؛ پديده ای که باعث شد تا نظم طبيعی زندگی بشر به طور کلی زير و رو شود. در اين زمان «يک طبقۀ اجتماعی جديد يعنی صاحبان پول، مستقل و در تضاد با صاحبان کالاهای ساده پديدار می شود. اينان همان رباخواران و يا تاجران خبره در تجارت بين المللی هستند.»

تفاوت بين يک صاحب پول (دلال، رباخوار، بانک) با آن صنعت­گر يا آن روستايی در اين است که صاحب پول، کالا را می خرد برای فروش، در حالی که صنعت گر يا کشاورز می فروشد برای خريدن مايحتاجی که ندارد. صاحب پول در صورتی می خرد که بداند کالا را می تواند گران تر بفروشد. پس هدف او از خريد ارزش افزونه ثروت اندوختن است، نه رفع نيازهايش.

سرمايۀ اوليه يا پول، به صاحب سرمايه اين امکان را می داد که خود را صاحب ارزش افزونۀ اجتماعی که به وسيلۀ ديگران توليد شده بود، نمايد.

آغاز دوران سرمايه داری

صِرف داشتن سرمايه، آغاز دوران نظام سرمايه داری نبود. همان طور که در بالا آمد تاجران و دلال ها در دوران پيشاسرمايه داری نيز وجود داشتند. اين سرمايه اما به راحتی مورد مخاطره قرار می گرفت و از دست دادنش آسان بود. «برای مثال تمپلارها در فرانسه را در سدۀ چهاردهم می توان نام برد. بانک داران ايتاليایی که در سدۀ چهاردهم هزينۀ جنگ های شاهان انگليس را تأمين می کردند، به خاطر آن که اين پادشاهان ديون خود را نپرداختند، سرمايه های خود را از دست دادند.» (21)

سرمايه داری از آن زمان آغاز شد که صاحب سرمايه، صاحب وسايل توليد هم شد. در اين مرحله، توليد کالا هم از آن شکل توليد اجتماعی اوليه خارج شد و روند توليد سرمايه داری را به خود گرفت. سرمايه دار در اين زمان، صاحب وسايل توليد شد و کارگر استخدام می کرد و توليدات خود را نظم و سازمان می داد. اين ديگر توليد اجتماعی نبود که «ارزش افزونه» را به وجود می آورد. بلکه ارزش افزونه در روند توليد به وجود می آمد. در اين مرحله ارزش افزونه تنها از طريق تصاحب درآمد ديگران ميسر است. اما در آن زمان تنها بخشی از ارزش افزونه از طريق کشاورزی يا صنايع تأمين می شد، بخش عمدۀ اين ارزش افزونه در نتيجۀ « خدعه و چپاول … دزدی دريایی، غارت گری و تجارت بَرده در تحصيل ثروت اولیۀ تاجران عرب، ايتاليایی، فرانسوی، فلاندری، آلمانی و انگليسی» به دست آمد. به عبارت ديگر سرمايه از طريق انتقال ثروت و تجمع ثروت اجتماعی در دست عده ای کسب گرديد.

ارزش افزونه در نظام سرمايه داری چگونه به وجود می آيد؟

ارزش کالای توليد شده به وسيلۀ کارگران يک کارخانه می بايد برابر باشد با ساعاتی که کارگران برای توليد آن صرف کرده اند. لذا اگر توليد يک کالا به وسيلۀ يک کارگر حدود 3 يا 4 ساعت طول بکشد. کار کارگر برای آن روز پايان نمی يابد، بلکه او همواره ادامه داده و 8 ساعت يا بيشتر هم کار می کند. در حالی که دست مزدی که برای تمام اين ساعات به او داده می شود برابر است با ارزش همان اولين کالايی که توليد کرده بود. استفاده کالاهای بعدی ديگر به کارگر نمی رسد، بلکه مستقيماً به جيب صاحب کار می رود.

سود صاحب کار بر اساس جمع کل مخارج، منهای مبلغ فروش تعيين می گردد. مخارج، نظير مخارج تهيه وسايل توليد و مواد اوليه، مقدارهای ثابتی هستند که از جيب سرمايه دار می رود. ميزان دستمزد و آن توليد اضافه است که در قبال فروش سود آور است. يعنی هر چه ميزان دست مزد پايين تر باشد، هزينۀ توليد اولين کالا پايين تر می آيد و هرچه ساعات کار کارگر بيشتر باشد، ميزان کالای مجانی برای صاحب کار بيشتر می شود. در بازار اما قيمت فروش تمام اين کالاها بر اساس هزينۀ توليد اولين کالا به علاوۀ درصد سود تعيين می گردد. در نتيجه صاحب کار از کالای اولی سود می برد، در حالی که قيمت فروش بقيۀ کالاهای او صرفاً به سود تبديل می شود. ارزش افزونه در نظام سرمايه داری از اين طريق کسب می گردد.

اين شيوۀ توليد سرمايه داری ناشی از سه تحول بنيادی در وضع اقتصادی و روابط اجتماعی انسان ها شد:

«الف- جدایی توليد کنندگان از وسايل توليد و وسايل امرار معاش خود. اين جدایی در کشاورزی از طريق اخراج دهقانان کوچک از زمين هايی که در اختيار تيول داران بود و تبديل اين زمين ها به مراتع انجام پذيرفت. و در بين صنعت گران با تلاشی تعاونی های سده های ميانی، و از طريق تصاحب زمين های بکر کشورهای خارجی، و تصاحب خصوصی زمين های اشتراکی در روستاها و غيره.

ب- شکل بندی يک طبقۀ اجتماعی که مالکيت بر وسايل توليد را به انحصار خود در آورد: يعنی بورژوازی جديد. پيدايش اين طبقه قبل از هر چيز مستلزم انباشت سرمايه در شکل پولی آن است و نيز بعد تحول وسايل توليد که قيمت آن ها را چنان بالا برد که فقط کسانی که مبالغ قابل ملاحظه ای از سرمايه- پول در اختيار دارند می توانند به اين وسايل دست يابند. انقلاب صنعتی در سدۀ هيجدهم که توليد آتی را بر پايۀ مکانيکی کردن صنعت قرار داد، تحول مذکور را به نحوی قطعی به انجام رسانيد.

ج- تبديل نيروی کار به کالا: اين دگرگونی نتيجۀ ظهور طبقه ای است که به جز نيروی کارش چيز ديگری در مالکيت خود ندارد، و مجبور است که برای ادامۀ زندگی خود نيروی کارش را به صاحبان وسايل توليد بفروشد.

عريضه ای که در اواخر سدۀ شانزدهم در ليدن (در هلند) به تحرير در آمد شرح گويايی از پرولتاريای جديد است: «مردمی تهی دست و محتاج که تعداد کثيری از آنان سختی بار معيشت زن و فرزندان را نيز به دوش می کشند، و جز آن چه از طريق کار دست ها عايدشان می شود، دارایی ديگری ندارند.»

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *