نامۀ یک آنارشیست سوری

نامۀ یک آنارشیست سوری (مازن) در مورد وضعیت حاکم بر این کشور

از میلیتانت شماره ۵۳

میلیتانت: متن زیر، مقالۀ یک آنارشیست سوری در مورد اوضاع کنونی سوریه و مبارزات گروه های آنارشیستی در درون این کشور است که برای آشنایی خوانندگان با نظریات و مواضع این رفقا، در شمارۀ کنونی انتشار یافته است.

به نظر ما در این جا نقد نویسندۀ این مطلب ضرورتی ندارد. در عوض سعی خواهیم نمود تا انتقادات خود نسبت به آنارشیسم را به تفصیل طی مقالاتی دیگر در نشریه منعکس کنیم. بنابراین تنها کافی است ذکر شود که مواضع سیاسی رفقای آنارشیست، الزاماً مورد توافق ما نیست و هدف از انتشار این مطالب، نه فقط تلاش برای ایجاد پلمیک و بحث های سازنده و اصولی با این جریان، بلکه هم­چنین آموختن از برخی تجارب عملی آن ها در مسیر مبارزه می باشد.

نامۀ یک آنارشیست سوری

من مازن ]…[، یک آنارشیست سوری هستم. در این جا قصد دارم که شما را در جریان وضعیت دشوار انسانی در کشورم، سوریه، قرار دهم؛ وضعیتی که به خاطر ستم وحشیانه از طرف رژیم علیه توده های شورشی به وجود آمده است. گروهی از آنارشیست ها و نیروهای ضدّاستبدادی جوان سوری، از شهر حلب با من تماس گرفتند و خواهان کمک اضطراری شدند. انجمن آن ها از همه نظر به کمک اضطراری نیاز دارد: دارو، چادر، شیر برای کودکان و غیره؛ تقریباً همه چیز. امیدواریم که شما بتوانید برای تخفیف مصائب و دردهای مردم سوریه در این روزهای دشوار، کمکی به آن ها بکنید.

در مورد وضعیت عینی در سوریه باید بگویم که شرایط به سرعت رو به وخامت است. پس از قتل تعدادی از ژنرال های رده بالای رژیم (وزیر دفاع و معاون او، که داماد خانوادۀ رئیس جمهور نیز بوده است*) از سوی نیروهای ناشناس، و پس از این که ارتش آزادیبخش سوریه مسئولیت این حمله را پذیرفت، برخی از گروه های مسلح اپوزیسیون به دو تا از شهرهای مهمی که پیش از این تمایلی به پیوستن به انقلاب نداشتند، حمله کردند؛ یعنی حلب و دمشق. یک نبرد سنگین آغاز شد، بعد از کسب موفقیت هایی از طرف نیروهای اپوزیسیون، ارتش بشار اسد نیروهای باقی ماندۀ خود را جمع کرد و با استفاده از نیروهای موجود، شامل جت های جنگنده و تانک هایی که از چند ماه قبل به کار گرفته بود، یک ضدّ حمله را آغاز نمود. بسیاری از شهروندان غیرنظامی به اجبار باید در شرایطی بسیار وحشتناک شهر را ترک می کردند و صدها نفر هم سلاخی شدند.

در واقع الآن انقلاب سوریه درگیر یک نبرد مسلحانۀ آشکار شده است. تظاهرات مسالمت آمیز اهمیت خود را از دست داده و تقریباً هیچ کسی دیگر نه زحمت یادآوری این گونه تظاهرات را به خود می دهد و نه فکر می کند که این دست تظاهرات می توانند تأثیری واقعی بر نتیجۀ مبارزه داشته باشند. آن چه به صورت یک انقلاب توده ای خودانگیخته آغاز شد، به یک نبرد مسلحانه میان ارتش رژیم و معترضینِ مسلح آن تبدیل شده است. این موضوع اساساً هم به دلیل سرکوب و ستم وحشیانۀ رژیم رخ داد که از ارتش، تانک ها و سلاح های خود علیه شهروندان غیرنظامی استفاده کرد، و هم به دلیل دخالت حکومت های استبدادی، نظیر نظام های سلطنتی عربستان سعودی و قطر.

به دلیل موقعیت استراتژیک سوریه، انقلاب، در رقابت بین ایران وعربستان سعودی بر سر کسب سلطۀ منطقه­ای، و حتی بین روسیه و ایالات متحده که هر یک بنا به منافع خودشان از یک بخش دفاع می کنند، گیر افتاد. ما نمی توانیم باور کنیم که خاندان سلطنتی سعودی اهمیتی به آزادی مردم سوریه بدهد، آن ها فقط خواهان تضعیف رقیب مخالف خود هستند: یعنی رژیم جمهوری اسلامی ایران. عربستان سعودی و قطر هر کاری را که می توانستند انجام دادند تا انقلاب سوریه را به سوی مبارزۀ فرقه ای بین شیعه و سنی منحرف سازند، و مضحک آن است که رژیم سوریه هم همین کار را انجام داد.

اخیراً یکی از خبرنگاران بانفوذ سعودی، بهار عربی را (اصطلاحی که در اشاره به سِیر متوالی انقلاب های عرب به کار می رود) یک بهار سنّی توصیف کرد که ایرانِ پیروِ مذهب شیعه را تهدید می کند. سایر رژیم های تحت ستم و رقیب نیز به خاطر منافع خودشان از فرقه گرایی بهره برداری می کنند. رژیم سوریه هم تلاش می کند که از طریق ارتقای خودش به “حامی اقلیت های مذهبی” در سوریه، همین کار را انجام دهد.

ولی ما از زاویه ای متفاوت به این اتفاقات نگاه کردیم؛ برای ما این چیزی بود که رخ داد و آغاز شد؛ یک انقلاب توده ای خودانگیخته علیه دیکتاتوری ها و سیاست ها و “اصلاحات ” نئولیبرالی آن ها. در این برهۀ دشوار برای توده ها، ما روی توده ها حساب می کنیم؛ روی سازمان هایی نظیر آن چه که رفقای ما در حلب ترتیب دادند، و سایر ابتکار عمل هایی که به دست دانشجویان جوان و برخی کارگران انجام شد. این مبارزۀ دشواری است که می توانست به یک جنگ داخلی فرقه­گرایانه تنزل پیدا کند. هیچ ضمانتی وجود ندارد، به جز عزم توده ها (و ما) برای تداوم مبارزه در راستای آزادی و عدالت واقعی، در راستای خود-سازماندهی آزاد توده های تحت ستم .

در واقع در حال حاضر شکاف های بزرگی در بین طیف چپ عرب و سوری وجود دارد: استالینیست ها شانه به شانۀ رژیم بشار اسد، به عنوان یک رژیم “ضد امپریالیستی” ایستادند؛ به روال معمول، آن ها می توانند ماهیت سرکوبگر این رژیم را نادیده بگیرند، این موضوع برای آن بسیار طبیعی است. سه حزب “کمونیست” در سوریه وجود دارد که تماماً و بی شرمانه از رژیم حمایت می کنند. سایر احزاب استالینیستی مهم در کشورهای عربی نیز از رژیم پشتیبانی می کنند. از طرف دیگر، تروتسکیست ها*** علیه چنین رژیم هایی موضع گیری کردند، ولی آن ها به اسلام­گرایان ها به چشم “متحدین” احتمالی در چنین مبارزاتی نگاه می کنند و ماهیت ارتجاعی، تمامیت خواه، سرمایه دارانه و حتی نئولیبرالی پروژۀ اسلام­گرایان را نادیده می گیرند. این موضوع در مورد مصر هم که در آن تروتسکیست ها سازمان نیرومندی داشته اند، یعنی “سوسیالیست های انقلابی”***، صدق می کند.

مورد دیگری که باید بگویم اینست که من ماه اوت به سوریه بازمی گردم تا به مبارزۀ رفقا و توده ها بپیوندم. برخی فعالین سوری، کارزاری را با نام “ما در حال بازگشتیم”** سازماندهی کردند. ما ماه اوت از ]…[ به سوریه وارد خواهیم شد. این انتظار می رود که رژیم ما را بازداشت کند، و یا حتی برخی را شکنجه کنند یا بکشند. من شاید به همبستگی شما در آن زمان نیاز پیدا کنم. برخی رفقا احتمالاً شما را در جریان پیشرفت های آتی قرار خواهند داد. در حال من هنوز در ]…[، مصر، هستم. اگر می توانید هرگونه حمایتی را نسبت به رفقای ما در داخل سوریه ترتیب دهید، می توانید از همین جا تا آن زمان تماس بگیرید؛ من می توانم جزئیات تماس رفقای داخلمان در سوریه یا برخی رفقای مصر را در این جا به شما بدهم تا با آن ها همکاری و مشارکت داشته باشید. با سپاس فراوان از همبستگی شما.

برای انقلاب، آزادی و آنارشی!

مازن

(برخی جزئیات متن برای حفظ امنیت این رفیق حذف شده است)

ترجمه: سپهر. سالکی

توضیحات:

* مقصود، ژنرال داوود راجحه، وزیر دفاع سوریه و آصف شوکت، معاون او است- مترجم

http://anarchistnews.org/content/syrian-anarchist

** We are coming back

*** این گروه وابسته به SWP «اس دبلو پی» بریتانیا است که مواضع حمایت از اسلام گرایان را دارد. مقاله ای بر نقد این گروه توسط رفیق مازیار رازی نگاشته شده است که خوانندگان را به آن رجوع می دهیم:  مارکسیست های انقلابی نباید از بنیادگرایی اسلامی حمایت کنند

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *