جنگ لفظی یا جنگ نظامی؟

مصاحبه میلیتانت با رفیق مازیار رازی

میلیتانت: رفیق مازیار، امروز سه شنبه مورخ ۱۳ دی ۱۳۹۰ (۳ ژانویه۲۰۱۲)، رسانه های داخلی جمهوری اسلامی اظهارات سرلشکر عطاء الله صالحی- فرمانده کل ارتش- را گزارش کردند که با اشاره به خروج یک ناو هواپیمابر آمریکایی از منطقه خلیج فارس گفته است: “به آن ها توصیه، هشدار و تذکر می دهیم که این ناو به منطقۀ سابق خود در خلیج فارس برنگردد؛ چرا که ما عادت نداریم تذکر را تکرار کنیم و فقط یک بار تذکر می دهیم.” آیا به نظر شما این هشدار در واقع به معنای آغاز یک جنگ نظامی میان دول ایران و آمریکا است؟

 مازیار رازی: این “توصیه، هشدار و تذکر” امروز از سوی مقامات جمهوری اسلامی به دولت آمریکا داده شده است. حرکت ناو هواپیمابر استنیس با آغاز رزمایش نیروی دریایی ارتش ایران در شرق تنگه هرمز و همچنین هشدار معاون رئیس جمهوری ایران در مورد اقدام احتمالی در بستن تنگه هرمز در صورت تحریم نفتی ایران، همزمان بود.

فرمانده کل ارتش، همچنان با آب و تاب از حضور شناورهای نیروی دریایی در خلیج عدن و دریای سرخ و درگیری با دزدان دریایی، به عنوان تجربه های بزرگی یاد کرده که باعث ارتقای توان رزمی این نیرو شده است. سرلشکر صالحی در مورد رزمایش اخیر نیروی دریایی ارتش گفته است که در رزمایش اخیر، تسلیحات و تجهیزات مختلف از جمله سامانۀ پدافند هوایی “محراب” مورد آزمایش قرار گرفت.

همزمان با این مانورها، محمود احمدی نژاد به آمريکای جنوبی سفر خواهد کرد. دفتر محمود احمدی نژاد اعلام کرد که رئيس جمهوری در نيمۀ دوم دی ماه به ونزوئلا، نيکاراگوئه، کوبا و اکوادور خواهد رفت. این اقدام نیز برای تقویت یک جبهۀ ضدّ آمریکایی طراحی شده است و احمدی نژاد قصد دارد تا با این سفرها، موضع دولت ایران را در مقابل دولت آمریکا تقویت کند.

اما، آن چه باید توجه شود این است که این وقایع، برای نخستین بار نیست که رخ می دهند. در واقع، این برخوردها سال هاست که صورت گرفته است. همان طور که در مصاحبۀ پیشین خود با میلیتانت ذکر کردم، این ها همه نشانی از جنگ سرد میان این دو رژیم (و در واقع باید گفت روسیه و چین از یک سو، و آمریکا و متحدین آن در سوی دیگر) است. این ها همه “جنگ لفظی” برای امتیاز گیری و چانه زنی با غرب است.

میلیتانت: توضیح دهید چرا دول غربی وارد “جنگ سرد” با رژیم می شوند؟

مازیار رازی: علت اصلی این جنگ سرد و جدل های هسته ای بین دولت احمدی نژاد و دول غربی، ریشه در بحران اقصادی ایران در طول سه دهۀ گذشته دارد. جنگ ۸ ساله با عراق و محاصرۀ اقتصادی ایران به مدت بیش از دو دهه، اقتصاد ایران را چنان دستخوش دگرگونی کرد که دولت خطر از دست دادن قدرت خود را چند سال پیش درک و جهت گیری به سوی غرب را آغاز کرد. مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال ۱۳۸۱ چراغ سبز را به دول غربی برای سرمایه گذاری در ایران نشان داد.

قابل ذکر است که سرمايه داری جهانی از روز نخست سقوط نظام سرمايه داری “شاهنشاهی” در ايران و انقلاب بهمن ۱۳۵۷، در تدارک بازگشت اقتصاد ايران به نظامی مترادف با قوانين سرمايه داری جهانی بوده است. تحريم های اقتصادی، جنگ افروزی از طريق تحريک صدام حسين و در اختيار قرار دادن سلاح های سبک، سنگين و شیميايی در اختيار دولت وی برای مقابله با ايران، تقويت جناح های به اصطلاح “معتدل”- به ویژه “اصلاح طلب”- در درون هيئت حاکم و غيره، همه دال بر اجرای سياست فوق بوده است. آن چه سرعت بازسازی يک سرمايه داری مدرن را همواره به تعويق می انداخت، ناهماهنگی جناح “اصولگرا” با ديگر جناح ها بود. با تقويت سياسی اقتدارگرایان و سرکوب اعتراضات مردمی دو سال پیش و کاهش نفوذ “اصلاح طلبان”، اين سد اساسی از سر راه کنار رفت. سرمايه داری جهانی برای انتقال سرمايه های خود به ايران و اعمال استثمار مضاعف بر کارگران، همواره امنيت سرمايه و ضمانت اجرای قوانين بين المللی را طلب می کند.

میلیتانت: چرا در وضعیت کنونی، چنین اتفاقی، با چنین سطحی از تبلیغات رژیم همراه بوده است؟

مازیار رازی: علتی که این ماجرای ادامه دار، امروز بسیار برجسته شده است، اختلافات درونی رژیم در تب و تاب انتخابات آتی مجلس است. رژیم با این حربه، نه تنها می خواهد سیاست های چانه زنی پیشین خود را ادامه دهد، بلکه در تلاش است که وحدتی میان گرایشات درونی خود برای انتخابات ایجاد و به شکلی رقبای خود را منزوی کند و مردم را در حمایت از خود متحد نماید (کما این که به وضوح می بینیم به دنبال تبلیغات جنگی، بسیاری از مردمی عادی که سابقاً طعم تلخ خسارات ناشی از جنگ را یک بار چشیده اند و ضمناً کوچکترین توهم و اعتقادی هم به رژیم حاکم ندارند، می گویند که در صورت بروز حملۀ نظامی از “کشور” دفاع می کنند،) و در عین حال فشارهای ناشی از محاصرۀ اقتصادی و تضعیف نرخ ریال نسبت به دلار را بدین وسیله در اذهان عمومی خنثی کند. رژیم با این سروصداهای تبلیغاتی، قصد دارد خود را در این منازعه مظلوم جلوه دهد و تناسب قوای بین المللی را به نفع خود تغییر دهد. البته انزوای رژیم در سطح بین المللی و فشارهای روز افزون قدرت های امپریالیستی چنان است که موفق به رسیدن به این هدف نخواهد شد. یکی از متحدان اصلی رژیم در سطح منطقه رژیم سوریه است که از یک سو خود دچار بحران عمیق سیاسی است و وضعیت نامساعدی دارد، و از سوی دیگر تحت فشار شدید از سوی نیروهای ناتو می باشد.

میلیلتانت: شما می گوئید رژیم در سطح بین المللی منزوی شده است،‌ در صورتی که همان طور که خودتان اشاره کردید سفر احمدی نژاد به کشورهای آمریکای لاتین می تواند او را از این وضعیت انزوا خارج کند. نظرتان در مورد این روابط چیست؟

مازیار رازی: بله این روابط، همان طور که اشاره کردم، بین این دولت ها برقرار بوده است. برخی از دولت های آمریکای لاتین، به ويژه دولت چاوز در ونزوئلا، از حامیان رژیم بوده است. سفر آتی محمود احمدی نژاد به پايتخت ونزوئلا، چهارمين سفر وی به اين کشور خواهد بود. آخرين ديدار احمدی نژاد و چاوز در مهر ماه سال گذشته در تهران صورت گرفت، ملاقاتی که به امضای چندين قرارداد همکاری در بخش انرژی انجاميد. هم اکنون خبر سفر محمود احمدی نژاد به آمريکای جنوبی در شرايطی منتشر می شود که کنگرۀ آمريکا افزايش تحريم ها عليه ايران را در دستور کار دارد. این اقدامات در جهت خنثی سازی فشار های دولت آمریکا بر ایران طراحی شده است. در عین حال دول آمریکای لاتین که خود تحولات و جنبش های اجتماعی نوینی را تجربه می کنند، مورد تهاجم سیاسی و اقتصادی امپریالیسم آمریکا قرار گرفته اند- به ویژه این امر در مورد ونزوئلا صادق است. در نتیجه، این دولت ها نیز برای تقویت جبهۀ ضدّ امپریالیستی خود، به اشتباه، دست همکاری به سوی رژیم ایران دراز کرده اند.

اما، در تحلیل نهایی، این قبیل مانورها قادر نیست تا رژیم جمهوری اسلامی را از انزوا خارج کند. به محض زدوبندهای این رژیم با امپریالیزم، دول آمریکای لاتین بلافاصله از آن فاصله خواهند گرفت.

میلیتانت: آیا شما از این سیاست کشورهای آمریکای لاتین حمایت می کنید؟

مازیار رازی: به هیچ وجه! ما همواره طی سال های اخیر یک موضع دوگانه در مورد کشورهایی نظیر ونزوئلا داشته ایم. از یک سو، از اصلاحات و تحولاتی که به نفع توده های مردم زحمتکش ونزوئلا است، حمایت کرده و در مقابل حملات اقتصادی و احتمالاْ نظامی آمریکا به این کشور، از آن دفاع کرده ایم. اما در عین حال سیاست های خارجی این دولت ها، به ويژه دولت چاوز را مورد انتقاد شدید قرار داده و حمایت وی از دولت احمدی نژاد را محکوم کرده ایم. ما در ونزوئلا به وسیلۀ متحدان انقلابی خود اقدام به برگزاری آکسیون هایی اعتراضی در مقابل سفارت جمهوری اسلامی کردیم و چند مورد نامۀ سرگشاده نیز خطاب به مردم زحمتکش ونزوئلا در محکومیت نوع رابطۀ نظام جمهوری اسلامی و دولت چاوز نوشتیم و در ونزوئلا توزیع کردیم.

میلیتانت: می گوئید این یک جنگ لفظی است و نه جنگ نظامی. اما چنان چه یک حملۀ نظامی از سوی آمریکا علیه ایران رخ دهد، در آن صورت چه موضعی خواهید داشت؟

مازیار رازی: امکان و گزینۀ حمله نظامی به ایران توسط آمریکا و یا اسرائیل همیشه می تواند مطرح باشد. اما این حملات نظامی بستگی به تناسب قوای بین المللی دارد. اگر دولت آمریکا در موقعیتی باشد که چنین اقدامی را عملی کند، چنین خواهد کرد. مسأله اینست که در وضعیت کنونی، تناسب قوا در سطح بین المللی به نفع آمریکا نیست. درگیری آن در عراق و افغانستان کماکان به درجات مختلف ادامه دارد. وضعیت وخیم اقتصادی گریبان گیر اقشار زیادی از مردم آمریکا شده است. اعتراضات ضدّ سرمایه داری در آمریکا بالا گرفته است. دولت اوباما تضعیف گشته است و برای انتخابات دورۀ دوم تقلا می کند. به علاوه، آمریکا برای تغییر نقشۀ جغرافیای سیاسی منطقۀ خاورمیانه، به مداخلۀ پرهزینه در لیبی، مصر، تونس و غیره مشغول است. در چنین وضعیتی حملۀ نظامی به ایران بعید به نظر می رسد. اما، حتی در صورت بروز چنین اتفاقی، کارگران و زحمتکشان ایران به هیچ وجه از حملۀ نظامی غرب به ایران نفعی نخواهند برد. امپریالیزم و به ویژه امپریالیزم آمریکا، هیچ گاه برای به ارمغان آوردن “آزادی و دموکراسی” به کشورهای جهان حمله نکرده است. اشغال عراق و مداخلۀ اخیر در لیبی تجربه های دردناکی از سیاست ها و مداخلات “بشر دوستانۀ” دولت های بوش و اوباما در منطقه می باشند. وضعیت مردم زحمتکش عراق روز به روز رو به وخامت گذاشته است، و لیبی هم پس از ویرانی تمامی زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی خود و تلفات سنگین، شاهد بروز تنش های مجدد در درون جامعه می باشد. در صورت بروز چنین اتفاقی، کارگران ایران به ساختن یک جبهه سوم در مقابل دولت سرمایه داری ایران از یکسو و امپریالیزم از سوی دیگر مبادرت می کنند. برای کارگران ایران، مبارزات ضدّ سرمایه داری از مبارزات ضدّ امپریالیستی جدا نیست. دولت سرمایه داری ایران، بخشی از نظام سرمایه داری جهانی است که با وجود جنگ های زرگری و بی ارتباط با منافع کارگران میان آنان، نهایتاً با یکدیگر سازش خواهند کرد.

۱۳ دی ۱۳۹۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *